منو
 کاربر Online
1047 کاربر online
Lines: 1-25Lines: 1-30
-((شفیق بلخی|شفیق بلخی ))گوید: در سال 149 ق حج رکت کردم در منزل قادسیه به انبوه حاجیان که عازم بیت الله بودند و انواع امکانات را همراه داشتند، نگاه می کردم که چشمم به جوانی افتاد بسیار نورانی ولی ضعیف و تیره پوست. روی لباسهایش لباسی پشمینه داشت و نعلینی به پا و جدی از مردم.
>>با خود گفتم: این جوان است از ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|مدینه ))که می خواهد در این سفر سربار دیگران باشد، به خدا قسم که باید او را سرزنش کنم تا از و غلط خود دست بکد. با این ندی بست و بره فتادم ب نزدیکی او که رسیدم نگاهی به من کرد و فرمود: یا شفیق اجتنبوا کثیرا من الظن بعض الظن اثم و س به اه اا ینی ای یق ا یار مانا یی ک قعا ی ا ا اه ا.
+((شفیق بلخی|شفیق بلخی)) می‌گوید:
در سال 149 م حج ودم و در ((قادسیه)) به انبوه حاجیان که عازم بیت الله بودند نگاه میکردم که چشمم به جوانی افتاد بسیار نورانی ولی ضعیف و تیره پوست. لباسی پشمینه به تن داشت و نعلینی به پا، و دو از مردم نشسته بود.
با خود گفتم:« این از آن جوانهای اهل ((مدینه، مدینة النبی، یثرب|مدینه)) است که می خواهد در این سفر سربار دیگران باشد. باید او را سرزنش کنم تا از ک غلط خود دست بدارد.» />با این ی ب رف فتم. قتی نزدیک او رسیدم، نگاهی به من کرد و فرمود:« ای شفیق، « __اجتنبوا من الظن ان بعض الظن اثم__ »؛ (از شک و گن‌ بپرهیزید که عضی از آنها گنا و طا.)»
من د
یم او نام مرا می‌داند و برایم ی‌ای از قرآن را لاوت که و مداند در ذهنم ه می‌گذرد. دانست او ای سیر الامقم و عبد صاح ست. به دنبال رکت کرد لی او ر ابه ای میّت ا چم من پنهان شد.
-با وردن اسم من و لاوت این آیه اخار ا اندیشه هنی من موه دم اسای بسیار وااا و بد ال دا. س بدناش رکت کردم وی او در ابه لای جیت از چش من فی شد. +وقتی به توقفگاه وقصه رسیدیم، او را دیدم که با اشکی جاری و خضوعی کامل، در گوشه ای به نماز ایستاده بود. پیش خود گفتم این همان عزیزی است که به دنبالش بودم. چه ال خوشی دارد. اکنون می روم و از او حلال بودی می‌طلبم.»
صبر کردم، وق
تی نمازش تمام شد به طرفش شتافتم. او با دیدن من فرمود:« ای شفیق، این آیه ران را بخون:« __و انی لغفار لمن تا و امن و عمل صالحا ثم اهتدی__ »؛ (من کسی را می بخشم که وبه کند و ایمان آورد و عمل الح کند و ه اه هدایت قدم بردارد.)
س
س به را افتاد.
پ
یش خود گفتم:« به راستی این مرد از نمونه‌های ردا بزرگ خداست. دبار از اندرون ه من خبر داد.»
وق
ی به توقفگاه « زباله » سیدیم، ز دور او دید که با ظرفی در دست بر لب چاهی ایستاده. نگها ظرفش رون چاه افتاد.
نزدی
ک رفتم. دیدم نگاهی به آسمان کرد و گفت:« تو خدای منی که تشنگی و گرسگی مرا فرو می نشانی. خدایا جز این ظرف چیزی دارم. آن را از من مگیر.»
به خدا قسم دیدم آب چاه جید بالا آمد. او سطل را از آب برگرفت و با آبش وضو گرفت. چهار رکعت نماز خواند، سپس به ی تپه شنی زدیک شد مقداری شن را درن رف ریخت و تکان داد و شروع به خوردن کرد.
-وتی ب منل واصه (که در مسیر ((|مکه ))نزیک منز قاء است) رییم ا را دیدم ک در گوه ای به نماز یتاد است اشکی اری ضوی کال. پیش خود گفم: این است عزیزی که دنبا بودم. چه الی خو دارد. اان می روم لل بودی می م.

ص
بر کدم، وقی مازش تما شد برفش تام، نیک ک ری فرمد: یا فیق ال (ی شیق بخون ی یه قران را): نی غارلمن تاب و من و ل لحا م هدی (قطعاً من میخشم ی ا که وب نماید و یمن ورد و ملی صالح می و را دیت م ب.) س کت فرمود.
+جلو رتم لا کردم تم از نچ ا روی رمد ه من هم ا ک />فمو ای فی، وی ظاری و اطنی دان به و مدام بر ما ل می . به د خو خش گما بش /> ر م دا. ا خو. سیار یذ گارا بو، ا قم عمم یی ه ن خوشبیی و لیی نورده بوم. />م ی و هم یراب شد چند وزی اشت به و تم.
-پیش خود گفتم: براستی که این مرد از بدال و نمونه های مردان بزرگ خداست. دوباره از اندورن به من بردد. وقتی به منزل زباله (که از منازل معروف میان راه مکه است و آب خوبی دارد) رسیدیم، او را از در دیدم ک بر لب اهی ایستاد، با ظرفی در دست که ناگهان ظرفش درون چاه افتاد.

نزدیک رفتم، دیدم نگاهی
به آسمان کرد و گفت: توئی خدای من که تشنگی و گرسنگی مرا فرو می نشانی. خدایا جز این ظرف ندارم، آن را از من مگیر. به خدا قسم دیدم که آب چاه جوشید و بال آمد. سپس آنرا از آب برگرفت و آب نمود وضو ساخت. هار رکعت نماز خواند، سپس به یک تپه شنی نزدیک شد و مقداری از آن را درون ظرف ریخت و حرکت داد و شروع بخوردن نمود.

جلو رفتم و سلام نمودم و گفتم: از آنچ
ه خدا روزیت فرمود به من هم عطا کن. فرمود: ای شفیق، روزی ظاهری و باطنی خداوند بطور مداوم بما نازل می شود، به خدای ود خوش گمان باش سپس ظرف را بمن داد. از آن خوردم بسیار گوارا بود، به خدا قسم در عمرم به آن خوشبویی و لذیذی نخورده بودم.

هم سیر گشتم و هم سیر
اب شدم و چند روزی اشتهای ب و غذا نداشتم.

تا مکه مکرمه دیگر او را ندیدم تا نیمه شبی وی را در مسجد الحرام نزدیک کعبه دیدم. به نماز ایستاده در نهایت خشوع و صدای ناله و گریه اش بلند بود و تا صبح ده داشت. پس از نماز صبح طوافی نمود و از مسجد خارج شد. به دنبالش راه افتادم.

بیرون مسجد دیدم خدمتکاران و غلامان همراهیش نمودند و مردم در اطرافش حلقه زدند و در کمال عزّت و جلال حرکت فرمود، برخلاف آنچه در طول مسیر از او دیده بودم. از کسی پرسیدم او کیست؟ گفت: موسی بن جعفر محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب با خود گفتم: نچه از او دیدم اگر از یرش بود جای تعجّب داشت، ولی کمال و جلال برازنده اوست.
+از ن به بد تا مکه او را دیدم. نیه شبی وی را در مسجد الرام نزدیک کعبه دیدم. در نهای خشوع به نماز ایتاده بود و صدای ناله و گریه اش تا صبح لند د. پس از نماز صبح طوافی کرد و از مسجد خارج شد. به دنبالش راه افتادم.
بیرون مسجد دیدم خدمتکاران و غلامان همراهی‌اش کردند و مردم در اطرافش حلقه زدند و او - برخلاف آنچه در طول مسیر از او دیده بودم- در کمال عزّت و جلال حرکت فرمود. از کسی پرسیدم او کیست؟ »
گفت:« ((حضرت امام موسی کاظم علیه السلام|موسی بن جعفر محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب)) »
با خود گفتم:« ا چیزهایی که من از او دیدم، اگر غیر از ین بود، جای تعجّب داشت. کمال و جلال برازنده اوست.»
 منابع:  منابع:
-
بحار الانوار، ج 48، ص 80، ح 102 از کشف الغمه و از کتاب اهل سنت.
+بحار الانوار، ج 48، ص 80، ح 102 از کشف الغمه و از کتاب اهل سنت.
 مراجعه شود به: مراجعه شود به:
-
((سیره عملی و مکارم اخلاق امام هفتم))
+((سیره عملی و مکارم اخلاق امام هفتم))

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 20 شهریور 1384 [07:30 ]   5   شکوفه رنجبری      جاری 
 دوشنبه 03 مرداد 1384 [08:33 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 چهارشنبه 21 اردیبهشت 1384 [07:36 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 21 فروردین 1384 [07:18 ]   2   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 دوشنبه 13 مهر 1383 [07:51 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..