تاریخچه ی:
ردالعجزعلی الصدر
تفاوت با نگارش: 1
- | ین صنعت ا تصدیر یز رو ست د فرسی آنرا ن مطاه صطلاح کر د. |
+ | ر صنعت "داعجز عی اصدر" کماتی ک ر او یت یا جله مده ست، ر آخر ی یا له کرر ی د. |
- | پ رد لعر علی الدر قیقی آن است که لی که ر ال بی و جله ثر آمد است، مان ا بعینه ی کلمه شبیه متجانس آنرا در آخر بی و مله نر باز آرد. |
+ | ر عی مواد ین کلت عیناً تکار ی ود لی مک است کماتی بیه ه هم نی ه کر رد. |
- | مثال برای نکه کلمه او عیناً ر خر تک شده باشد: |
+ | در مثال های یرکلمات "بیگانه"، "عصا"، "سوگد"، "گواه" عیناً کرر شده است.
{img src=img/daneshnameh_up/2/2c/ajz.JPG} |
~~maroon:بیگانه~~ ~~green:که و باشد خویش است و خویش که دشمن باشد~~ ~~maroon:بیگانه~~~~green:.»~~ |
- | «بیگانه که دوست باشد خویش است و خویش که دشمن باشد بیگانه.» |
+ | ~~red:***~~ |
- | ~~green:عصا برگرفتن نه معجز بود همی اژدها کرد باید عصا~~ (غضابری) |
+ | ~~maroon:عصا ~~~~green:برگرفتن نه معجز بود~~ |
- | ~~green:سگند خورم کز تو برد حورا خوبی />ویت عیا است ر باید سوگند~~r />(عماره مروزی) |
+ | ~~green:می ژا ر باید ~~~~maroon:عصا~~ |
- | ~~green:عبهر چشمش گرفته سرخی لاله لاله رویش گرفته زردی عبهر ~~ (مسعود سعد سلمان) |
+ | ~~red:***~~ |
- | ~~green:قار از دل من ربو آن نگار بدان عنبرین طره بی قرارr />ار غم او ندانم از ک />برون شد م او ز حد شمار~~ (شیدا و وط) |
+ | ~~maroon:وند~~~~green: رم کز برد ورا وی |
- | ~~green:گوه می لبی گ ز من به مذهب عشق مراست ه جهانوز و اشک دید گه~~ |
+ | خویت ین است چا اید~~ ~~maroon:سگ~~ |
- | مثال آنکه لفظ شبیه و متجانس با کلمه اول شعر و جمله نثر را در آخر آورده باشند: |
+ | ~~red:***~~ |
- | ~~green:«پروانه را در حضور شمع چه اجت روانه.» «بردی ه او را بود دزد ببرد.» چرا ناید هوی سیمین من که بر چش کردمش جای چرا~~ (غضابری) |
+ | ~~maroon:گواه~~~~green: می بی ر ز من ه مذهب عش |
- | ~~green:وای ترا آ گیدم ز عالم که پاکیز ترا ز سرشک هویی گرآیی و این جال عاشق بینی کنی رحم و در وقت زی وی گایی چرااه من بود شیرین لبانتr />رایی تو از من رمیده چرایی~~ (زینبی) |
+ | رات آ هاسو و اشک دیده ~~~~maroon:واه~~ |
- | ~~green:نگار است رخساره من ز خون ز هجران رخساره آن نگار~~ (رشید و طواط) |
+ | ~~red:***~~ |
| + | در مثال های زیر کلمات شبیه به هم در اول و آخر اشعار به کار رفته اند. |
| + | ~~maroon:هوای~~ ~~green:تو را زان گزیدم از عالم~~ |
| + | ~~green:که پاکیزه ترا ز سرشک~~ ~~maroon:هوایی~~ |
| + | ~~red:***~~ |
| + | ~~maroon:چراگاه~~ ~~green:من بود شیرین لبانت~~ |
| + | ~~green:چرایی تو از من رمیده~~ ~~maroon:چرایی~~ |
| + | ~~red:***~~ |
| + | ~~maroon:نگار~~~~green: است رخساره من ز خون |
| + | ز هجران رخساره آن ~~~~maroon:نگار~~ |
| + | ~~red:***~~ |
| + | ~~green:مجنون به هوای کوی لیلی در دشت ----- در دشت به جست و جوی لیلی~~ ~~maroon:می گشت~~ |
| + | ~~maroon:می گشت~~ ~~green:همیشه بر زبانش لیلی ----- لیلی می گفت تا زبانش می گشت~~ |