منو
 کاربر Online
977 کاربر online
تاریخچه ی: دین و پیش‏فرض‏هاى علوم انسانى

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:1
علوم انسانى ، مانند علوم طبیعى ، بر پیش‏فرض‏ها و اصول مسلمى استوارند که در خود این علوم مورد بحث و رسیدگى قرار نمى‏گیرند بلکه یا در علوم دیگر مورد بحث قرار مى‏گیرند و یا به عنوان ارزش‏ها و عقاید دینى و ایدئولوژیکى مسلم فرض مى‏شوند.

  • دین با ارائه معارف هستى‏شناسانه و احکام و باورهایى که بیش‏تر بار ارزشى دارند دو دسته عمده از پیش‏فرض‏ها را به پیروان خود القا مى‏کند که عالم و دانشمند علوم انسانى به میزان تاثیرى که از دین پذیرفته است، آگاهانه و یا ناآگاهانه، از آن‏ها در فرایند پژوهش علمى خود بهره خواهد برد.

این‏گونه معارف و باورهاى دینى گاهى مستقیما به عنوان معارف دینى به افراد منتقل مى‏شوند و گاهى به صورت غیر مستقیم و از طریق نفوذ در سایر عناصر فرهنگى و یا علوم پایه‏اى‏تر، نظیر فلسفه، به فرد انتقال مى‏یابد.

    • مثلا دین اسلام مى‏گوید خداوند هفت آسمان آفریده است و یک مسلمان آن را به عنوان یک معرفت دینى خطاناپذیر مى‏پذیرد، هرچند هیچ مدرک و شاهد تجربى‏اى براى تایید آن وجود نداشته باشد.
گاهى مثلا مى‏گوید هیچ مکانیزم خودکار و دست نامرئى‏اى، مانند آن‏چه که برخى از دانشمندان ادعا مى‏کنند، در جامعه وجود ندارد که مشکلات اقتصادى و اجتماعى را حل کند، و این خود مردم‏اند که باید براى حل مشکلات خود اقدام کنند، و سپس این دیدگاه در کتب درسى مدارس درج مى‏شود بدون آن‏که اشاره‏اى به منبع دینى آن شود.

روشن است که پیش‏فرض‏هاى علوم تنها از دین ناشى نمى‏شود بلکه فلسفه، هنر، ایدئولوژى ، فرهنگ عمومى ، کتب درسى ، و... همگى مى‏توانند منابعى براى این پیش‏فرض‏ها به حساب آیند.
ولى نقش دین به دلیل آن‏که منبع بسیارى از منابع دیگر قرار مى‏گیرد اساسى‏تر و بنیادى‏تر است و چون در این‏جا تنها به نقش دین، به عنوان منبع پیش‏فرض‏هاى علوم انسانى،توجه داریم از طرح منابع دیگر صرف‏نظر مى‏کنیم.

اکنون این سؤال مطرح مى‏شود که این پیش‏فرض‏ها چه نفوذى در علم دارد و در کدام مرحله از فرایند علم و پژوهش، به چه میزان و چگونه تاثیر مى‏گذارد؟

  • در پاسخ باید گفت که این پیش فرض‏ها و مسلمات اثرات عمیق و گسترده‏اى تقریبا در تمامى فرایند پژوهش علمى بر جاى مى‏گذارد، یعنى هم بر مسایلى که براى مطالعه انتخاب مى‏شوند، هم بر نوع پرسش‏هایى که طرح مى‏شوند، هم بر نوع داده‏هایى که در مقام جست‏وجو و کندوکاو آن‏ها بر مى‏آیند و هم بر مفاهیمى که نظریه‏ها بر مبناى آن‏ها ساخته مى‏شود.

    • یکى از مهم‏ترین موارد تاثیر پیش‏فرض‏ها، نظریه است. بسیارى از علوم و از جمله علوم انسانى، بر اساس نظریات استوارند و تمام مراحل پژوهش‏هاى علمى توسط نظریه هدایت مى‏شوند.
بسیارى از فرضیات پژوهش از نظریه به دست مى‏آیند، انتخاب موضوع، روش مطالعه، انتخاب نوع داده‏ها و انتخاب شیوه‏هاى جمع‏آورى اطلاعات به پیمانه وسیعى از نظریه متاثراند و به وسیله آن هدایت و کنترل مى‏شوند، در حالى که نظریات، همان‏گونه که اشاره شد، بر اصول و پیش‏فرض‏هاى زیادى استواراند که از فرهنگ عمومى، فلسفه، هنر و به ویژه دین اخذ شده‏اند.

  • بنابراین، معارف و باورهاى دینى از این طریق بر تمام فرایند علم تاثیر مى‏گذارد. با توجه به این مساله مى‏توان گفت که نوع پیش‏فرض‏هاى ما در ساختن و یا پذیرش نوع نظریه‏هاى علمى ما تاثیر به سزایى دارد.
معمولا پذیرش یا رد یک نظریه صرفا به وسیله شواهد عینى انجام نمى‏گیرد بلکه در موارد زیادى به دلیل سازگارى و یا ناسازگارى با پیش‏فرض‏هاى پنهان و آشکار محقق انجام مى‏شود.


طبیعى است که اگر قرار باشد یک فرد خداشناس نظریه‏اى درباره دین ارائه دهد نظریه‏اى ارائه خواهد داد که اگر اعتقاد به وجود خدا به نحوى در آن منعکس نشده باشد، لااقل با چنین اعتقادى منافات نیز نخواهد داشت. با تغییر پیش فرض‏هاى ما نگرش ما نسبت‏به داده‏هاى موجود نیز عوض مى‏شود و آن‏ها را به شیوه دیگر و از زاویه دیگر مى‏نگریم.
پیش‏فرض‏ها همان‏گونه که از طریق نظریات و فرضیات بر فرایند علم تاثیر مى‏گذارند، مستقیما برفرایند تحقیق نیز تاثیر مى‏گذارند، مثلا در انتخاب نوع داده‏ها، جمع‏آورى اطلاعات و... .
  • دین با القاى معارف و باورهاى مربوط به جهان، انسان و جامعه دیدگاه‏هایى را به پیروان خود ارائه مى‏دهد که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در نظریات، فرضیات، انتخاب داده‏ها و حتى اهداف تحقیق تاثیر شگرفى بر جاى مى‏گذارند.

با تغییر اساسى این دیدگاه‏هاى کلى، که بخش قابل توجهى از پیش‏فرض‏هاى علم را تشکیل مى‏دهند، دید ما نسبت ‏به پدیده‏هاى مورد مطالعه عوض مى‏شود و ممکن است از داده‏هایى که قبلا در اختیار داشته‏ایم تفسیرهاى جدیدى ارائه دهیم. بنابراین، این‏جا یکى از مهم‏ترین مواردى است که دین نقشى بنیادى در علوم، به ویژه علوم انسانى، ایفا مى‏کند.

نتیجه

علوم، از جمله علوم انسانى، به پیمانه وسیعى از دین، ایدئولوژى، فلسفه، و به طور کلى فرهنگ تاثیر مى‏پذیرد.
هر چند معارف و باورهاى دینى در سراسر فرایند علم نقش و حضور فعالى دارند، ولى بیش‏ترین حضور و نفوذ دین را مى‏توان در پیش‏فرض‏ها، انگیزه‏ها و اهداف علوم انسانى یافت; زیرا علم، بسیارى از پیش‏فرض‏هاى بنیادى خود را از معارف و باورهاى دینى اخذ مى‏کند و انگیزه پژوهش و اهداف تحقیق نیز بیش‏تر به وسیله آن‏ها ساخته و توجیه مى‏شوند.
  • بنابراین، علوم انسانى موجود، که ساخته و پرداخته علماى غربى است، به هیچ‏وجه از این حکم مستثنى نمى‏باشد. این علوم پر از مسلمات و اصول پیشینى است که به هیچ روى با معارف و باورهاى دینى ما سازگار نیستند.

پذیرفتن این علوم بدون پالایش و پیرایش، همان‏گونه که موجب تعارض‏هاى ارزشى در سطوح مختلف علمى و فرهنگى در کشورهاى اسلامى مى‏گردد، نشانه عدم استحکام و ضعف توانمندى‏هاى علمى ما نیز مى‏باشد. وضعیت موجود نشان مى‏دهد که این کالاها، مانند بقیه کالاهاى فرهنگى و تکنولوژیکى غرب، در حالى وارد این بازار شدند که خریداران آن‏ها آمادگى پذیرش و مصرف آن‏ها را نداشتند.
  • دانشمندان مسلمان نتوانسته‏اند این علوم را با فرهنگ و عقاید دینى خود سازگار نموده و بدین ترتیب آن‏ها را از آن خویش سازند، بلکه تنها به صورت تقلیدى به فراگیرى سطحى و استفاده آن‏ها پرداخته‏اند.

منابع

1- ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهى، ص 228
2- ریمون آرون، مراحل اساسى اندیشه در جامعه‏شناسى، ترجمه باقر پرهام، ص 548
3- فصلنامه معرفت شماره 32
4- پایگاههای اسلامی اینترنت، نسخه 3

علوم انسانى ، مانند علوم طبیعى ، بر پیش‏فرض‏ها و اصول مسلمى استوارند که در خود این علوم مورد بحث و رسیدگى قرار نمى‏گیرند بلکه یا در علوم دیگر مورد بحث قرار مى‏گیرند و یا به عنوان ارزش‏ها و عقاید دینى و ایدئولوژیکى مسلم فرض مى‏شوند.
این پیش‏فرض‏ها گاهى آگاهانه مورد توجه دانشمند قرار مى‏گیرد و صریحا مطرح مى‏شوند که از آن‏ها به عنوان فرضیات مسلم یاد مى‏شود و گاهى صریحا مطرح نمى‏شوند و حتى ممکن است دانشمندى که از آن‏ها استفاده مى‏کند نیز توجه آگاهانه نسبت ‏به آن‏ها نداشته باشد ولى در عین حال نظریه، فرضیات تحقیق، انتخاب داده‏ها و کل فرایند تحقیق تحت تاثیر آن‏ها قرار دارند.

  • به این‏گونه پیش‏فرض‏ها فرضیات کلى مى‏گویند. فرضیات کلى ممکن است ‏به عنوان مبانى و مبادى فرضیات مسلم وارد فرایند پژوهش شوند و یا جداگانه و در کنار فرضیات مسلم عمل کنند.
این فرضیات کلى مبناى اصلى بسیارى از انتخاب‏ها بوده و فرضیات مسلم را به یکدیگر پیوند مى‏دهند و از همان ابتدا در فرمول‏هاى یک نظریه و در محققین تاثیر مى‏گذارد.

این پیش‏فرض‏ها گاهى بسیار عام و کلى‏اند، مانند باورها و عقایدى که به کل هستى مربوط مى‏شوند و گاهى محدودترند و به حوزه‏خاصى مربوط مى‏شوند، مانند فرضیاتى که درباره جامعه و انسان وجود دارد. همه این پیش‏فرض‏ها از نوع باورهاى هستى‏شناسانه نیستند بلکه برخى آن‏ها از نوع ارزش‏هایند و این دو غالبا با یکدیگر ارتباط دارند.

    • مثلا وقتى ما به فرزندان خود یاد مى‏دهیم که انسان‏ها یا مسلمان‏اند و یا کافر،در عین حال خوبى مسلمان و بدى کافر را نیز به آن‏ها آموخته‏ایم.
این پیش‏فرض‏هاى کلى را ما از نخستین دوره‏هاى کودکى در خانواده، مسجد، مدرسه و جاهاى دیگر به صورت رسمى و یا غیر رسمى فرا مى‏گیریم.

    • مثلا زمانى که ما در کودکى توحید را به عنوان یک اصل دینى مى‏آموزیم، یک دیدگاه کلى نسبت‏به جهان و هستى آموخته‏ایم، دیدگاهى که جهان را منظم، تحت اداره یک هستى بخش حکیم و هدف‏دار معرفى مى‏کند. و یا زمانى که نبوت را مى‏آموزیم، پیش‏فرض‏هاى زیادى را نسبت‏به انسان و جامعه فرا مى‏گیریم. در دین، فلسفه و فرهنگ به طور کلى پیش فرض‏هاى مختلفى به افراد جامعه آموخته مى‏شود.

  • هر چند وظیفه اصلى دین بیان واقعیت‏هاى هستى نیست، ولى در ادیان آسمانى، به ویژه اسلام، به مناسبت‏هاى مختلفى واقعیت‏هاى مربوط به خلقت آسمان‏ها، زمین، چگونگى روابط پدیده‏ها، خلقت نباتات، حیوانات، خلقت و ویژگى‏هاى انسان، سنت‏هاى حاکم بر جوامع و... بیان مى‏شوند.
  • در موارد دیگر، با بیان ارزش‏ها، باورها و احکام دینى مؤمنان را نسبت ‏به بعض اشیا و یا افراد علاقه‏مند و نسبت‏به برخى دیگر در آن‏ها ایجاد موضع خصمانه مى‏کند.
این ارزش‏ها و باورها علاوه بر آن‏که پیش‏فرض‏هاى ارزشى در ما ایجاد مى‏کنند مستلزم پیش‏فرض‏هاى هستى‏شناختى متناسب با خود نیز هستند، همان‏گونه که عکس قضیه نیز صادق است; یعنى پیش فرض‏هاى هستى‏شناختى دین مستلزم پیش‏فرض‏هاى ارزشى متناسب با خود مى‏باشند.

  • بدین ترتیب، دین با ارائه معارف هستى‏شناسانه و احکام و باورهایى که بیش‏تر بار ارزشى دارند دو دسته عمده از پیش‏فرض‏ها را به پیروان خود القا مى‏کند که عالم و دانشمند علوم انسانى به میزان تاثیرى که از دین پذیرفته است، آگاهانه و یا ناآگاهانه، از آن‏ها در فرایند پژوهش علمى خود بهره خواهد برد.

این‏گونه معارف و باورهاى دینى گاهى مستقیما به عنوان معارف دینى به افراد منتقل مى‏شوند و گاهى به صورت غیر مستقیم و از طریق نفوذ در سایر عناصر فرهنگى و یا علوم پایه‏اى‏تر، نظیر فلسفه، به فرد انتقال مى‏یابد.

    • مثلا دین اسلام مى‏گوید خداوند هفت آسمان آفریده است و یک مسلمان آن را به عنوان یک معرفت دینى خطاناپذیر مى‏پذیرد، هرچند هیچ مدرک و شاهد تجربى‏اى براى تایید آن وجود نداشته باشد.
گاهى مثلا مى‏گوید هیچ مکانیزم خودکار و دست نامرئى‏اى، مانند آن‏چه که برخى از دانشمندان ادعا مى‏کنند، در جامعه وجود ندارد که مشکلات اقتصادى و اجتماعى را حل کند، و این خود مردم‏اند که باید براى حل مشکلات خود اقدام کنند، و سپس این دیدگاه در کتب درسى مدارس درج مى‏شود بدون آن‏که اشاره‏اى به منبع دینى آن شود.

روشن است که پیش‏فرض‏هاى علوم تنها از دین ناشى نمى‏شود بلکه فلسفه، هنر، ایدئولوژى ، فرهنگ عمومى ، کتب درسى ، و... همگى مى‏توانند منابعى براى این پیش‏فرض‏ها به حساب آیند.
ولى نقش دین به دلیل آن‏که منبع بسیارى از منابع دیگر قرار مى‏گیرد اساسى‏تر و بنیادى‏تر است و چون در این‏جا تنها به نقش دین، به عنوان منبع پیش‏فرض‏هاى علوم انسانى،توجه داریم از طرح منابع دیگر صرف‏نظر مى‏کنیم.

اکنون این سؤال مطرح مى‏شود که این پیش‏فرض‏ها چه نفوذى در علم دارد و در کدام مرحله از فرایند علم و پژوهش، به چه میزان و چگونه تاثیر مى‏گذارد؟

  • در پاسخ باید گفت که این پیش فرض‏ها و مسلمات اثرات عمیق و گسترده‏اى تقریبا در تمامى فرایند پژوهش علمى بر جاى مى‏گذارد، یعنى هم بر مسایلى که براى مطالعه انتخاب مى‏شوند، هم بر نوع پرسش‏هایى که طرح مى‏شوند، هم بر نوع داده‏هایى که در مقام جست‏وجو و کندوکاو آن‏ها بر مى‏آیند و هم بر مفاهیمى که نظریه‏ها بر مبناى آن‏ها ساخته مى‏شود.
    • یکى از مهم‏ترین موارد تاثیر پیش‏فرض‏ها، نظریه است. بسیارى از علوم و از جمله علوم انسانى، بر اساس نظریات استوارند و تمام مراحل پژوهش‏هاى علمى توسط نظریه هدایت مى‏شوند.
بسیارى از فرضیات پژوهش از نظریه به دست مى‏آیند، انتخاب موضوع، روش مطالعه، انتخاب نوع داده‏ها و انتخاب شیوه‏هاى جمع‏آورى اطلاعات به پیمانه وسیعى از نظریه متاثراند و به وسیله آن هدایت و کنترل مى‏شوند، در حالى که نظریات، همان‏گونه که اشاره شد، بر اصول و پیش‏فرض‏هاى زیادى استواراند که از فرهنگ عمومى، فلسفه، هنر و به ویژه دین اخذ شده‏اند.
  • بنابراین، معارف و باورهاى دینى از این طریق بر تمام فرایند علم تاثیر مى‏گذارد. با توجه به این مساله مى‏توان گفت که نوع پیش‏فرض‏هاى ما در ساختن و یا پذیرش نوع نظریه‏هاى علمى ما تاثیر به سزایى دارد.
معمولا پذیرش یا رد یک نظریه صرفا به وسیله شواهد عینى انجام نمى‏گیرد بلکه در موارد زیادى به دلیل سازگارى و یا ناسازگارى با پیش‏فرض‏هاى پنهان و آشکار محقق انجام مى‏شود.
    • مثلا کسى که جامعه را از پیش، معرکه‏اى از تضادها و نزاع‏هاى گوناگون مى‏بیند نمى‏تواند نظریه کارکردگرایى را که نظم پایدارى را براى جامعه فرض مى‏گیرد، به عنوان یک نظریه مقبول علمى بپذیرد و بالعکس، کسى که جامعه را همچون استخرى آرام و بدون سر و صدا مى‏بیند، نمى‏تواند نظریه تضاد را، که جامعه را همچون دریایى خروشان و متلاطم تصویر مى‏کند، بپذیرد.
  • براى ارائه مثالى بهتر، مى‏توان به نظریات موجود در جامعه‏شناسى دین اشاره کرد. نظریه از خودبیگانگى کارل مارکس و نظریه اجتماعى امیل دورکیم درباره دین ، مبتنى بر پیش‏فرض‏هاى زیادى است که عمده‏ترین آن‏ها انکار وجود خدا مى‏باشد.

طبیعى است که اگر قرار باشد یک فرد خداشناس نظریه‏اى درباره دین ارائه دهد نظریه‏اى ارائه خواهد داد که اگر اعتقاد به وجود خدا به نحوى در آن منعکس نشده باشد، لااقل با چنین اعتقادى منافات نیز نخواهد داشت. با تغییر پیش فرض‏هاى ما نگرش ما نسبت‏به داده‏هاى موجود نیز عوض مى‏شود و آن‏ها را به شیوه دیگر و از زاویه دیگر مى‏نگریم.
پیش‏فرض‏ها همان‏گونه که از طریق نظریات و فرضیات بر فرایند علم تاثیر مى‏گذارند، مستقیما برفرایند تحقیق نیز تاثیر مى‏گذارند، مثلا در انتخاب نوع داده‏ها، جمع‏آورى اطلاعات و... .
  • دین با القاى معارف و باورهاى مربوط به جهان، انسان و جامعه دیدگاه‏هایى را به پیروان خود ارائه مى‏دهد که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در نظریات، فرضیات، انتخاب داده‏ها و حتى اهداف تحقیق تاثیر شگرفى بر جاى مى‏گذارند.

با تغییر اساسى این دیدگاه‏هاى کلى، که بخش قابل توجهى از پیش‏فرض‏هاى علم را تشکیل مى‏دهند، دید ما نسبت‏به پدیده‏هاى مورد مطالعه عوض مى‏شود و ممکن است از داده‏هایى که قبلا در اختیار داشته‏ایم تفسیرهاى جدیدى ارائه دهیم. بنابراین، این‏جا یکى از مهم‏ترین مواردى است که دین نقشى بنیادى در علوم، به ویژه علوم انسانى، ایفا مى‏کند.

نتیجه

علوم، از جمله علوم انسانى، به پیمانه وسیعى از دین، ایدئولوژى، فلسفه، و به طور کلى فرهنگ تاثیر مى‏پذیرد.
هر چند معارف و باورهاى دینى در سراسر فرایند علم نقش و حضور فعالى دارند، ولى بیش‏ترین حضور و نفوذ دین را مى‏توان در پیش‏فرض‏ها، انگیزه‏ها و اهداف علوم انسانى یافت; زیرا علم، بسیارى از پیش‏فرض‏هاى بنیادى خود را از معارف و باورهاى دینى اخذ مى‏کند و انگیزه پژوهش و اهداف تحقیق نیز بیش‏تر به وسیله آن‏ها ساخته و توجیه مى‏شوند.
  • بنابراین، علوم انسانى موجود، که ساخته و پرداخته علماى غربى است، به هیچ‏وجه از این حکم مستثنى نمى‏باشد. این علوم پر از مسلمات و اصول پیشینى است که به هیچ روى با معارف و باورهاى دینى ما سازگار نیستند.

پذیرفتن این علوم بدون پالایش و پیرایش، همان‏گونه که موجب تعارض‏هاى ارزشى در سطوح مختلف علمى و فرهنگى در کشورهاى اسلامى مى‏گردد، نشانه عدم استحکام و ضعف توانمندى‏هاى علمى ما نیز مى‏باشد. وضعیت موجود نشان مى‏دهد که این کالاها، مانند بقیه کالاهاى فرهنگى و تکنولوژیکى غرب، در حالى وارد این بازار شدند که خریداران آن‏ها آمادگى پذیرش و مصرف آن‏ها را نداشتند.
  • دانشمندان مسلمان نتوانسته‏اند این علوم را با فرهنگ و عقاید دینى خود سازگار نموده و بدین ترتیب آن‏ها را از آن خویش سازند، بلکه تنها به صورت تقلیدى به فراگیرى سطحى و استفاده آن‏ها پرداخته‏اند.

منابع

1- آلوین گولدنر، بحران جامعه‏شناسى غرب، ترجمه فریده ممتاز، ص 47
2- ایان باربور، علم و دین، ترجمه بهاءالدین خرمشاهى، ص 228
3- ریمون آرون، مراحل اساسى اندیشه در جامعه‏شناسى، ترجمه باقر پرهام، ص 548
4- فصلنامه معرفت شماره 32
5- پایگاههای اسلامی اینترنت، نسخه 3


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 03 بهمن 1383 [12:42 ]   2   اسماعیل جلمبادانی      جاری 
 شنبه 03 بهمن 1383 [12:31 ]   1   اسماعیل جلمبادانی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..