| نزد رسول خدا بودم. نام علی به میان آمد. پیامبر فرمود:« ای عایشه، برای من در این دنیا هیچ گاه چیزی محبوب تر از علی و همسر او و دختر من، فاطمه، و دو فرزندش حسن و حسین نبوده است. می دانی چه اعتقادی نسبت به دخترم و شوهرش دارم؟ دخترم سرور زنان اهل ((بهشت)) است، شوهرش با هیچ یک از مردم قابل قیاس نیست و دو فرزند او گلهای من در دنیا و آخرتاند. | | نزد رسول خدا بودم. نام علی به میان آمد. پیامبر فرمود:« ای عایشه، برای من در این دنیا هیچ گاه چیزی محبوب تر از علی و همسر او و دختر من، فاطمه، و دو فرزندش حسن و حسین نبوده است. می دانی چه اعتقادی نسبت به دخترم و شوهرش دارم؟ دخترم سرور زنان اهل ((بهشت)) است، شوهرش با هیچ یک از مردم قابل قیاس نیست و دو فرزند او گلهای من در دنیا و آخرتاند. |
| ای عایشه، من و فاطمه و حسن و حسین و پسرعمویم، علی، در قصری از دُر سفید رنگ هستیم که پایه هایش رحمت خدا و دیوارهاش رضوان خداست.» | | ای عایشه، من و فاطمه و حسن و حسین و پسرعمویم، علی، در قصری از دُر سفید رنگ هستیم که پایه هایش رحمت خدا و دیوارهاش رضوان خداست.» |
| بحار الانوار، ج 37، ص 78، حدیث 47- الروضه، ص 39 و الفضائل، ص 178. | | بحار الانوار، ج 37، ص 78، حدیث 47- الروضه، ص 39 و الفضائل، ص 178. |