منو
 کاربر Online
1136 کاربر online
تاریخچه ی: روحیه سالم

اگر درختی از لحاظ ریشه و تنه سالم بوده باشد و آنگاه به واسطه بعضی‏ پیشامدها و در اثر برخی علل و عوامل خارجی میوه‏اش از بین برود و یا برگش بریزد و یا شاخه‏اش قطع شود ، سرما شکوفه‏اش را بزند و یا پرندگان‏ میوه‏اش را منقار بزنند و فاسد کنند و نظیر اینها ، در عین اینکه موجب‏ تأسف است باعث نگرانی نیست ، چرا ؟
زیرا خود درخت اگر سالم باشد بار دیگر برگ و شکوفه خواهد داد ، میوه خواهد داد ، از نو جوانه خواهد زد و
سایه خواهد انداخت ، در این گونه مواقع است که آدمی به خود حق می‏دهد که‏ خود را تسلی داده و بگوید : " سر خود درخت سلامت باشد " .
وجود آدمی نیز مانند یک درخت بارده و ثمر بخش است ، اگر سالم و بی‏ عیب باشد خرم و با نشاط است ، میوه‏ها و شکوفه‏ها می‏دهد ، بر سر ها سایه‏ می‏افکند ، رهگذران در سایه‏اش از رنج آفتاب می‏آسایند ، مانند همان درخت‏ انواع حوادث و پیشامدها ممکن است داشته باشد ، ممکن است کودکان به او سنگ بپراکنند .
آدمی سالها زحمت می‏کشد و رنج می‏برد و دسترنجی تهیه‏ می‏نماید ، بعد در اثر حوادثی آن دسترنج از دستش می‏رود ، سرمای فقر او را بی برگ و نوا می‏سازد ، متاع دنیا ربوده شدن و سوختن و غرق شدن و هزاران آفت دیگر دارد ، در عین اینکه این حوادث موجب تأسف است ، برای یک روحیه سالم و با نشاط
و امیدوار جای نگرانی نیست .
همان طوری که اگر یک بدن ، جوان و سالم‏ بود وارد شدن جراحتی چندان نگرانی ندارد زیرا دوباره نسجها به هم می‏آید ولی بدن ناسالم و مبتلا به مرض قند مثلا ، مدتها وقت لازم است تا بتواند یک زخم کوچک را جبران کند ، روحیه سالم و با نشاط و امیدوار نیز چنین‏ است ، هر نقصی را جبران می‏کند .
مصیبت آن وقتی است که آفت به ریشه‏ درخت بخورد ، اگر آفت به ریشه خورد محفوظ ماندن شاخه و میوه و برگ و شکوفه اثر ندارد . اگر خدای ناخواسته آدمی در ناحیه روح و قلب و احساسات پژمرده و افسرده باشد ، ناراضی و ناخشنود باشد ، به جهان بدبین‏ باشد ، خودش را تک و تنها و بی غمخوار و مدد کاری ببیند ، دیگر همچو شخصی نه برای خودش و نه برای دیگران مفید نخواهد بود ، آنچنان زندگی با مرگ چندان تفاوتی ندارد هر چند هزاران برگ و نوا داشته باشد .
در قرآن کریم این تعبیر زیاد آمده که خسران و بدبختی آنجاست که آدمی‏ در ناحیه معنی و روح ببازد ، باختن اثرات و ثمرات زندگی چندان اهمیت‏ ندارد . زندگی اگر باشد ، همیشه اثرات و ثمرات دارد ، ولی خدای‏ ناخواسته اگر آدمی مثلا امید و رجاء خود را ببازد و از دست بدهد اهمیت‏ فوق العاده دارد .
بالاتر از آن ، هنگامی است که ایمان و معرفت خود را ببازد ، زیرا ایمان است که منبع امید و رجاست ، ایمان است که توکل و اعتماد و امیدواری می‏آورد . آدم با ایمان هیچوقت خودش را تک و بی مدد کار و بی غمخوار نمی‏بیند ، همیشه در نماز می‏گوید :
" خدایا تو را می‏پرستیم و از تو مدد می‏خواهیم " .
آدم مؤمن می‏گوید
" خدایا ما به تو توکل کرده‏ایم و به سوی‏ تو بازگشت کرده‏ایم " .
آدم با ایمان فرضا در اثر پیشامدهای روزگار صدمات و لطماتی ببیند ، چندان نگرانی ندارد . در مورد این افراد و اشخاص باید گفت : " سر ایمان و عقیده و روحیه آنها سلامت باشد " .
قرآن کریم خطاب به رسول اکرم می‏فرماید : "
بگو من هم مانند شما بشری‏ هستم ، مثل شما خواب و خوراک و احتیاجات دارم ، مثل شما میل و فکر و
آرزو دارم ، آنچه نوع بشر باید داشته باشد من دارم ، با این فرق که به من‏ وحی می‏رسد که خدای شما و معبود شما یگانه است ، بنابراین هر کس که امید لقاء پروردگار خود را دارد لازم است عمل نیک انجام دهد و با خدا هیچ کس‏ را شریک نسازد " .
دین و ایمان در عین اینکه در نواحی زیادی به امید و رجاء ، قوت و وسعت می‏دهد ، از طرفی هم جلو یک سلسله آرزوها را می‏گیرد و نمی‏گذارد آنها رشد کند . آدمی در ناحیه آرزو هیچ گونه محدودیتی ندارد ، گاهی آرزوی‏ امر محال می‏کند ، مثلا حادثه ای در گذشته واقع شده و با یک کیفیت مخصوص‏ واقع شده و آدمی آرزو می‏کند که ای کاش واقع نشده بود و یا آنکه آرزو می‏کند که ای کاش آن حادثه به فلان کیفیت واقع شده بود ، آرزو می‏کند که‏ ایام جوانی برگردد ، آرزو می‏کند که برادر و فامیل فلان شخص باشد ،
هیچکدام از اینها واقع شدنی نیست ، چیزی که در گذشته واقع شده ممکن‏ نیست نابود شود و چیزی دیگر جای آن را بگیرد .
در عین حال جلو آرزو را نمی‏شود گرفت . از همین جا می‏توان فهمید که آرزو در ذات خود منطق و قاعده ندارد یعنی تابع منطق و قاعده عمل نیست ، تابع قوانین عقل و فکر نیست و به‏ همین دلیل لازم است اصلاح شود و تحت نظم و قاعده در آید . آرزوهای بی نظم‏ و قاعده همانهاست که در زبان دین " آمال شیطانی " نامیده شده ، همانهاست که آدمی را می‏فریبد و وقت و عمر او را تباه می‏سازد ، نیروی‏
خیال و فکر او را ، وقت و فرصت او را بیهوده صرف می‏کند ، عینا باز مانند همان درخت که مثال زدیم ، درخت احتیاج به باغبان دارد اما نه‏ تنها برای اینکه به او آب برساند و مواظبت کند که آفت به او نرسد ،
علاوه بر اینها وجود باغبان برای اصلاح و زدن شاخه‏های زیادی ضرورت دارد ، همان شاخه‏های زیادی که بی جهت نیروی حیاتی درخت را مصرف می‏کند .
آرزوهای باطل و بی ثمر هم در وجود انسان مثل همان شاخه زیادی است ، این‏ شاخه‏ها که زده شود بهتر امیدهای واقعی و عملی قوت و وسعت می‏گیرد .
لهذا اگر بشر بخواهد در ناحیه امیدهای صادق و واقعی خود موفقیت پیدا کند و در آن ناحیه خود را رشد و نمو دهد چاره‏ای ندارد از اینکه با آرزوهای کاذب و خیالات واهی شیطانی مبارزه نماید که آنها جز غرور و فریب چیزی نیست .
قرآن کریم می‏فرماید :
" شیطان وعده‏ها می‏دهد و آرزوهایی را در مردمی بر می‏انگیزد ، اما آن آرزوها امیدهای صادق و واقعی نیست ، فقط غرور است و فریب " .



منبع : حکمتها و اندرزها
نویسنده : شهید استاد مرتضی مطهری
صفحه : 175


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 03 مرداد 1384 [08:41 ]   2   یاسر ناظم نیا      جاری 
 یکشنبه 19 تیر 1384 [16:05 ]   1   یاسر ناظم نیا      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..