منو
 کاربر Online
1467 کاربر online
Lines: 1-18Lines: 1-16
-هدف از ((بعثت)) پیامبران چیست؟ آیا نیروهای معرفتی عقل و حس که خداوند به رایگان در اختیارآدمیان نهاده است، او را از وحی بی ‏نیاز نمی‏کند؟ +هدف از ((بعثت)) پیامبران چیست؟ آیا نیروهای معرفتی عقل و حس که خداوند به رایگان در اختیار آدمیان نهاده است، او را از وحی بی ‏نیاز نمی‏کند؟
 *((علامه طباطبایی)) برای اثبات ضرورت برانگیختن پیامبران و ناتوانی عقل در تامین سعادت نهایی‏ انسان، به ((عقل عملی)) و ((عقل نظری)) و وظایف هر یک اشاره کرده و می ‏فرماید: عقلی که آدمی را به سوی حق می‏خواند و به پیروی از باورهای صحیح و کردارهای ‏نیکو امر می‏کند، «~~green:عقل عملی‏~~» است... نه «~~green:عقل نظری‏~~» که وظیفه‏اش شناخت ‏حقیقت‏ اشیاء است... و عقل عملی نیز مقدمات حکم خود را از احساسات درونی و باطنی‏ می‏گیرد. اما آن احساساتی که از ابتدا به صورت بالفعل در انسان وجود دارند و به ‏فعالیت می ‏پردازند، احساسات ~~green:نیروهای شهوی و غضبی~~ است. اما ~~green:نیروی ناطقه قدسی~~ ،در آغاز به صورت بالقوه وجود دارد. این احساسات فطری و باطنی باعث اختلاف‏ می‏شوند و آن احساساتی که به صورت بالفعل موجودند، اجازه فعالیت ‏به قوه ناطقه رانمی‏دهند. همچنان که ما وضع انسان‏ها را به چشم خود می ‏بینیم که هر قوم و یا فردی ‏که ((تربیت)) صالح ندیده باشد، به زودی به سوی وحشی گری متمایل می‏شود، با اینکه همه ‏انسان‏های وحشی، هم عقل دارند و هم ((فطرت)) ، ولی می ‏بینیم که هیچ ‏کاری از آن‏ها ساخته نیست. پس ناگزیر باید پذیرفت که آدمیان هرگز از ((نبوت)) بی‏نیاز نخواهند بود.  *((علامه طباطبایی)) برای اثبات ضرورت برانگیختن پیامبران و ناتوانی عقل در تامین سعادت نهایی‏ انسان، به ((عقل عملی)) و ((عقل نظری)) و وظایف هر یک اشاره کرده و می ‏فرماید: عقلی که آدمی را به سوی حق می‏خواند و به پیروی از باورهای صحیح و کردارهای ‏نیکو امر می‏کند، «~~green:عقل عملی‏~~» است... نه «~~green:عقل نظری‏~~» که وظیفه‏اش شناخت ‏حقیقت‏ اشیاء است... و عقل عملی نیز مقدمات حکم خود را از احساسات درونی و باطنی‏ می‏گیرد. اما آن احساساتی که از ابتدا به صورت بالفعل در انسان وجود دارند و به ‏فعالیت می ‏پردازند، احساسات ~~green:نیروهای شهوی و غضبی~~ است. اما ~~green:نیروی ناطقه قدسی~~ ،در آغاز به صورت بالقوه وجود دارد. این احساسات فطری و باطنی باعث اختلاف‏ می‏شوند و آن احساساتی که به صورت بالفعل موجودند، اجازه فعالیت ‏به قوه ناطقه رانمی‏دهند. همچنان که ما وضع انسان‏ها را به چشم خود می ‏بینیم که هر قوم و یا فردی ‏که ((تربیت)) صالح ندیده باشد، به زودی به سوی وحشی گری متمایل می‏شود، با اینکه همه ‏انسان‏های وحشی، هم عقل دارند و هم ((فطرت)) ، ولی می ‏بینیم که هیچ ‏کاری از آن‏ها ساخته نیست. پس ناگزیر باید پذیرفت که آدمیان هرگز از ((نبوت)) بی‏نیاز نخواهند بود.
 !علامه طباطبایی، در اثبات نیازمندی بشر به دین و عدم کفایت عقل می نویسد: !علامه طباطبایی، در اثبات نیازمندی بشر به دین و عدم کفایت عقل می نویسد:
-*خدای متعال، به صورت تکوینی، در سرشت هریک از انواع آفریده‏ها، راهی مشخص و غریزی برای‏ سیر به سوی ((کمال)) مطلوب متناسب با هر نوع را قرار داده است. و همه مخلوقات را از ((هدایت تکوینی)) خویش بهره‏مند ساخته است: «~~green:الذی اعطی کل شی‏ء خلقه ثم هدی~~ » انسان نیز که یکی از آفریده‏های الهی است، از این ((قانون)) کلی خارج نمی ‏باشد. او نیز با هدایت تکوینی ‏به سوی کمال واقعی خود در حرکت است. علاوه بر این انسان، افزون بر جنبه‏های غریزی مشترکی که با سایر آفریده‏ها دارد، از ویژگی اختصاصی دیگری به نام عقل نیز بهره‏مند است که با کمک آن می‏تواندبسیاری از نیروهای موجود در طبیعت را در خدمت‏ خود آورده و از آن‏ها بهره ‏برداری کند.
انسان، بر خلاف بسیاری دیگر از مخلوقات، موجودی اجتماعی است. این ویژگی، او رابه سوی پذیرش قانون و قبول پاره‏ای از محدویت‏های فردی و اجتماعی می‏ کشاند. از این رو همه‏انسان‏های سالمی که خواستار منافع خود هستند، در پی یافتن قانونی اجتماعی‏اند که وظیفه هر یک ازافراد اجتماع و سزای متخلفان را مشخص کند و تامین کننده ((سعادت)) همه افراد جامعه باشد.
+*خدای متعال، به صورت تکوینی، در سرشت هریک از انواع آفریده‏ها، راهی مشخص و غریزی برای‏ سیر به سوی ((کمال)) مطلوب متناسب با هر نوع را قرار داده است. و همه مخلوقات را از ((هدایت تکوینی)) خویش بهره‏مند ساخته است: «~~green:الذی اعطی کل شی‏ء خلقه ثم هدی~~ » انسان نیز که یکی از آفریده‏های الهی است، از این ((قانون)) کلی خارج نمی ‏باشد. او نیز با هدایت تکوینی ‏به سوی کمال واقعی خود در حرکت است. علاوه بر این انسان، افزون بر جنبه‏های غریزی مشترکی که با سایر آفریده‏ها دارد، از ویژگی اختصاصی دیگری به نام عقل نیز بهره‏مند است که با کمک آن می‏تواندبسیاری از نیروهای موجود در طبیعت را در خدمت‏ خود آورده و از آن‏ها بهره ‏برداری کند.انسان، بر خلاف بسیاری دیگر از مخلوقات، موجودی اجتماعی است. این ویژگی، او رابه سوی پذیرش قانون و قبول پاره‏ای از محدویت‏های فردی و اجتماعی می‏ کشاند. از این رو همه‏انسان‏های سالمی که خواستار منافع خود هستند، در پی یافتن قانونی اجتماعی‏اند که وظیفه هر یک ازافراد اجتماع و سزای متخلفان را مشخص کند و تامین کننده ((سعادت)) همه افراد جامعه باشد.
-*اما بشر نتوانسته است با استمداد از نیروی عقل خود، قانونی فراگیر که تامین ‏کننده هدف فوق باشد، تهیه و تدوین کند. و نگاهی گذرا به تاریخ بشریت نشان می‏دهد که تاکنون انسان‏هابه خودی خود و بی مدد ((وحی)) نتوانسته‏اند به این خواسته اولی و ضروری خویش دست ‏یابند. این‏ حقیقت تاریخی ما را متوجه این نکته مهم می‏کند که
قانون کامل مشترکی که باید سعادت جامعه بشری را تامین کند و باید بشر از راه‏آفرینش و تکوین به سوی آن هدایت‏ شود، اگر تکوینا به عهده خرد گذاشته شده بودهر انسان با خردی آن را درک می‏کرد چنانکه سود و زیان و سایر ضروریات زندگی‏ خود را درک می‏کند ولی از چنین قانونی تاکنون خبری نیست... و چون به مقتضای ‏نظریه هدایت عمومی وجود چنین درکی در نوع انسان ضروری است ناگزیر دستگاه‏درک کننده دیگری در میان نوع انسانی باید وجود داشته باشد که وظایف واقعی‏ زندگی را به آنان بفهماند و در دسترس همگان گذارد و این شعور و درک که غیر ازعقل و حس می‏ باشد، ((شعور وحی)) نامیده می‏شود.
+*اما بشر نتوانسته است با استمداد از نیروی عقل خود، قانونی فراگیر که تامین ‏کننده هدف فوق باشد، تهیه و تدوین کند. و نگاهی گذرا به تاریخ بشریت نشان می‏دهد که تاکنون انسان‏ها به خودی خود و بی مدد ((وحی)) نتوانسته‏اند به این خواسته اولی و ضروری خویش دست ‏یابند. این‏ حقیقت تاریخی ما را متوجه این نکته مهم می‏کند که قانون کامل مشترکی که باید سعادت جامعه بشری را تامین کند و باید بشر از راه‏آفرینش و تکوین به سوی آن هدایت‏ شود، اگر تکوینا به عهده خرد گذاشته شده بودهر انسان با خردی آن را درک می‏کرد چنانکه سود و زیان و سایر ضروریات زندگی‏ خود را درک می‏کند ولی از چنین قانونی تاکنون خبری نیست... و چون به مقتضای ‏نظریه هدایت عمومی وجود چنین درکی در نوع انسان ضروری است ناگزیر دستگاه‏ درک کننده دیگری در میان نوع انسانی باید وجود داشته باشد که وظایف واقعی‏ زندگی را به آنان بفهماند و در دسترس همگان گذارد و این شعور و درک که غیر ازعقل و حس می‏ باشد، ((شعور وحی)) نامیده می‏شود.
 !منابع  !منابع
 *شیعه در اسلام، ص 84  *شیعه در اسلام، ص 84
 *پژوهشی در عصمت معصومان، صص 108-106  *پژوهشی در عصمت معصومان، صص 108-106
 *بررسی‏های اسلامی، ص 239  *بررسی‏های اسلامی، ص 239
 *ماهنامه پیام حوزه ، شماره 25 *ماهنامه پیام حوزه ، شماره 25

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 سه شنبه 20 اردیبهشت 1384 [11:02 ]   2   اسماعیل جلمبادانی      جاری 
 سه شنبه 20 اردیبهشت 1384 [10:59 ]   1   اسماعیل جلمبادانی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..