- | حضور امام حسین علیه السلام در مکه برای ((عبدالله بن زبیر|عبدالله بن زبیر )) بسیار سخت و سنگین بود؛ چرا که مردم با وجود امام از اطاعت او سرپیچی میکردند. به همین دلیل هیچ چیز بیش از خروج امام حسین علیه السلام از مکه ابن زبیر را خوشحال نمیکرد. پس هنگامی که خبردار شد امام عازم کوفه است، نزد او رفت و گفت:« بنی امیه به بندگان صالح خدا ستم روا میدارند، و من از اینکه کسی علیه آنها قیام نمیکند بسیار بیمناکم و از عذاب الهی میترسم.» |
+ | حضور ((حضرت امام حسین علیه السلام|امام حسین علیه السلام)) در مکه برای ((عبدالله بن زبیر|عبدالله بن زبیر)) بسیار سخت و سنگین بود؛ چرا که مردم با وجود امام از اطاعت او سرپیچی میکردند. به همین دلیل هیچ چیز بیش از خروج امام حسین علیه السلام از ((مکه)) ابن زبیر را خوشحال نمیکرد. پس هنگامی که خبردار شد امام عازم ((کوفه)) است، نزد او رفت و گفت:« بنی امیه به بندگان صالح خدا ستم روا میدارند، و من از اینکه کسی علیه آنها قیام نمیکند بسیار بیمناکم و از عذاب الهی میترسم.»
|
| امام حسین علیه السلام فرمود:« من تصمیم دارم به کوفه بروم.» | | امام حسین علیه السلام فرمود:« من تصمیم دارم به کوفه بروم.» |
| عبدالله زبیر گفت:« خدا تو را موفق بدارد! من هم اگر یارانی همانند یاران تو داشتم، از رفتن به آن دیار خودداری نمیکردم.» | | عبدالله زبیر گفت:« خدا تو را موفق بدارد! من هم اگر یارانی همانند یاران تو داشتم، از رفتن به آن دیار خودداری نمیکردم.» |
- | او در دل از این تصمیم امام بسیار خوشحال بود، ولی برای حفظ ظاهر و ایمنی از زخم زبانها و اتهامات احتمالی، به امام عرض کرد:« اگر در همین جا بمانی و ما و مردم حجاز را به بیعت با خود دعوت کنی، به سویت خواهیم شتافت و با تو بیعت خواهیم کرد؛ چرا که برای خلافت، تو را سزاوارتر از ((یزید بن معاویه|یزید )) و ((«معاویه ))) میدانیم.» |
+ | او در دل از این تصمیم امام بسیار خوشحال بود، ولی برای حفظ ظاهر و ایمنی از زخم زبانها و اتهامات احتمالی، به امام عرض کرد:« اگر در همین جا بمانی و ما و مردم حجاز را به بیعت با خود دعوت کنی، به سویت خواهیم شتافت و با تو بیعت خواهیم کرد؛ چرا که برای خلافت، تو را سزاوارتر از ((یزید بن معاویه|یزید)) و ((معاویه)) میدانیم.» |