منو
 کاربر Online
1020 کاربر online
Lines: 1-19Lines: 1-19
 در شب زفاف حضرت ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی)) و ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه زهرا)) علیهماالسلام، ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله)) وارد شد و دستور داد قدحی آب بیاورند. مقداری از آن را مزمزه کرد و مقداری را روی سر و بدن فاطمه ریخت، و عرضه داشت:« خداوندا این دختر من و محبوب‏ترین کس من است، و این نیز برادرم و محبوبترین کسم. خدایا او را ولی خودت قرار بده و در خانواده‏ا‏ش برکت وارد کن.»  در شب زفاف حضرت ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی)) و ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه زهرا)) علیهماالسلام، ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله)) وارد شد و دستور داد قدحی آب بیاورند. مقداری از آن را مزمزه کرد و مقداری را روی سر و بدن فاطمه ریخت، و عرضه داشت:« خداوندا این دختر من و محبوب‏ترین کس من است، و این نیز برادرم و محبوبترین کسم. خدایا او را ولی خودت قرار بده و در خانواده‏ا‏ش برکت وارد کن.»
-سپس برخاست و از نزد آنها بیرون آمد. کتیبه‏های در را گرفت و به آنان فرمود:« خداوند شما را پاک و نسل شما را پاک گرداند. من با هر کس که با شما از در دوستی و صفا پیش آید، دوستم، و با هر کس که با شما جنگ کند د جنگم. شما را به خدا سپردم.» +سپس برخاست و از نزد آنها بیرون آمد. کتیبه‏های در را گرفت و به آنان فرمود:« خداوند شما را پاک و نسل شما را پاک گرداند. من با هر کس که با شما از در دوستی و صفا پیش آید، دوستم، و با هر کس که با شما جنگ کند دمن. شما را به خدا سپردم.»
 ((اسماء بنت عمیس|اسماء بنت عمیس)) می‏گوید:  ((اسماء بنت عمیس|اسماء بنت عمیس)) می‏گوید:
-رسول خدا در شب زفاف زهرا علهاسلام امر فرمود همه زن‏ها خارج شوند. زن‏ها رفتند، ولی من ماندم. وقتی رسول خدا خواست خارج شود، مرا دید و فرمود:« مگر نگفتم همه بروند؟» گفتم:« چرا یا رسول الله، پدر و مادرم فدایت باد. ولی من با ((حضرت خدیجه علیهاسلام|خدیجه)) عهدی کرده‏ام که می‏خواهم به آن عمل کنم: +رسول خدا در شب زفاف زهرا علیهاسلام امر فرمود همه زن‏ها خارج شوند. زن‏ها رفتند، ولی من ماندم. وقتی رسول خدا خواست خارج شود، مرا دید و فرمود:« مگر نگفتم همه بروند؟» گفتم:« چرا یا رسول الله، پدر و مادرم فدایت باد. ولی من با ((حضرت خدیجه علیهاسلام|خدیجه)) عهدی کرده‏ام که می‏خواهم به آن عمل کنم:
 وقتی که وفات خدیجه فرا رسیده بود، خدیجه گریه می‏کرد.  وقتی که وفات خدیجه فرا رسیده بود، خدیجه گریه می‏کرد.
 به او گفتم:« ای بانوی من، چرا گریه می‏کنی؟ تو که همسر پیامبری و به ((بهشت)) بشارت داده شده‌ای.»  به او گفتم:« ای بانوی من، چرا گریه می‏کنی؟ تو که همسر پیامبری و به ((بهشت)) بشارت داده شده‌ای.»
 فرمود:« دختر در شب زفافش به کمک زنان دیگر احتیاج دارد. من نگران فاطمه‏ام.»  فرمود:« دختر در شب زفافش به کمک زنان دیگر احتیاج دارد. من نگران فاطمه‏ام.»
 من با خدیجه عهد کردم که اگر زنده باشم، فاطمه را در شب زفاف کمک کنم.  من با خدیجه عهد کردم که اگر زنده باشم، فاطمه را در شب زفاف کمک کنم.
 رسول خدا گریان شد و فرمود:« تو را به خدا برای این امر اینجا مانده‌ای؟»  رسول خدا گریان شد و فرمود:« تو را به خدا برای این امر اینجا مانده‌ای؟»
 گفتم:« آری، به خدا قسم.»  گفتم:« آری، به خدا قسم.»
 رسول خدا مرا دعا کرد و رفت.  رسول خدا مرا دعا کرد و رفت.
 !منابع:  !منابع:
 *بحارالانوار، ج 43، ص 96 و 132 و 138. *بحارالانوار، ج 43، ص 96 و 132 و 138.
 !مراجعه شود به: !مراجعه شود به:
 *((مراسم شب عروسی حضرت زهرا علیهاسلام)) *((مراسم شب عروسی حضرت زهرا علیهاسلام))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 02 آبان 1384 [09:17 ]   6   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 07 شهریور 1384 [05:56 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 11 خرداد 1384 [06:33 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 21 فروردین 1384 [07:33 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 15 آذر 1383 [11:35 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 06 مهر 1383 [06:16 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..