حقیقت دین “اسلام” تسلیم در برابر دستورات خداوند متعال است، یعنی پذیرفتن سخن خدا و عمل کردن به آن، بدون هیچ شک و تردیدی، بلکه همراه با رضایت و خرسندی .
حضرت علی علیه السلام در جمله ای می فرماید: اسلام را چنان
تفسیر می کنم که هیچکس پیش از من آنرا تفسیر نکرده است. اسلام همان تسلیم است و تسلیم همان یقین است و یقین همان تصدیق است و تصدیق همان اقرار است و اقرار همان احساس مسؤولیت است و احساس مسؤولیت همان عمل است.
خداوند متعال در قرآن سورة احزاب آیه 36 می فرماید: هیچ مرد و زن با ایمانی پس از حکم خداوند و رسول الله درباره موضوعی، حق انتخاب و مقدم ساختن فکر و نظر خویش بر خواست خدا و رسول الله را ندارند.
معنای آیه شریفه این است که هیچیک از انسان های با ایمان ـ مرد یا زن ـ نمی تواند بگوید که چون کارهای زندگی شخصی ام مربوط به خود من است از فرمان و دستور خدا و رسول الله پیروی نمی کنم. بلکه همه انسان های با ایمان باید تابع اراده خداوند و رسول الله باشند.
یکی از بهترین نمونه های تسلیم در برابر فرمان خدای متعال داستان خواب
حضرت ابراهیم علیه السلام در زمینه قربانی کردن فرزندش
اسماعیل است. قرآن کریم می فرماید: هنگامی که ابراهیم خوابش را برای اسماعیل تعریف کرد و منتظر عکس العمل او بود.
اسماعیل اظهار داشت (
یا ابت افعل ما تومر ستجدنی ان شاء اله من الصابرین ) (سوره صافات 102)؛ (پدر جان آنچه را مأمور هستی انجام بده که بخواست خدا مرا از صبر کنندگان خواهی یافت)
قرآن کریم می فرماید آمادگی این پدر و فرزند در مسأله اجرای فرمان الهی چون خودش را در بهترین شکل تسلیم نشان داد ما به ابراهیم گفتیم که پاداش نیکوکاران را خواهیم داد.
قرآن در سوره صافات آیه 103 می فرماید (فلما اسلما و قله للجبین) (زمانی که ابراهیم و اسماعیل هر دو برای انجام ماموریت الهی تسلیم و آماده شدند و ابراهیم فرزندش اسماعیل را روی خاک انداخت تا سرش را جدا کند. . .)
تسلیم در برابر خواست خداوند متعال در زندگانی معصومین علیهم السلام نمونه های فراوانی دارد.
صبر و تسلیم امیرالمؤمنین علیه السلام در دوران 25 ساله حکومت خلفای پس از
رسول الله صلی الله علیه و آله از نمونه های جاوید و درخشان تسلیم در تاریخ اسلام است.
این دوران امتحانی بود که جز امیرالمؤمنین علیه السلام هیچکس دیگری قابلیت حضور در این صحنه امتحان و با سربلندی خارج شدن از آنرا نداشت. صبری که لحظه لحظه هایش همراه بود با صحنه انسانی که در چشمش خار و خاشاک در گلویش استخوان قرار گرفته باشد (
فصبرت و فی العین قذی و فی الخلق شجا)
منابع: نهج البلاغه کلمات قصار، شماره 125. تفسیر المیزان، ج 16، ص 341، نهج البلاغه خطبه 3/ قرآن کریم.