منو
 صفحه های تصادفی
پل سی و سی پل
ابومحمد قاضی عبیدالله
فناوری نانو در فضا
سجده های طولانی
بحث پیرامون خدا
رشته های دانشگاهی هنر
فرهنگ استان ایلام
لباس در فرهنگ اسلام
اسپریلیت
آشنایی با تبادلگرهای یونی
 کاربر Online
282 کاربر online
تاریخچه ی: رباب

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:1
ابوالفرج از عوف بن خارجه نقل کرده است که:
نزد عمر بن الخطاب بودم که مردی پیش او آمد و سلام کرد و گفت:« من مردی نصرانی هستم و نامم إمرء القیس است. آمده ام مسلمان شوم و احکام آن را بیاموزم.»
اسلام را بر او عرضه کردند. مسلمان شد و امارت قبیله قضاعه را که در شام بودند به او پیشنهاد کردند.

وقتی از نزد عمر بیرون آمد، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را ملاقات کرد و حسن و حسین علیهم السلام همراه پدر بودند.
امام به او فرمود:« من علی بن ابیطالب، پسرعموی رسول خدا و داماد اویم و اینان فرزندان منند که مادرشان فاطمه، دختر رسول خداست. ما علاقمندیم با تو وصلت کنیم.»
امرءالقیس گفت:« یا علی، دختری دارم به نام محیاة که او را به عقد تو در می‌آورم، و دختر دیگرم، سلمی، را به فرزندت، حسن، و سومین دخترم، رباب، را به حسین می دهم.»

آن روز به شب نرسید که امام علی علیه السلام رباب، دختر امرءالقیس، را به عقد فرزندش، حسین، در آورد.
رباب از حسین علیه السلام صاحب دو فرزند شد، به نام های عبدالله و سکینه .
او از زنان برگزیده بود و پدرش، امرءالقیس، از اشراف و خانواده های بزرگ عرب به شمار می رفت. رباب در نزد امام حسین علیه السلام قدر و منزلت خاصی داشت. امام حسین علیه السلام این اشعار را درباره او و فرزندش، سکینه، سروده است:« دوست دارم خانه‌ای را که در آن سکینه و رباب باشند. آن دو را دوست می دارم، مالم را به آنان می‌بخشم و کسی حق سرزنش آنان را ندارد.»

بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، وقتی در مجلس ابن زیاد، رباب نگاهش به سر مقدس شوهرش افتاد، بی‌تاب شد، آن سر مبارک را گرفت و بوسید و در کنار خود نهاد و نوحه‌سرایی کرد.

ابن اثیر می گوید:
رباب با قافله اسیران به شام رفت و چون به مدینه بازگشت، اشراف قریش از او خواستگاری کردند.
رباب گفت:« جز رسول خدا که من همسر فرزندش بودم، همسر فرزند هیچ‌کس دیگری نخواهم شد.» و تا یک سال همچنان گریست و از زیر آسمان به زیر هیچ سقفی نرفت تا از فرط اندوه جان سپرد.
بعضی گفته اند رباب یک سال در کنار قبر امام حسین علیه السلام ماند، آنگاه به مدینه بازگشت و از شدت اندوه در گذشت.
او در سوگ امام حسین اشعاری نیز سروده بود.

منابع:

  • نفس المفموم،صفحه 527
  • کامل بن اثیر، ج 4، ص 88
  • قصه کربلا، ص 545.

مراجعه شود به:


ابوالفرج از عوف بن خارجه نقل کرده است که نزد عمر بن الخطاب بودم که مردی پیش او آمد و سلام کرد عمر نام او را پرسید.

گفت: من مردی نصرانی هستم و نام من إمرء القیس است آمده ام تا اسلام اختیار کنم و آداب آن را فرا گیرم، اسلام را بر او عرضه کردند و مسلمان شد و امارت قبیله قضاعه را که در شام بودند به او پیشنهاد کردند و او پذیرفت.

چون از نزد عمر بیرون آمد، حضرت امیرالمومنین علیه السلام او را ملاقات کرد و حسن و حسین علیهم السلام همراه پدر بودند.

حضرت به او فرمود: من علی بن ابیطالب پسرعموی رسول خدا و داماد اویم و اینان فرزندان منند که مادرشان فاطمه دختر رسول خداست، ما درپیوند با تو رغبت داریم. امرءالقیس گفت: یا علی دختری دارم به نام محیاة او را به عقد تو در آوردم و دختر دیگرم سلمی را به فرزندت حسن و سومین دخترم را به نام رباب به حسین دادم.

صاحب کتاب اغانی می گوید: آن روز به شب نرسید که امیرالمومنین رباب دختر امرءالقیس را به فرزندش حسین عقد فرمود.

رباب از حسین علیه السلام دو فرزند آورد به نامهای عبدالله و سکینه ، هشام بن صائب کلبی می گوید که رباب از زنان برگزیده بود و پدراو امرءالقیس از اشراف و خانواده های بزرگ عرب به شمار می رفت و رباب در نزد امام حسین علیه السلام منزلتی بسزا داشت و همواره نظر عنایت امام حسین علیه السلام به او معطوف بود و این اشعار را امام حسین علیه السلام درباره او و فرزندش سکینه گفته است: به جان تو سوگند که من دوست دارم خانه ای را که درآن سکینه و رباب باشد، آن دو را دوست می دارم و مالم را بذل می کنم و عقاب کننده را نزد من حق عقاب نیست.

روایت شده است که بعد از شهادت امام علیه السلام رباب تا زنده بود پیوسته می نالید و می گریست.

ابن اثیرمی گوید: رباب با قافله اسیران به شام رفت و چون به مدینه بازگشت اشراف قریش او را به همسری طلبیدند.

رباب گفت: من هرگز پس از رسول خدا که همسر فرزندش بودم همسر فرزند دیگری نخواهم شد و تا یک سال همچنان می گریست و از زیر آسمان به پناه هیچ سقفی نرفت تا از فرط اندوه جان سپرد و بعضی گفته اند: حضرت رباب یک سال در کنار قبر امام حسین علیه السلام ماند آنگاه به مدینه مراجعت نمود و از شدت اندوه در گذشت و اشعاری نیز در مرثیه امام حسین سروده بود.

1- نفس المفموم،صفحه 527 2- کامل بن اثیر، ج 4، ص 88

منابع: قصه کربلا، ص 545.

مراجعه شود به:

خواستگاری از شهربانو

عزاداری اهل بیت علیهم السلام در مدینه


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 سه شنبه 26 مهر 1384 [06:32 ]   7   شکوفه رنجبری      جاری 
 یکشنبه 11 اردیبهشت 1384 [06:15 ]   6   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 11 اردیبهشت 1384 [06:14 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 16 اسفند 1383 [13:53 ]   4   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 16 اسفند 1383 [13:49 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 09 اسفند 1383 [08:22 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 03 مرداد 1383 [09:44 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..