تاریخچه ی:
ریشه قیام ناکثان و جنگ جمل
تفاوت با نگارش: 1
- | ((طلحه ))و ((زبیر ))پس از ین که با حضرت علی علیه السلام یت کدد ه ت ریدند و گفتند: ما با تو بیعت کردیم که در رهبری با تو شریک باشیم. > >اما ت ط آنان را تکذیب کر و گفت: شما با من بیعت کردید که مرا در وقت ناتوانی کمک کنید؛ زبیر گمن داشت ک امم لیه اسلام فرمانروایی عراق را به وی واگذاری می کند، همان طور که طلحه می پنداشت که حکومت یمن از آنِ او خواهد بود ولی روش امام علیه السلام در تقسیم بیت المال و ا دیگران به اداره امو استان های اسلامی، آنان را از نیل به آرزویشان محروم خت، به همین جهت نقشه کشیدند که از مدینه فرار کنند و دست به توطئه برضد امام علیه السلام بزنند آ و به رت گفتند: به ما اجازه بده که مدینه را به قصد ((عُمره ))ترک کنیم. |
+ | ((طلحه)) و ((زبیر)) پس از یعت با ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|رت ی لیه لم))، ن و رفند و گفتند:« ما با تو بیعت کردیم که در رهبری با تو شریک باشیم.» اما مم لی ن آنها را نپذیرف و گفت:« شما با من بیعت کردید که مرا در وقت ناتوانی کمک کنید.» />زبیر یا میک اام فرمانروایی ((عراق)) را به وی واگذاری میکند، همان طور که طلحه میپنداشت که حکومت ((یمن)) از آنِ او خواهد بود ولی روش امام علیه السلام در تقسیم ((بیت المال)) و ن کای دیگر به اداره ولیات اسلامی، آنان را از نیل به آرزویشان محروم ک. به همین جهت نقشه کشیدند که از مدینه فرار کنند و دست به توطئه بر ضد امام علیه السلام بزنند. به مم گفتند:« به ما اجازه بده که مدینه را به قصد ((عُمره)) ترک کنیم.» امام علیه السلام فرمود:« به بهانهی عمره میروید اما هدف دیگری دارید.» اما آنان سوگند یاد کردند که غیر از عُمره هدف دیگری ندارند. امام علیه السلام فرمود:« شما در صدد نیرنگ و شکستن بیعت هستید.» آنان سوگند خود را تکرار کردند و بار دیگر با امام علیه السلام بیعت نمودند. |
- | امام علیه السلام فرمود: در پو ره د دیگری دای، آنان گند یاد کردند ه یر ره هدف دیگری ندارند. |
+ | وقتی طلحه و زبیر از آنجا رفتند، امام به حاضران در جلسه فرمود:« میبینم که آنان در فتنهای کشته میشوند.» برخی از حضار گفتند:« از سفر آنان جلوگیری کن.» امام علیه السلام فرمود:« تقدیر و قی هی باید تحق پذیرد.» از سی دیگر ((معاویه)) نامهی ه لحه و زبر نوشت و آنان ا « ایرالمؤمنین» خطاب کرد و یادآور شد که از مردم شام برای آن دو بیعت رفته ست و باید هر چه دتر شرهای ((کوفه|کوفه)) و ((بصره|بصره)) را اشغال کنند، پیش از آن که فرزند ((ابوطالب)) بر آنها مسلّط شود؛ و به آنها توصیه ر شعارشان این باشد که خواهان خون ((عثمان بن عفان|عثمان)) هستند و مردم را برای گرفتن انتقام خون او دعوت میکنند. |
- | اما علیه السلام فرمود: شما در صدد خُدعه و شکستن بیعت هستید، آان سوگند خود را تکرار کردند و ار دیگر با امام علیه السلام بیعت نمودند وقتی آن دو خانه علی علیه السلام را ترک کردند، به حاضران در جلسه فرمود: می بینم که آنان در فتنه کته می شوند. برخی از حضار گفتند: از مسافرت آنان جلوگیری کن. |
+ | !مابع: />*رو ولایت، 397 - 395 |
- | امام علیه السلام فرمود: باید تقدیر و قضای الهی تحقق پذیرد، از سوی دیگر ((معاویه)) نامه ای به طلحه و زبیر نوشت و از آنان با عنوان« امیرالمؤمنین» یاد کرد و یاد آور شد که از مردم شام برای آن دو بیعت گرفته است و باید هر چه زودتر شهرهای ((کوفه|کوفه ))و ((بصره|بصره ))را اشغال کنند، پیش از آن که فرزند ابوطالب بر آن دو مسلّط شود و شعار آنان در همه جا این باشد که خواهان خون عثمان هستند و مردم را برای گرفتن انتقام خون او دعوت کنند.
منابع:
فروغ ولایت، ص 397 - 395
مراجعه شود به:
((جنگ جمل)) |
+ | !مراجعه شود به: *((جنگ جمل)) |