دین, واژه اى است عربى که در
معاجم و کتب لغت معانی بسیاری برای آن ذکر شده است مانند: ملک و پادشاهی، طاعت و انقیاد، قهر و سلطه ، پاداش و جزاء، عزت و سرافرازی ، اکراه و احسان، همبستگی، تذلل و فروتنی، اسلام و توحید، عادت و روش، ریاست و فرمانبرداری و ...
در آیات قرآن نیز به
معانی لغوی دین اشاره شده است و کلمه دین در آیات بکار رفته است ودر هر آیه ای معنای مخصوص خودش را دارد. چنانکه خداوند می فرماید: «هوالذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق، صف ، 9» که در این آیه دین به معنی
کیش و
شریعت آمده است و یا می فرماید:«فاعبدالله مخلصاً له الدین، زمر ،2» و در اینجا دین به معنای توحید و یگانگی میباشد . همین موارد استعمال واژه دین در قرآن مىتواند به عنوان راهى براى شناسایى و به دست آوردن
تعریف دین از دیدگاه اسلام شمرده شود که «دین عبارت است از اطاعت، گرایش، فرمانبردارى و تسلیم در برابر حقیقت» که در این صورت، با معانى لغوى نیز سازگارى خواهد داشت.
تعریف دین
واژه دین از مفاهیمى است که همواره در میدان آراء و نظرات گوناگون صاحبنظران قرار داشته (محمدتقى مصباح، آموزش عقاید،جلد اول، ص 28) و توافق مشترک درباره آن وجود ندارد. به صورتی که حتی عدهاى از محققان آن را قابل تعریف نمىدانند.به هر حال می توان دین را اینگونه تعریف نمود:دین، مجموعه (سیستم) حقایقى هماهنگ و متناسب از نظامهاى فکرى (عقاید و معارف)، نظام ارزشى (قوانین و احکام) و نظام پرورشى (دستورات اخلاقى و اجتماعى) است که در قلمرو ابعاد فردى، اجتماعى و تاریخى از جانب پروردگار متعال براى سرپرستى و هدایت انسانها در مسیر رشد و کمال الهى ارسال مىگردد. به دیگر سخن، مجموعه ای است از عقاید و قوانین و مقرراتى که هم به اصول فکرى بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشى وى سخن مىگوید و هم اخلاق و شئونزندگى او را تحت پوشش قرار مىدهد.
تعاریف متعددی از دین ارائه شده است مثلادانشمند بزرگ اسلامی و مفسر گرانقدر
مذهب شیعه،
علامه طباطبایی ، دین را اینگونه تعریف میکند : «دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است»(خلاصه تعالیم اسلام، ص 4، و یا شیعه دراسلام ص 41). ویا برخی از
دانشمندان غربی گفتهاند: دین عبارت است ازاعتقاد به موجودات روحانى و یا عده ای دیگر گفتهاند: دین نظام یک پارچهاى از باورها وعملکردهاى مرتبط به چیزهاى مقدس است که از طریق آنها گروهى ازانسانها با مسائل غایى زندگى بشرى مرتبط می باشند و یا برخىگفتهاند: دین اعتقاد به خدایى سرمدى است. یعنى، اعتقاد به اینکه حکومت و ارادهاى الهى بر جهان حکم مىراند.و بعضىدیگر مىنویسند: جوهر دین عبارت استاز احساس وابستگى مطلق . به هر حال هر کدام از
دانشمندان اسلامی و غربی و
علمای ادیان کوشیده اند تا بر اساس نگرش و اعتقاد خود تعریفی کامل از دین عرضه کنند. به همین دلیل آنها در ادراک دین بر جنبه های مختلفی تأکید نموده اند.بنابراین می شود تعاریف دین را به سه قسم طبقه بندی نمود:
شریعت دارای دو معنی عام و خاص می باشد در معنای خاص عبارتست از احکام و دستورات و عبادات و اخلاقیاتی است که هر پیغمبر می آورد. و شریعت هر پیغمبری بر حسب مقتضیات زمان و مکان و امت وقوم او با شریعت دیگری فرق میکند، شریعت در معنای خاص با مفهوم دین متفاوت است. شریعت در معنای عام به معنی ایمان به مبادی غیبی است از روی کمال خلوص قلب و صفای نیت و تمام پیامبران مردم رابه آن دعوت می کردند و هیج اختلافی در این اساس میانشان نیست و لذا دراین معنا با مفهوم دین یکی است. مثلاً گفته میشود شریعت اسلام که منظور
دین اسلام میباشد.
این اصطلاح به دو مفهوم عام و خاص بکار رفته است.در مفهوم خاص عبارتست از شاخه ای مخصوص از دین مانند مذاهب
شیعه و
تسنن نسبت به دین اسلام. و در مفهوم عام و کلی با مفهوم دین مترداف و همسان است. چنانکه گفته میشود مذاهب اسلام و مذهب زرتشت که مقصود
دین اسلام و
دین زرتشت میباشد.
یک
تئوری کلی درباره جهان هستی همراه با یک طرح جامع، هماهنگ و منسجم است که راه انسان را در زندگی مشخص میکند و هدف آن سعادت و تکامل اوست. به عبارت دیگر ایدئولوژی یک سلسله آراء کلی و هماهنگ درباره رفتارهای انسان است و مجموعه ای از بایدها و نبایدها در زندگی و رفتار انسان میباشد. در ایدئولوژی بینشها، گرایشها، روشهاو کنشهای انسان مشخص می شوندو شکل میگیرند.
عبارتست از نگرش انسان به هستی و توجیه و تبیین آن در رابطه با انسان به عبارت دیگر دید کلی که انسان از جهان هستی دارد و بر اساس آن به تعبیر و
تفسیر آن می پردازد جهان بینی نامیده میشود و به طور کلی برداشت کلی انسان از جهان هستی را جهان بینی او می گویند.
جهان بینی انواع گوناگونی دارد، بر اساس پذیرفتن
ماوراءالطبیعه و یا انکار آن میتوان جهان بینی را به جهان بینی الهی و جهان بینی مادی تقسیم نمود.در کل گفته اند: جهان بینی سه گونه است : علمی، فلسفی، مذهبی.
مجموعی ایست که در ابتدا به تفسیر انسان و جهان می پردازد و سپس بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص و معین میسازد. هم نیاز انسان را به جهان بینی مرتفع میکند و هم یک نظام ارزشی برای زیستن و چگونه زیستن ارائه میدهد. در واقع مکتب مجموعه جهان بینی و ایدئولوژی یک انسان میباشد.
منشأ دین یا ادیان
دین، در معناى خاص آن، پدیدهاى الهى و آسمانى است و فاعلو پدید آورنده آن خداوند است، نقش بشر در این باره، عبارت است از ایمان (پذیرش دین)، شناخت و عمل. لذادین خدا سرچشمه اش
فطرت خود بشر است و هر فطرتی آن را می پذیرد و قوه ممیزه بشری اگر آن را درک کند، در برابرش خاضع میگردد. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها، لاتبدیل لخلق الله، ذلک دین القیم، ولکن اکثر الناس لایعملون (روم،30)» بنابراین دین فطری بشر است و چیزی که با خلقت بشر در آب و گل او آمیخته بوده، فطرت بشر آنرا رد نمی کند. خود خداوند نیز در آیه میگوید: روی قلب خود را بدون هیچ انحرافی بسوی دین کن که فطرت خدائی همین است، فطرتی که خدا مردم را بر آن فطرت بیافرید، و خلق خدا در این درک و فطرت مختلف نیستند، دین صحیح هم همان دینی است که از این فطرت سرچشمه گرفته، اما بیشتر مردم نمی دانند چون حقایق دین را از آنان پنهان کردند.
بنابراین
ادیان الهی از مبدأ حقیقت سرچشمه میگیرند و مقررات آنها صد در صد منطبق بر حقیقت و واقعیت است ، از اینرو مقررات دینی که متکی به حقایق مسلمه است خود به خود ایجاب میکند که برای آنها منشأ الهی وجود داشته باشد ، لذا مقنن اصلی در ادیان الهی فقط ذات پروردگار جهانیان است که تمام آفرینش در یدقدرت اوست و او خالق و مالک همه چیز است . از این جهت خداوند هدایت و رهبری هر چیزی را در سیر تکامل آن چیز به خود نسبت میدهد و می فرماید :
«الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی، طه،50» خدائی که به هر چیزی آفرینش مخصوص به او را داد و سپس از آن به سوی هدف زندگی و آفرینش راهنمایی کرد. بنابراین از نظر
اسلام منشأ دین خداست و متناسب با فطرت بشر میباشد. لذا ادیان منشأ الهی دارند و بر اساس فطرت بشری می باشندودر طول تاریخ بشر، دین از زندگى او جدا نبوده است و بدین جهت دینریشهدارترین عامل در فرهنگ بشرى است.
همانکه
مولوی علیه الرحمه مینویسد:
این همه آوازها از شه بود گر چه از حلقوم عبدالله بود
این دانشمندان اکثرا برای دین منشأ فطری و عقلی در نظر می گیرند.
علامه طباطبائی مینویسد: تأمل در این مطلب که اعتقاد به خدا همیشه در میان بشر بوده است روشن میکند که خداشناسی، فطری انسان است و بشر با فطرت خدادادی خود، خدایی برای آفرینش جهان اثبات میکند. ایشان با توجه به نظام انسان شناسی خویش معتقد است: همه انسانها در انسانیت با یکدیگر مشترکند، انسانها دارای فطرت هستند، انسانها دارای نیازهای ثابت هستند. اگر دین را به عنوان آنچه از ناحیه پیامبران بر مردم عرضه می شود، بداینم یعنی روش مخصوص در زندگی که صلاح دنیا را به گونه ای که موافق کمال اخروی و حیات دائمی باشد ، تأمین مینماید، معلوم است که منشأ دین وحی است (المیزان، ج 2، ص 187) .
او می نویسد: انسان با فطرت الهی خود با مشاهده هر پدیده و حادثه ای، علت و سبب پیدایش آن را جستجو میکند، همین
کنجکاوی و بحث از علل و اسباب او را وا می دارد که درباره پیدایش جهان آفرینش و نظام شگفت انگیز آن کنجکاوی نماید. از این طریق است که انسان دلایل فراوانی بر وجود خدا و آفریننده جهان می یابد. به اعتقاد وی مفاهیم خدا و دین با طبیعت عقلانی و منطقی بشر و همچنین با تمایلات فطری و ذاتی او ارتباط دارد. (اصول فلسفه، ج 5، ص3) به نظر او، چون بشر از قدیمی ترین ایام به مفهوم
علیت و معلولیت پی برده است، همین امر او را متوجه مبدأ کل کرده است . به علاوه مشاهده نظامهای حیرت آور جهان از همان آغاز، او رابه این اندیشه سوق داده است که این جهان منظم آفریننده دانا و توانایی داشته است (خلاصه تعالیم اسلام ، ص 32) .
استاد مطهری نیز همین نظر علامه را تأئید میکند و به فطری بودن دین تأکید می ورزد و می فرماید: دین از اول تا آخر جهان یکی است و وابستگی با فطرت و سرشت بشر دارد (ختم نبوت، ص 16-17) .
دانشمندانی که تصور صحیح از مفهوم دین نداشته و افکارشان بر محور اقتصادیات و مادیات دور می زند برای پیدایش ادیان منشأ الهی در نظر نگرفته اند بلکه هر کدام طبق دید و نگرش خویش چیزی را بعنوان منشأ دین مطرح نموده است عده ای از آنها گفته اند منشأ دین ترس بشر ابتدائی است. و عده ای دیگر گفته اند منشأ دین جهل و نادانی است و برخی چون
مارکس گفته اند: دین معلول وضع اقتصادی جامعه است و کسانی چون
امیل دورکیم منشأدین را جامعه و مسائل جامعه شناسی دانسته اند و عده ای نیز مانند
فروید گفته اند : دین مولود سرکوبی
غریزهجنسی است. عده ای از آنها با دید مادی می گویند: نوابغ و دانشمندان اجتماع در اثر داشتن نیروی عاقله و مکتسبات علمی برای ایجاد نظم عمومی و تعیین حدود اختیارات افراد در داخل جامعه قوانینی متناسب با اوضاع زمان و مکان جامعه وضع می کنند و هر فردی هم در برابر اجرای مزبور مسئولیت دارند و در صورت تخلف مستحق کیفر متناسب با جرم خود خواهند بود و پیامبران نیز جزو همین نوابغ بودند که قوانین بامقتضیات زمان خویش بوجود آورده بودند. این عقیده که عقل به تنهایی برای شناسایی خداوند وضع قوانین کافی است در سابق منسوب به
برهماییها بوده است. اسلام هرکدام از این نظریات را پاسخ داده است.
تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است و دین خدا که همان
دین اسلام است (ان الدین عندالله الاسلام) از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است و اولین فرد انسان
حضرت آدم پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده است و ادیان شرک آمیز همگی در اثر تحریفات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی پدید آمده است. در
قرآن کریم تصریح شده نسل کنون بشر به دو نفر مرد و زن منتهی است بنام آدم و حوا. آدم پیغمبر بوده و وحی های آسمانی به وی نازل می شده است. دین آدم بسیار ساده بوده است و پس از آدم و زوجه اش فرزندانش روزگاری با نهایت سادگی بدون اختلاف می گذرایندند، چون روز به روز شماره افراد افزوده و به قبائل مختلف تقسیم شدند و درهر قبیله نیز بزرگانی یافت می شدند که افراد قبیله به آنان احترام می گذاشتند و حتی پس از مرگ نیز مجسمه های ایشانرا می ساختند و مورد ستایش قرار میداند و از همین روزگار بت پرستی در میان رواج گرفت چنانکه در اخبار امامان وارد شده که پیدایش بت پرستی از این راه بوده است و تاریخ
بت پرستی نیز همین معنی را تأئید میکند. کم کم در اثر اجحافاتی که اقویا به ضعفا می نمودند اختلافاتی بین مردم پیدا شد این اختلافات باعث به وجود آمدن فرقه های مختلف گردید. به هر حال طبق آیات قرآن مانند : «کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیکم بین الناس فیما افتلفوا فیه بقره 3/2» می توان
دوران زندگی بشر را به صورت زیر بیان کرد:
مرحله اول : دوران سادگی و بی رنگی بشر بوده که خدا را طبق فرمان فطرت می پرستیده است .
مرحله دوم : دوران زندگی اجتماعی که این دوره دوره مادیت و حس نگری است.
مرحله سوم : دوران تضادها و تصادمهای اجتناب ناپذیر اجتماعی است و در این مرحله اختلافات شروع میشود و انسانها تشنه قوانین و تعلیمات انبیاء می گردند.
مرحله چهارم : در این مرحله انبیاء از طرف خداوند مأمور نجات انسان میشوند، انبیاء تعلیماتی دارند که با سرنوشت بشر ارتباط مستقیم دارد کتب آسمانی و احکام و قوانین نازل میگردد تا به تضادها و کشمکشهای گوناگون پایان دهند. ولی
جامعه شناسان و
مردم شناسان غربی می گویند: انسان در مسیر تکامل خود مراحلی زیر را طی نموده است تا به حالت کنونی رسیده است:
1- مرحله ادیان ابتدایی 2- مرحله ادیان قدیم و چند خدایی 3- مرحله ادیان متکامل و یک خدایی .
از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دین خداوند یکی است و از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است. لذا تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان می باشد . به خصوص
علامه طباطبایی و
استاد مطهری درباره سیر تکامل دین و جهان بینی بشرنظرات جالبی را ارئه نموده اند. علامه طباطبائی (ره) مینویسد: انسان، این موجودی که به حسب فطرتش اجتماعی و تعاونی است، در اولین اجتماعی که تشکیل داد یک امت بود، آنگاه همان فطرتش وادارش کرد تا برای اختصاص دادن منافع به خود با یکدیگر اختلاف کند، از اینجا احتیاج به وضع قوانین که اختلافات پدید آمده را برطرف سازد، پیدا شد و این قوانین لباس دین به خود گرفت،و مستلزم انزار و ثواب وعقاب گردید، و برای اصلاح و تکمیلش لازم شد ، عباداتی در آن تشریح شود، تا مردم از آن راه تهذیب گردند، و به منظور این کار پیامبرانی مبعوث شدند ورفته رفته آن اختلافها در دین راه یافت بر سر معارف دین و مبدأ و معادش اختلاف نمودند و در نتیجه به وحدت دینی هم خلل وارد شد شعبه ها و ضربها پیدا شد، و به تبع اختلاف در دین اختلافهائی دیگر نیز در گرفت و این اختلاف ها بعد از تشریع دین به جز دشمنی از خود مردم دین دار هیچ علت دیگری نداشت، چون دین برای حل اختلاف آمده بود، ولی یک عده از در ظلم و طغیان خود دین را هم با اینکه اصول و معارفش روشن بود و صحبت را بر آنان تمام کرده بود مایه اختلاف کردند.
استاد مطهری نیز می فرماید: طبق آیات قرآن دین خدا از آدم تا خاتم یکی است همه پیامبران اعم از پیامبران صاحب شریعت و پیامبران غیر صاحب شریعت به یک مکتب دعوت می کرده اند. اصول مکتب انبیاء که دین نامیده میشود یکی بوده است ، بشر در تعلیمات انبیاء مانند یک دانش آموز بوده که او را از کلاس اول تا آخرین کلاس بالا برده اند این تکامل دین است نه اختلاف ادیان قرآن هرگز کلمه دین را به صورت ادیان نیاورده است از نظر قرآن آنچه وجود داشته است دین بوده نه ادیان . قرآن کریم دین خدا را از آدم تا خاتم یک جریان پیوسته معرفی میکند نه چند تا، یک نام روی آن می گذارد و آن اسلام است، لذا دین در نزد خدا
اسلام است (ختم نبوت، 16-17و نیز دین یا ادیان، ص 165) .
ازنظر این دانشمندان و جامعه شناسان دین انسانها به صورت تکاملی رشد نموده است و از طبیعت پرستی شروع شده تا به بت پرستی و در آخر به خدا پرستی رسیده است. آنها دین را فطری بشر نمی دانند و برای دین و ادیان مراحل تکاملی دیگری را بیان می کنند، آنها بیشتر روی ادیان ابتدایی تحقیق نموده اند و گفته اند که به طور کلی دوران زندگی انسان را ازآغاز پیدایش فطری و تا کنون از نظر تکامل به چهار مرحله تقسیم نموده اند:
الف : مرحله جنگل نشینی ب: مرحله غار نشینی ج: مرحله چادرنشینی د: مرحله کشاورزی و شهر نشینی. آنهان بیان کرده اند که :
جهان بینی انسان به موازات رشد و تکامل فرهنگ معنوی و بینش او دائماً در حال تحول و تکامل بوده است و در مسیر تکامل خود مراحلی را طی نموده است تا به حرکت کنونی رسیده است.
1- مرحله ادیان ابتدایی 2- مرحله ادیان قدیم و چند خدایی 3- مرحله ادیان متکامل و یک خدایی . در مرحله ادیان ابتدایی، انسان به طبیعت پرستی و تقدیس حیوانات یا همان
توتمیسم پرداخت و به یک نیروی نامرئی بنام
مانا در طبیعت و موجودات قائل شد و تصور کرد که منشأ همه حرکات و حوادث در طبیعت همان نیروی نامشخص است. سپس معتقد شد که همه اشیاء و موجودات مانند انسان دارای روح هستند و همه حوادث خوب وبد رابه آن ارواح نسبت داد و به پرستش و تقدیس ارواح پرداخت که
آنی میسم خوانده می شود.
در مرحله چند خدایی و شرک در اثر گسترش و رشد فکری انسان، ذهنش از طبیعت گذشته به خدایان متوجه و معتقد شده و تحول عمیقی در جهان بینی او بوجود آمد.
و در مرحله ادیان متکامل یا یک خدایی و توحید، به وسیله ظهور پیامبران همه عقاید دینی درباره خدایان متعدد منسوخ شد و به موازات تکامل بینش دینی بشر، پیامبران دینهای متکامل و مبتنی بر توحید را تشریح نمودند (بنیانهای اجتماعی دین، یوسف فضایی، ص 69-60) .
این بحث که تحت عنوان
فلسفه دین بررسی میشود، برای پاسخ به این سؤالات مطرح شده است :
آیا تحقیق درباره دین لازم است ؟ و اگر لازم است چرا؟ به عبارت دیگر چه ضرورتی ما را بر می انگیزد که به دین بیندیشیم و درباره آن تحقیق کنیم ؟ و انگیزه پژوهش در این رابطه چیست؟
از دیدگاه کلامى و
انسان شناختى دلیلبرلزوم دین براى بشر چیست؟
و دیگرى مساله
رسالت دین چیست و قلمرو آن تا کجاست؟
و دین درکدام حوزه از حوزههاى حیات انسان ایفاى نقش مىکند؟
قلمرو هدایت دین تاکجاست؟
رسالت هدایتى دین چیست؟
آیا بشر به خاطر حیات طبیعى و
غریزى ، به دین نیاز دارد؟ یا به خاطر حیات فکرى و عقلى خود؟
آیا زندگى فردىبشر او را به دین وادار می کند ویازندگى اجتماعى او ؟
آیا بشر به دلیل ارتباط با با آفریدگار خود، نیازمند دین است ؟
انسان براى کدام حیات خود به رهبرى دین نیازمنداست؟ حیات دنیوى یا حیات اخروى ؟ چرا على رغم رشد و تغییرات اجتماعى و رشد عقلانى بشر، هنوز به دین محتاجیم؟ دین چه نیازهایى از ما انسانها را پاسخ مىگوید که علم یا عقل قادر به پاسخگویى آنها نیستند؟ به عبارت دیگر انتظار ما از دین چیست؟ اکنون جواب این پرسشها:
میل فطری و غریزی به شناختن حقایق و اطلاع از واقعیتها که
فطرت حقیقت جویی یا
حس کنجکاوی نامیده می شود ، نخستین عاملی است که انسان را برای بررسی همه مسائل و از جمله مسائل دینی و شناختن دین حق بر می انگیزاند .
عامل دیگر : غریزه منفعت طلبی و گریز از زیان میباشد که انسان هر عاملی را که برایش نفع و منفعت داشته باشد بررسی می کند تا آن را بدست آورد و هر عاملی را که برای او زیان به همراه داشته باشد ، طرد می کند. لذا دین نیز اگر بتواند به تأمین خواسته ها و منافع و مصالح انسان کمک کند و جلو زیانها و خطرها را بگیرد، برای وی مطلوب خواهد بود ، و انسان به پژوهش در رابطه با آن خواهد پرداخت .
برخی از دانشمندان دلایل پژوهش انسان درباره دین را سه مورد زیر می دانند:
الف: قاعده دفع ضرر محتمل یعنی شخص با اطلاع از ادعای
پیامبران که از طرف خداوند برای هدایت بشر آمده اندو نپذیرفتن دعوت ایشان دارای منافع احتمالی بی نهایت و مخالفت با ایشان مستوجب ضررهای احتمالی بی نهایت است در صدد تحقیق پیرامون دین بر می آید تا ببینند آیا ادعای پیامبران درست است یا نه .
ب: شکر منعم ، یعنی همانطور که انسان در یک مهمانی از میزبان تشکر می کند ، احساس فطری و عقلانی بشر مخواهد ببیند که این همه نعمت آیا منعم و بخشنده ای دارد یا خیر؟
ج: انتخاب موضع صحیح ، چون انسان نیازهای متعددی دارد ، صحت انتخاب انسان در رفع نیازمندیهای خود و جامعه زمانی مورد تصدیق قرار می گیرد که ادله
الهیون مورد بررسی قرار گیرد .
دین برای بشر پدیده ای عالمگیر است ، و وجه تمایز اصلی بشر از سایر حیوانات دین می باشد . به طور کلی بشر موجودی دینی می باشد ، و به گواه تاریخ در تاریخ بشر، هرگز حتى
قبیلهاى وجود نداشته که به گونهاى دین نداشته باشد به گونهای که در قدیمترین آثار باستانىاى که از بشر متمدن بهدست آمده، نظیر
اهرام مصر اعتقادات و آرزوها و اعمال دینى، آشکارا وجود دارد (ادیان زنده جهان ،ترجمه عبدالرحیم گواهی ،19-20) .دین از قدرتمند ترین عوامل مؤثر بشری است به طوری که می توان گفت خصیصه واقعا برجسته و سرآمد تمام تاریخ بشر ، همان دین اوست. لذا دین از اهمیت بسیاری برخوردار است ، نه تنها دین حق و عقاید صحیح دینی دارای عظمت است بلکه ادیان و مذاهب باطله و حتی نام دین بزرگترین عامل مؤثر در اعماق دلهای انسانی است. نام دین بود که
فلاسفه بزرگ
یونان و یا دانشمندان دیگر جهان رادر برابر
بتهای جماد به زانو در می آورد و آنها را به خضوع و
عبادت وا می داشت . بنابراین دین دارای اهمیت و عظمت بسیاری است و تنها راه
سعادت و
کمال انسان می باشد. دین در تمام افراد و در همه ازمنه بیش از هر چیز دیگر مؤثر است و از این جهت پیشروان
نهضتهایجهان و زمامداران مقتدر عالم با تشخیص این تأثیر خارق العاده برای پیشرفت خود همواره به
مذهب متوسل گشته اند .
دانشمندان اسلامی در اهمیت دین مطالب بسیاری را ذکر نموده اند.
استاد مطهری در کتاب ایمان مذهبی می نویسد:انسان نمى تواند بدون داشتن ایده و آرمان و
ایمان , زندگى سالم داشته باشد و یا کارى مفید و ثمر بخش براى بشریت و
تمدن بشرى انجام دهد انسان فاقد هرگونه ایده و ایمان , یا به صورت موجودى غرق در خودخواهى در مىآید که هیچوقت از لاک منافع فردى خارج نمى شود , و یا به صورت موجودى مردد و سرگردان که تکلیف خویش را در زندگى در مسائل اخلاقى و اجتماعى نمى داند انسان دائما با مسائل اخلاقى و اجتماعى برخورد مى نماید و ناچار باید عکس العمل خاصى در برابر اینگونه مسائل نشان بدهد انسان اگر به
مکتب و عقیده و ایمانى پیوسته باشد تکلیفش روشن است , و اما اگر مکتب و آئینى تکلیفش را روشن نکرده باشد ، همواره مردد و سردرگم می باشد.
استاد محمد تقی شریعتی در
تفسیر آ یه 29 سوره
روم می نویسد: هرکس با قرآن سروکار داشته و به معانی آیات شریفه آن مختصر آشنایی دارد می داند که این کتاب کریم دین را بسیار بزرگتر و برتر از همه امور زندگی و شؤون حیاتی می داند و پیروان خویش را به تعظیم شأن دین و تعلیم و تعلم آن و دقت فوق العاده و توجه کامل نسبت به مسائل و مطالب دینی مکلف فرموده است. لذا دین امر مهمی است که شایسته دقت تمام و توجه کامل است و نباید سرسری به آن نگریست . اینکه قرآن از پیروان خود توجه کامل و دائم و مستمر به دین را خواسته است حاکی از شأن عظیم و اهمیت تام دین می باشد،چرا که طبق مضمون این آیه کریمه تنها راه راست و درست که بشر را به سر منزل سعادت می رساند راه دین است و بس و هر راه دیگر غیر از راه دین، باطل و گمراهی است. نه علوم بشری و نه مرامها و
مسلکهای سیاسی و نه روشهای فلسفی هیچ یک بدون دین انسان را نیکبخت نمی سازد.
دانشمندان غربی نیز هر کدام راجه به دین چیزی را بیان نموده اند:
آنهایی که اعتقادی به خداوند ندارند مانند،
مادیون و ضد مذهبیها مى گویند دین
تریاک جامعه است ,
تخدیر است , عامل رکود و توقف است , توجیه گر مظالم و
تبعیضات است , نگهبان
جهل است , افیون توده هاست،دین مربوط به جوامع ابتدایی بود و جوامع مترقی امروز از آن بی نیاز است،دین با پیشرفت و
تمدن منافات دارد ، دین با علم و دانش سازگار نیست،
وجدان اخلاقی می تواند جانشین دین شود ،دین
غرایز و تمایلات نفسانی را سرکوب می کند،دین مجموعه
خرافات و
اوهام است،و...ولی کسانی که اعتقاد به خداوند
ماوراءالطبیعه دارند همچون
میرچاالیاده مىگویند: دین هم کهنترین و هم نافذترین و اثرگذارترین
نهاداجتماعى بشر است (دین پژوهی، ترجمه بهاالدین خرمشاهی، ص7) .
ارنست رنان نویسنده مشهور فرانسوی می نویسد: ممکن است روزی هرچه را دوست می دارم نابود و از هم پاشیده و هرچه را که نزد من لذت بخش تر و بهترین نعمتهای حیاتست از میان برود و نیز ممکن است
آزادی بکار بردن عقل و دانش و
هنر بیهوده گردد ولی محال است که علاقه به دین متلاشی یا محو شود بلکه همواره و همیشه باقی خواهد ماند.
یا
ژانژاکروسو در خصوص خداوند می گوید: ما از حقیقت جهان و روح بیخبریم جز اینکه به وجود ذاتی که دارای ادراک و حکمت است و در کارهای عالم مؤثر است و متصرف می باشد می توان یقین کرد که در حرکات عالم و جریان امور آثار تدبیر و حکمت هویدااست(سیر حکمت در اروپا،فروغی ،ج1).
کاربرد مهم دین اینست که مایه
سعادت آدمی می باشد دین در تمام افراد و در همه ازمنه بیش از هر چیز دیگری مؤثر است و تنها راه سعادت بشر می باشد و
صلح و آرامش تنها در سایه دین به وجود می آید و دین است که باعث فداکاری افراد می شود. و تنها دین است که باعث پیشرفت
نهضتها می گردد به همین خاطر و از این جهت پیشوایان نهضت های جهان و زمامداران مقتدر عالم برای پیشرفت خود همواره به دین و امور مذهبی متوسل گشته اند .
دین برنامه زندگى
اخلاقى و
اجتماعى است، خواه مستند به
وحى باشد یا نباشد.
و دین باعث یک سری اعمال و
مناسک و آداب ویژه می گردد که با عبادت و
پرستش همراه است، خواه معبود،خدا یا خدایان و یا ارواح و یا برخى مظاهر طبیعى باشد.
در
ادیانالهى بخشى از کاربرد دین شامل مراسم و آداب زندگىاست که مبتنى بر
اعتقاد به جهان غیب و
ماوراى طبیعت است که با پرستش خدا یاخدایان همراه است.
استاد مطهری می نویسد : دین باعث به وجود آمدن
اخلاق و
تکالیف اخلاقی می گردد (اسلام ومقتضیات زمان ج1) . وی در جای دیگر مى گوید :تنها
ایمان مذهبى قادر است که انسان را به صورت یک
مؤمن واقعى در آورد , هم خودخواهى و
خودپرستى را تحت الشعاع ایمان و
عقیده و
مسلک قرار دهد , و هم نوعى
تعبد و
تسلیم در فرد ایجاد کند به طورى که انسان در کوچکترین مسئله اى که
مکتبعرضه مى دارد به خود تردید راه ندهد , و هم آن را به صورت یک شىء عزیز و محبوب و گرانبها در آورد در حدى که زندگى بدون آن برایش هیچ و پوچ و بى معنى باشد , و با نوعى غیرت و
تعصب از آن حمایت کند .
گرایشهاى ایمانى مذهبى موجب آن است که انسان تلاشهائى على رغم گرایشهاى طبیعى فردى انجام دهد و احیانا
هستى و حیثیت خود را در راه ایمان خویش فدا سازد این در صورتى میسر است که ایده انسان جنبه تقدس پیدا کند و حاکمیت مطلق بر وجود انسان بیابد تنها نیروى مذهبى است که قادر است به ایده ها تقدس ببخشد و حکم آنها را در کمال قدرت بر انسان جارى سازد .
ایمان مذهبى آثار نیک فراوان دارد چه از نظر تولید بهجت وانبساط , و چه از نظر نیکو ساختن روابط اجتماعى , و چه از نظر کاهش و رفع ناراحتیهاى ضرورى که لازمه ساختمان این جهان است ( مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى ج1 بحث انسان وایمان ) .دین یک رسالتى دارد که این رسالت از غیر دین ساخته نیست , یعنى از عقل و علم و فکر بشر این رسالت ساخته نیست ، این
رسالت ایناست که جهان بینى ما را تغییر مى دهد , یعنى بینش ما را درباره جهان تغییر مى دهد . جهانى که نور
وحى) به ما ارائه مى دهد همین جهان است اما با یک تار و پود خیلى بیشترى . وحى به ما اینجور مى گوید : « سبح لله ما فى السموات و الارض » تمام ذرات هستى زبانشان به ((تسبیح خدا گویاست ولى شما نمى فهمید .
این موضوع که بیشتر تحت عنوان
فلسفه دین و یا انتظار بشر از دین مطرح می شود به معنى مجموعه مباحثى است که متشکل از بحثهاى برون دینى است ، یعنى با نگاه بیرونى خود به دین فقط با
استدلالعقلى در پى اثبات مدعیات خویش است. در این باره، بعضى گفتهاند که رمز پایدارى دین، آن است که دین با نیازهایى از انسان سر و کار دارد که این نیازها همواره باقى است و لذا دین هم باقى خواهد ماند. نیازهایى که ما را به طرف دین مىکشاند چند نیاز اساسى است. نیاز به رهایى از ترس از
مرگ، نیاز به رهائى از تنهایى، نیاز درونى ما به اجراى((عدالت)، نیاز به معنادارى زندگى، نیاز به امیدى که بتوان با آن رنج زندگى را تحمل کرد. دین در باب هر یک از نیازهاى انسان، با ارائه تفسیر خاص خود از خلقت جهان هستى و انسان و ارائه برنامه زندگى این نیازها را پوشش مىدهد.
می دانیم که انسان برای
سعادت خویش نیاز به
هدایت دارد و ااین نیاز از طریق پیامبران صورت می گیرد وما می بینیم که
آیاتقرآن اشاره می کنند که دین نوعى هدایت است.چنانکهمىفرماید:
«فامایاتینکم منى هدى فمن تبع هداى فلاخوف علیهمولاهم یحزنون» (بقره،38) اگر از جانب منهدایتى براى شما آمد، پس آنکس که هدایت مرا پیروى کند، بر آنان بیمى نیست و نهآنان محزون خواهد بود. و نیز آیه 123 سوره طه. حتی
کتابهاى آسمانى چون
توراتو
انجیلو
قرآن را به عنوان کتب هدایت توصیفنموده است و مىفرماید:
«وانزل التوراه والانجیل من قبل هدى للناس» (آل عمران،4) قبل از این، تورات و انجیل رابراى هدایت انسانها نازل کرد. یا درباره قرآن میگوید:
«شهر رمضان الذىانزل فیهالقران هدى للناس ...» (بقره،175)
ماهرمضان که قرآن براى هدایتمردم در آن نازل گردید. البته مقصود از هدایت،
هدایتغریزى و
هدایتعقلى نیست،بلکه
هدایتشرعى و دینى میباشد که از طریق
وحى تشریعى به آدم و نسل رسید لذا روشن مىشود که دین، رسالت هدایت بشر را برعهده دارد.البته این
هدایت دینىبر پایه
اختیار انسان استوار است، چنانکه اختیار با عقلو اراده عقلانى ملازمه دارد، از این روى، به عنوان اصلىترین شرط
تکلیفدینى شناخته شده است، و لذاموجوداتى که از عقل و اختیار بهرهاىندارند، تکلیف دینى نیزندارند.
انسان برای رسیدن به
کمال مطلوب نیازمنددین می باشد، در حقیقت،
جهانبینى دینى کاملترین نوعجهانبینى است که بشر مىتواند به آن دست پیدا کند،و چون بدون داشتن جهانبینى کامل،
تکامل در
حوزه علم و عمل به دست نمىآید، بنابراین، انسان در کمال علمى و عملىخویش نیازمند دین است. واین علت نیازمندى انسان به دین میباشداز آغاز تا پایان، وبراهین و دلایلى که در
متون دینى و کتب فلسفى و کلامى بیان گردیده است، شرح وتفسیر این علت اساسىاست.
فلاسفه اسلامى (فیلسوفان مشایى مسلمان) ضرورت دین ونبوت را بر اساس نیازمندى حیات اجتماعى بشر به قانونى کامل و عادلانه تبیینکردهاند،
تبیین برهان آنان که ابن سینا در کتاب اشارات تقریر و محقق طوسى شرحکرده چنین است:
انسان به تنهایى نمىتواند به نیازهاى طبیعى خود پاسخ گوید، بلکه به مشارکتو همکارى دیگران نیاز دارد. از این رو گفتهاند «انسان مدنى بالطبع است».
قلمرو دین:
رابطه دین با علوم دیگر:
رابطه دین با انسان:
رابطه دین با علم:
رابطه دین با فلسفه:
رابطه دین با اخلاق:
رابطه دین با جامعه شناسی:
رابطه دین با روانشناسی:
معرفت و دین:
تجربه و دین:
نحوه تبیین ادیان:
کثرت گرایی(پلورالیسم):
انحصار گرایی:
شمول گرایی:
تقسیم بندی وطبقه بندی ادیان:
طبقه بندی سنتی
ادیان طبیعی و ادیان وحیانی:
طبقه بندی بر اساس آسمانی بودن یا نبودن :
حق و با طل یا الهی و غیر الهی:
طبقه بندی بر اساس منشأ جغرافیایی:
آسیایی و غیر آسیایی یا شرقی و غربی:
طیقه بندی بر حسب تعداد پیروان و دامنه توسعه:
ادیان بزرگ و ادیان کوچک:
طبقه بندی بر اساس درجه تکامل:
ابتدایی و قدیم یا ادیان مرده:
ادیان متکامل و زنده:
ادیان زنده جهان:
دین هندویی:
دین جاینی:
دین سیک:
دین کنفوسیوس:
دین تائوئی:
دین شینتوئی:
دین بودائی:
دین زرتشتی:
دین یهود:
دین مسیحیت:
دین اسلام:
وجه حاجت بشر به دین(فلسفه دین) :
فلسفه نیاز بشر به دین از نظر دانشمندان و فیلسوفان اسلامی:
نظر دانشمندان غربی درباره علت نیاز بشر به دین:
قلمرو دین:
رابطه دین با علوم دیگر:
رابطه دین با انسان:
رابطه دین با علم:
رابطه دین با فلسفه:
رابطه دین با اخلاق:
رابطه دین با جامعه شناسی:
رابطه دین با روانشناسی:
معرفت و دین:
تجربه و دین:
نحوه تبیین ادیان:
کثرت گرایی(پلورالیسم):
انحصار گرایی:
شمول گرایی:
تقسیم بندی وطبقه بندی ادیان:
طبقه بندی سنتی
ادیان طبیعی و ادیان وحیانی:
طبقه بندی بر اساس آسمانی بودن یا نبودن :
حق و با طل یا الهی و غیر الهی:
طبقه بندی بر اساس منشأ جغرافیایی:
آسیایی و غیر آسیایی یا شرقی و غربی:
طیقه بندی بر حسب تعداد پیروان و دامنه توسعه:
ادیان بزرگ و ادیان کوچک:
طبقه بندی بر اساس درجه تکامل:
ابتدایی و قدیم یا ادیان مرده:
ادیان متکامل و زنده:
ادیان زنده جهان:
دین هندویی:
دین جاینی:
دین سیک:
دین کنفوسیوس:
دین تائوئی:
دین شینتوئی:
دین بودائی:
دین زرتشتی:
دین یهود:
دین مسیحیت:
دین اسلام: