تاریخچه ی:
رئالیسم
تفاوت با نگارش: 8
| واژه __رئالیسم__ از رئل(Real) که به معنای __واقع__ است، مشتق شده و در واقع به معنای __مکتب اصالت واقع__ است. | | واژه __رئالیسم__ از رئل(Real) که به معنای __واقع__ است، مشتق شده و در واقع به معنای __مکتب اصالت واقع__ است. |
| مکتب رئالیسم نقطه مقابل مکتب ((ایده آلیسم)) است؛ یعنی مکتبی که وجود جهان خارجی را نفی کرده و همه چیز را تصورات و خیالات ذهنی می داند.
| | مکتب رئالیسم نقطه مقابل مکتب ((ایده آلیسم)) است؛ یعنی مکتبی که وجود جهان خارجی را نفی کرده و همه چیز را تصورات و خیالات ذهنی می داند.
|
| |
| | | |
| | | | | |
- | {img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=22024} |
+ | {img src=img/daneshnameh_up/0/02/tolestoy.jpg}r /> |
mall>r />تولستوی
</small> enter>
|
| | | |
| | رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. این مکتب به وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان، قائل است. ایده آلیست ها همه موجودات و آنچه را که در این جهان درک می کنیم، تصورات ذهنی و وابسته به ذهن شخص می دانند و معتقدند که اگر من که همه چیز را ادراک می کنم نباشم، دیگر نمی توانم بگویم که چیزی هست. در حالی که بنابر نظر و عقیده رئالیستی، اگر ما انسان ها از بین برویم، باز هم جهان خارج وجود خواهد داشت. به طور کلی یک رئالیست، موجودات جهان خارج را واقعی و دارای وجود مستقل از ذهن خود می داند.می داند. | | | رئالیسم یعنی اصالت واقعیت خارجی. این مکتب به وجود جهان خارج و مستقل از ادراک انسان، قائل است. ایده آلیست ها همه موجودات و آنچه را که در این جهان درک می کنیم، تصورات ذهنی و وابسته به ذهن شخص می دانند و معتقدند که اگر من که همه چیز را ادراک می کنم نباشم، دیگر نمی توانم بگویم که چیزی هست. در حالی که بنابر نظر و عقیده رئالیستی، اگر ما انسان ها از بین برویم، باز هم جهان خارج وجود خواهد داشت. به طور کلی یک رئالیست، موجودات جهان خارج را واقعی و دارای وجود مستقل از ذهن خود می داند.می داند. |
| باید گفت در واقع همه انسانها رئالیست هستند، زیرا همه به وجود دنیای خارج اعتقاد دارند. حتی ایده آلیست ها نیز در زندگی و رفتار، رئالیست هستند، زیرا باید جهان خارج را موجود دانست تا بتوان کاری کرد و یا حتی سخنی گفت. | | باید گفت در واقع همه انسانها رئالیست هستند، زیرا همه به وجود دنیای خارج اعتقاد دارند. حتی ایده آلیست ها نیز در زندگی و رفتار، رئالیست هستند، زیرا باید جهان خارج را موجود دانست تا بتوان کاری کرد و یا حتی سخنی گفت. |
| کلمه رئالیسم در طول تاریخ به معانی مختلفی غیر از معنایی که گفته شد، استعمال شده است. مهمترین این استعمال ها و کاربرد ها، معنایی است که در ((فلسفه مدرسی)) یا اسکولاستیک(Scholastic) رواج داشته است. | | کلمه رئالیسم در طول تاریخ به معانی مختلفی غیر از معنایی که گفته شد، استعمال شده است. مهمترین این استعمال ها و کاربرد ها، معنایی است که در ((فلسفه مدرسی)) یا اسکولاستیک(Scholastic) رواج داشته است. |
| در میان ((فلاسفه مدرسی))، جدال عظیمی بر پا بود که آیا ((کلی)) وجود خارجی دارد و یا اینکه وجودش فقط در ذهن است؟ | | در میان ((فلاسفه مدرسی))، جدال عظیمی بر پا بود که آیا ((کلی)) وجود خارجی دارد و یا اینکه وجودش فقط در ذهن است؟ |
| کسانی که برای کلی واقعیت مستقل از افراد قائل بودند، رئالیست و کسانی که کلی را تنها دارای وجودی ذهنی و در ضمن موجودات محسوس می دانستند و برای آن وجود جدا از ((جزئی|جزئیات)) قائل نبودند،، ایده آلیست خوانده می شدند. | | کسانی که برای کلی واقعیت مستقل از افراد قائل بودند، رئالیست و کسانی که کلی را تنها دارای وجودی ذهنی و در ضمن موجودات محسوس می دانستند و برای آن وجود جدا از ((جزئی|جزئیات)) قائل نبودند،، ایده آلیست خوانده می شدند. |
| بعدها در رشته های مختلف هنر مانند ((ادبیات)) نیز سبک های رئالیستی و ایده آلیسمی به وجود آمد و سبک رئالیسم در مقابل سبک ایده آلیسم است. سبک رئالیسم یعنی سبک گفتن و نوشتن متکی بر نمودهای واقعی و اجتماعی. اما سبک ایده آلیسم عبارت است از سبک متکی به تخیلات شاعرانه گوینده یا نویسنده . | | بعدها در رشته های مختلف هنر مانند ((ادبیات)) نیز سبک های رئالیستی و ایده آلیسمی به وجود آمد و سبک رئالیسم در مقابل سبک ایده آلیسم است. سبک رئالیسم یعنی سبک گفتن و نوشتن متکی بر نمودهای واقعی و اجتماعی. اما سبک ایده آلیسم عبارت است از سبک متکی به تخیلات شاعرانه گوینده یا نویسنده . |
| ! منابع | | ! منابع |
| *اصول فلسفه و روش رئالیسم، جلد 1، صفحه 81 | | *اصول فلسفه و روش رئالیسم، جلد 1، صفحه 81 |
| *آشنایی با بعضی الفاظ فلسفی، صفحه 12 | | *آشنایی با بعضی الفاظ فلسفی، صفحه 12 |
- | رئالیسم نوعی واقع گرایی است خاصه در رمان و نمایشنامه که خیال پردازی و فردگرایی رومانتیسم را از بین می برد و به مشاهده ی واقعیت های زندگی و تشخیص درست علل و عوامل و بیان تشریح و تجسم آنها می پردازد.
|
+ | رئالیسم نوعی"واقع گرایی" است در رمان و نمایشنامه که خیال پردازی و فردگرایی رومانتیسم را از بین می برد و به مشاهده ی واقعیت های زندگی و تشخیص درست علل و عوامل و بیان تشریح و تجسم آنها می پردازد. |
| |
| | | |
| | | | | |
- | {img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=22023} |
+ | {img src=img/daneshnameh_up/a/a9/balzak.JPG}
|
| | | |
- | | هدف حقیقی رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع در واقعیت های زندگی و تحلیل و شناساندن دقیق "تیپها" یی است که در اجتماع معینی به وجود آمده است. |
+ | <tr> /><td>
all><br />بالزاک
ll> enter>
|
>هدف حقیقی رئالیسم تشخیص تأثیر محیط و اجتماع در واقعیت های زندگی و تحلیل و شناساندن دقیق "تیپها" یی است که در اجتماع معینی به وجود آمده است.
سعی نویسندگان رئالیسم در این است که جامعه خود را تشریح کنند و "تیپها"ی موجود در جامعه را نشان دهند.
از این روست که کار نویسنده در این مکتب به کار یک مورخ نزدیک می شود با این تفاوت که عادت و اخلاق مردم اجتماع خویش را بیان می کند. |
- | ی نویندن رئالیسم این ا ک مه ود ا تی کند و "تیها" وود جامعه ا نشان دهند. |
+ | "((لزاک))" فرانسوی نمینده مب رئالیسم نی ه این نکته اره می کد و "کمی نسانی" می گوید: "ا تنیم یهه ی معایب و فضایل و با ذکر آنه زاییده ی هوس ها و عشق هاست و با تحقی درباره مشخصات اخاقی و نتخاب حوادث اسی جامعه و ی تشکیل "تیپها" ممکن است به نوشتن تاریخی موفق شوم که مورخان از آن غافل بوده اند، یعنی "تاریخ عادات و اخلاق جامعه". |
- | از این روست که کار نویسنده در این مکتب به کار مورخ نزدیک می شود با این تفاوت که عادت و اخلاق مردم اجتماع خویش را بیان می کند. بالزاک فرانسوی نماینده مکتب رئالیسم نیز به این نکته اشاره می کند آنجا که در "کمدی انسانی" می گوید: "با تنظیم سیاهه معایب و فضایل و با ذکر آنچه زایینده هوسها و عشقهاست و با تحقیق درباره مشخصات اخلاقی و انتخاب حوادث اساسی جامعه و یا تشکیل "تیپها" به وسیله صفات و مشخصات همانند ممکن است به نوشتن تاریخی موفق شوم که مورخان از آن غافل بوده اند، یعنی تاریخ عادات و اخلاق جامعه، از نمایندگان بزرگ رئالیسم در فرانسه "بالزاک" و "استاندال" در انگلستان "دیکنز" و در روسیه "تولستوی" و "داستایوسکی" را می توان نام برد. از نقادان معروف سنت بوو و هیپولیت نم به ستایش و تحلیل این مکتب پرداخته اند. |
+ | از نمایندگان بزرگ رئالیسم در فرانسه "بالزاک" و "استاندال" در انگلستان "دیکنز" و در روسیه "تولستوی" و "داستایوسکی" را می توان نام برد. |