تاریخچه ی:
در سفر تجاری شام و کرامتهای حضرت
پس از بازگشت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ((میسرة )) (غلام خدیجه) از سفر تجاری ((شام ))میسرة آنچه را دیده بود برای خدیجه بازگو کرد: بر هیچ درخت و سنگی نگذشتیم مگر این که آن ها بر محمد صلی الله علیه و آله وسلم سلام می کردند (السلام علیک یا رسول الله) ((بحیراء راهب نصرانی|بحیرای راهب ))همین که دید ابری بر محمد صلی الله علیه و آله وسلم سایه افکنده و همراه او حرکت می کند به خدمتش شتافت.
نسطور راهبی دیگر وقتی محمد صلی الله علیه و آله وسلم را که در سایه درختی نشسته بود دید به خدمتش آمد و دست و پای او را بوسید و بدون درنگ ایمان آورد و گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله (گواهی می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرستاده خداوند است)
نسطور ((علائم نبوت ))را در حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم دید و به من گفت: به دستورات او درست گوش بده و فرمان اورا اطاعت کن که او پیامبر خداوند است.
و سوگند به خدا که هیچ کس در این مکانی که او نشسته است، پس از ((حضرت عیسی علیه السلام|عیسی )) علیه السلام ننشسته است مگر آن که پیامبر باشد و اینک او همان کسی است که حضرت عیسی علیه السلام بشارت آمدن او را داده است و بر همه زمین چیره خواهد شد.
میسرة می گوید: هر گاه بر سر سفره غذا نشستیم، همه از آن سیر شدیم در حالی که هنوز غذا در سفره باقی بود.
مراجعه شود به:
((تحقیق درباره ازدواج خدیجه با پیامبر - ص))