علوم موجودات زنده عموماً و شخصیت انسان خصوصاً پیشرفت و ترقی زیادی نداشته و تقریباً می توان گفت علم موجودات زنده هنوز مراحل ابتدایی خود را طی میکند.
انسان موجود مرکبی است که تجزیه و تحلیل آن به آسانی صورت نمیگیرد و با ترکیب و جسم ظاهری نمیتوان نسبت به خصوصیات درونی او قضاوت نمود و تاکنون هم اسلوب و روش خاصی به دست نیامده که ما بتوانیم مانند یک مسئله ریاضی تمام اعضا و اجزا و روابط او را با یکدیگر و مخصوصاً روابطی که با دنیای خارج پیدا میکند مطالعه نمائیم.
علوم تشریح، شیمی، قیافهشناسی، روانشناسی تعلیم و تربیت و تمام رشتههای مختلف آن هنوز نتوانستهاند حقیقت انسان را موشکافی کنند و انسان را که متخصصین فن تشریح شناختهاند غیر از انسان واقعی است.
انسانی که آنها تعریف میکنند یک هیکل خیالی است که هر کدام از آنها خیلی مختصر و کوتاه درباره آن قضاوت کردهاند. آناتومیست ،روانشناس و شیمیست هر کدام جداگانه چیزهایی گفتهاند ولی قضاوتهای آنان در بیشتر قسمتها با یکدیگر مخالف است زیرا دانشمند علم تشریح انسان مردهای را تحت مطالعه قرار داده و انسان روانشناس انسان زنده را بر حسب ظاهر او تعریف کرده و دانشمند علم شیمی به هیچکدام از این دو تعریف نرسیده و در نتیجه مطالعات و قضاوتهای آنان با یکدیگر اختلاف زیاد پیدا میکند.
با اینکه ما در دورههای طولانی زندگی خود مجموعه افکار علما و فلاسفه و شعرا و نویسندگان را به فرض گرفته ایم با اینحال از مجموع این دانستهها بجز ظواهر بیمعنای اعضای بدن انسان چیزی به دست نیاوردهایم.
منبع : کتاب انسان موجود ناشناخته
نویسنده: الکسیس کارل
صفحه :5