تاریخچه ی:
درد انسان نسبت به خلق خدا
تفاوت با نگارش: 1
| + | V{maketoc} |
| گروهی دیگر در موضوع درد انسان که آن را ارزش ارزشها تلقی میکنند ، متوجه امر دیگری شدهاند : | | گروهی دیگر در موضوع درد انسان که آن را ارزش ارزشها تلقی میکنند ، متوجه امر دیگری شدهاند : |
- | درد انسان نسبت به خلق خدا ، نه درد انسان نسبت به خدا . میگویند معیار انسانیت انسان به این است که درد دیگران را داشته باشد ، یعنی ناراحتیهایی که متوجه دیگران است و هیچ به شخص او مربوط نیست ، در او درد ایجاد میکند ، او غمخوار دیگران است . به قول سعدی : من از بینوائی نیم روی زرد غم بینوایان رخم زرد کرد |
+ | درد انسان نسبت به خلق خدا ، نه درد انسان نسبت به خدا .
میگویند معیار انسانیت انسان به این است که درد دیگران را داشته باشد ، یعنی ناراحتیهایی که متوجه دیگران است و هیچ به شخص او مربوط نیست ، در او درد ایجاد میکند ، او غمخوار دیگران است . به قول سعدی :
~~green:من از بینوائی نیم روی زرد
غم بینوایان رخم زرد کرد~~
|
| اگر درد دیگران و غمخوارگی در کسی پیدا شد ، از گرسنگی دیگران خوابش نمیبرد . | | اگر درد دیگران و غمخوارگی در کسی پیدا شد ، از گرسنگی دیگران خوابش نمیبرد . |
| گرسنگی برای خودش از گرسنگی دیگران آسانتر است ، اگر خاری در پای دیگران فرو رود ، مثل این است که در چشم او فرو رفته است . میگویند این درد انسان است ، دردی است که به انسان ، شخصیت و ارزش میدهد و این است منشأ همه ارزشهای انسانی . | | گرسنگی برای خودش از گرسنگی دیگران آسانتر است ، اگر خاری در پای دیگران فرو رود ، مثل این است که در چشم او فرو رفته است . میگویند این درد انسان است ، دردی است که به انسان ، شخصیت و ارزش میدهد و این است منشأ همه ارزشهای انسانی . |
| امروز میبینیم آنهایی که دائما میگویند فلان مسئله ، انسانی است ، اصلا انسانیت را جز در اینجا در جای دیگر پیاده نمیکنند . هر چیزی که باز گشتش به احساس مسئولیت انسان و درد انسان در قبال انسانهای دیگر باشد ، آن را انسانی میدانند و هر چیز ، غیر از این باشد آن را انسانی نمیدانند . باز این هم محو شدن ارزشها در یک ارزش دیگر است . | | امروز میبینیم آنهایی که دائما میگویند فلان مسئله ، انسانی است ، اصلا انسانیت را جز در اینجا در جای دیگر پیاده نمیکنند . هر چیزی که باز گشتش به احساس مسئولیت انسان و درد انسان در قبال انسانهای دیگر باشد ، آن را انسانی میدانند و هر چیز ، غیر از این باشد آن را انسانی نمیدانند . باز این هم محو شدن ارزشها در یک ارزش دیگر است . |
- | آیا از نظر معیارهای اسلامی ، انسان کسی است که درد دیگران را داشته باشد ؟ یا کسی است که فقط درد خدا را داشته باشد ؟ از نظر معیارهای اسلامی ، انسان کسی است که درد خدا را داشته باشد و چون درد خدا را دارد ، درد انسانهای دیگر را هم دارد . ببینید قرآن درباره درد دیگران داشتن چگونه سخن میگوید . قرآن راجع به پیغمبر اکرم ( ص ) میفرماید : " « فلعلک باخع نفسک علی اثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا »" ( 1 سوره کهف ، آیه . 6 ) پیغمبر آنچنان برای هدایت و سعادت مردم ونجات آنان از اسارتها و گرفتاریهای دنیا و آخرت حریص است که میخواهد خود را هلاک کند . خطاب میرسد که چه خبر است ؟ مثل اینکه تو میخواهی خودت را به خاطر مردم تلف کنی . " « طه 0 ما انزلنا علیک القران لتشقی الا تذکرش لمن یخشی »" (سوره طه آیات 1 تا 3 ) در آیهای دیگر میفرماید : " « لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم » " (سوره توبه ، آیه . 128 ) . ببینید تعبیر قرآن چقدر عجیب و عالی است : مردم ! پیامبری از میان شما و از جنس شما برای شما آمده است ، اولین خصوصیتش این است که « عزیز علیه ما عنتم » ( عنت یعنی مشقت ، رنج ، ناراحتی ) رنجهای شما بر او ناگوار است و او درد شما را دارد . پس مسلمان کیست ؟ مسلمان کسی است که هم درد خدا را داشته باشد و هم درد خلق خدا را . « حریص علیکم »قرآن تعبیر " حریص " را بکار برده است . گاهی بعضی پدرها که میخواهند بچههایشان ملا بشوند ، آنقدر در این خواسته افراط میورزند که میگویند فلانکس حریص است به اینکه بچهاش باسواد بشود ، مثل آدمی که حریص مال دنیاست ، درست مثل آدمی که پول پرست و حریص جمع آوری پول است ، پیغمبر حریص نجات مردم است ، حریص بهبود بخشیدن به دردهای مردم است . این میشود درد خلق داشتن . مگر خود علی ( ع ) این تعبیر را نمیکند ؟ مگر تعبیر " درد " مال خود او نیست ؟ داستان معروفی است که مکرر شنیدهاید : در بصره ، عثمان بن حنیف در یک مجلس میهمانی شرکت کرده است . در آن مجلس میهمانی چه خبر بوده است ؟ العیاذبالله مشروب بوده ؟ نه . قمار بوده ؟ نه . فسق و فجوری بوده ؟ نه . پس چه بوده ؟ گناه عثمان بن حنیف این بوده که در یک مجلس صد درصد اشرافی شرکت کرده ، یعنی از فقرا کسی در آن مجلس نبوده است . |
+ | !آیا از نظر معیارهای اسلامی ، انسان کسی است که درد دیگران را داشته باشد ؟ یا کسی است که فقط درد خدا را داشته باشد ؟ ^ __~~brown:از نظر معیارهای اسلامی ، انسان کسی است که درد خدا را داشته باشد و چون درد خدا را دارد ، درد انسانهای دیگر را هم دارد . ~~__ ^ ببینید قرآن درباره درد دیگران داشتن چگونه سخن میگوید . قرآن راجع به پیغمبر اکرم ( ص ) میفرماید :
/> __~~green:« فلعلک باخع نفسک علی اثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا »~~__ ( 1 سوره کهف ، آیه . 6 ) __~~green:پیغمبر آنچنان برای هدایت و سعادت مردم ونجات آنان از اسارتها و گرفتاریهای دنیا و آخرت حریص است که میخواهد خود را هلاک کند . خطاب میرسد که چه خبر است ؟ مثل اینکه تو میخواهی خودت را به خاطر مردم تلف کنی .~~__ « طه ما انزلنا علیک القران لتشقی الا تذکرش لمن یخشی »" (سوره طه آیات 1 تا 3 )
در آیهای دیگر میفرماید : __~~green: « لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رئوف رحیم » " (سوره توبه ، آیه . 128 ) .~~__ ببینید تعبیر قرآن چقدر عجیب و عالی است :
__~~green:مردم ! پیامبری از میان شما و از جنس شما برای شما آمده است ، اولین خصوصیتش این است که « عزیز علیه ما عنتم » ( عنت یعنی مشقت ، رنج ، ناراحتی ) رنجهای شما بر او ناگوار است و او درد شما را دارد .~~__
! پس مسلمان واقعی کیست ؟
مسلمان کسی است که هم درد خدا را داشته باشد و هم درد خلق خدا را . « حریص علیکم »قرآن تعبیر " حریص " را بکار برده است . گاهی بعضی پدرها که میخواهند بچههایشان ملا بشوند ، آنقدر در این خواسته افراط میورزند که میگویند فلانکس حریص است به اینکه بچهاش باسواد بشود ، مثل آدمی که حریص مال دنیاست ، درست مثل آدمی که پول پرست و حریص جمع آوری پول است ، پیغمبر حریص نجات مردم است ، حریص بهبود بخشیدن به دردهای مردم است . این میشود درد خلق داشتن .
مگر خود علی ( ع ) این تعبیر را نمیکند ؟ مگر تعبیر " درد " مال خود او نیست ؟
^ داستان معروفی است که مکرر شنیدهاید : در ((بصره)) ، ((عثمان بن حنیف)) در یک مجلس میهمانی شرکت کرده است . در آن مجلس میهمانی چه خبر بوده است ؟ العیاذبالله مشروب بوده ؟ نه . قمار بوده ؟ نه . فسق و فجوری بوده ؟ نه . پس چه بوده ؟ گناه عثمان بن حنیف این بوده که در یک مجلس صد درصد اشرافی شرکت کرده ، یعنی از فقرا کسی در آن مجلس نبوده است .
|
| به علی ( ع ) خبر میرسد که نماینده و حاکم شما در مجلسی شرکت کرده است که در آن مجلس ، اغنیا و پولدارها و اشراف وجود داشتهاند ولی از فقرا کسی در آنجا نبوده است . | | به علی ( ع ) خبر میرسد که نماینده و حاکم شما در مجلسی شرکت کرده است که در آن مجلس ، اغنیا و پولدارها و اشراف وجود داشتهاند ولی از فقرا کسی در آنجا نبوده است . |
- | علی ( ع ) میفرماید : " « و ما ظننت انک تجیب الی طعام قوم عائلهم مجفو و غنیهم مدعو » " عثمان بن حنیف ! من باور نمیکردم که تو دعوت بر سفرهای را بپذیری که اغنیا را در آنجا دعوت کرده باشند ولی فقرا را دعوت نکرده باشند و آنها پشت درمانده باشند . بعد علی ( ع ) شروع به گفتن دردهای خودش میکند تا میرسد به آنجا که راجع به خودش میگوید : ²و لو شئت لاهتدیت الطریق الی مصفی هذا العسل و لباب هذا القمح و نسائج هذا القز » . علی ( ) لیفه ات . میگوی اگر من بخواهم ، امکانات برایم فراهم است ، بهترین خوردنیها و نوشیدنیها و بهترین پوشیدنیها و هرچه که بخواهم برای من فراهم است . « و لکن هیهات ان یغلبنی هوای ، و یقودنی جشعی الی تخیر الاطعمة » هیهات هیهات که من چنین کنم ، محال است که من مهار خود را به دست حرص و هوای نفسم بدهم . |
+ | علی ( ع ) میفرماید : /> __ ~~green:« و ما ظننت انک تجیب الی طعام قوم عائلهم مجفو و غنیهم مدعو » " ~~__
__~~green:عثمان بن حنیف ! من باور نمیکردم که تو دعوت بر سفرهای را بپذیری که اغنیا را در آنجا دعوت کرده باشند ولی فقرا را دعوت نکرده باشند و آنها پشت درمانده باشند . ~~__
بعد علی ( ع ) شروع به گفتن دردهای خودش میکند تا میرسد به آنجا که راجع به خودش میگوید :
__~~green:و لو شئت لاهتدیت الطریق الی مصفی هذا العسل و لباب هذا القمح و نسائج هذا القز و لکن هیهات ن یلبنی هوای و یقودنی شعی الی تخیر الاطعمة » . ~~__
__~~green:اگر من بخواهم ، امکانات برایم فراهم است ، بهترین خوردنیها و نوشیدنیها و بهترین پوشیدنیها و هرچه که بخواهم برای من فراهم است . هیهات هیهات که من چنین کنم ، محال است که من مهار خود را به دست حرص و هوای نفسم بدهم . ~~__
|
| حال چرا علی ( ع ) اینگونه میگوید ؟ مگر خدا این نعمتها را حرام کرده است ؟ علی ( ع ) توضیح میدهد تا کسی خیال نکند لباس خوب پوشیدن حرام است ، عسل مصفی خوردن حرام است . نه ، مسئله دیگری است ، اینها حرام نیست ، حلال است. | | حال چرا علی ( ع ) اینگونه میگوید ؟ مگر خدا این نعمتها را حرام کرده است ؟ علی ( ع ) توضیح میدهد تا کسی خیال نکند لباس خوب پوشیدن حرام است ، عسل مصفی خوردن حرام است . نه ، مسئله دیگری است ، اینها حرام نیست ، حلال است. |
- | « و لعل بالحجاز او الیمامة من لا طمع له فی القرص ، و لا عهد له بالشبع » اگر من اینجا شکم خود را سیر کنم ، شاید در عراق و کوفه و یمامه و سواحل خلیجفارس و در حجاز ، کسانی باشند که امید به این یک قرص نان را هم نداشته باشند . « او ابیت مبطانا و حولی بطون غرثی و اکباد حری » آیا من شکم سیر بخوابم و در اطرافم شکمهائی گرسنه و گرهایی تشنه باشد ؟یعنی این درد ( داء ) تو را بس که شکم سیر بخوابی و در اطرافت شکمهائی گرسنه وجود داشته باشد . به این میگویند درد خلق خدا . این را میگویند معیار انسانیت ، و به تعبیر صحیحتر مادر دوم ارزشها . سپس میفرماید : اقنع من نفسی بان یقال امیرالمؤمنین و لا اشارکهم فی مکاره الدهر » (نهجالبلاغه ، نامه . 45 ) آیا من به لقب و اسم قناعت کنم ؟ آیا به لقبی که به من میدهند و " یا امیرالمؤمنین ، یا امیرالمؤمنین " میگویند و مرا امیر مؤمنان و خلیفه میخوانند و به اینکه مرا به عنوان رئیس یک مملکت اسلامی که بیشترین معموره عالم را گرفته است خطاب میکنند ، قناعت کنم و برخود نام امیرالمؤمنین بگذارم و با مؤمنان در سختیهای روزگار شرکت نداشته باشم ؟ « و لا اشارکهم فی مکاره الدهر » ؟ |
+ |
__~~green:« و لعل بالحجاز او الیمامة من لا طمع له فی القرص ، و لا عهد له بالشبع » ~~__
__~~green:اگر من اینجا شکم خود را سیر کنم ، شاید در عراق و کوفه و یمامه و سواحل خلیجفارس و در حجاز ، کسانی باشند که امید به این یک قرص نان را هم نداشته باشند . ~~__
__~~green:« او ابیت مبطانا و حولی بطون غرثی و اکباد حری » ~~__
__~~green:آیا من شکم سیر بخوابم و در اطرافم شکمهائی گرسنه و گرهایی تشنه باشد ؟یعنی این درد ( داء ) تو را بس که شکم سیر بخوابی و در اطرافت شکمهائی گرسنه وجود داشته باشد . ~~__
به این میگویند درد خلق خدا . این را میگویند معیار انسانیت ، و به تعبیر صحیحتر مادر دوم ارزشها . سپس میفرماید : /> __~~green:اقنع من نفسی بان یقال امیرالمؤمنین و لا اشارکهم فی مکاره الدهر » ~~__ (نهجالبلاغه ، نامه . 45 )
__~~green:آیا من به لقب و اسم قناعت کنم ؟ آیا به لقبی که به من میدهند و " یا امیرالمؤمنین ، یا امیرالمؤمنین " میگویند و مرا امیر مؤمنان و خلیفه میخوانند و به اینکه مرا به عنوان رئیس یک مملکت اسلامی که بیشترین معموره عالم را گرفته است خطاب میکنند ، قناعت کنم و برخود نام امیرالمؤمنین بگذارم و با مؤمنان در سختیهای روزگار شرکت نداشته باشم ؟ ~~__
/>^ |
| ببینید همه سخن در اینجا از همدردی است ، از درد دیگران را حساس کردن است . | | ببینید همه سخن در اینجا از همدردی است ، از درد دیگران را حساس کردن است . |
| حال از شما میپرسم آیا بهتر است آدم ، لخت باشد ، اعضایش کرخ باشد و راحت باشد و یا بهتر است حساس باشد و این درد را درک کند ؟ این دردی است که در عین حال ، لذیذ هم هست ، چون دردی که برای دیگران باشد ، همیشه لذیذ است . | | حال از شما میپرسم آیا بهتر است آدم ، لخت باشد ، اعضایش کرخ باشد و راحت باشد و یا بهتر است حساس باشد و این درد را درک کند ؟ این دردی است که در عین حال ، لذیذ هم هست ، چون دردی که برای دیگران باشد ، همیشه لذیذ است . |
| این مطلب چه رازی دارد ؟ خدا خودش میداند . همچنانکه درد دیگران داشتن لذیذ است ، درد هجران حق هم لذیذ است . | | این مطلب چه رازی دارد ؟ خدا خودش میداند . همچنانکه درد دیگران داشتن لذیذ است ، درد هجران حق هم لذیذ است . |
- | بوعلی در اشارات درباره این مسئله که گاهی یک چیز درد هست ، ولی در عین اینکه درد است لذیذ است ، مثال میآورد. میگوید این نوع درد نظیر خارش بدن است که بدن خارش میکند و سوزش دارد و انسان وقتی خارش میدهد ، محل خارش درد میکند و در عین اینکه درد میکند ، خوشش میآید . این درد ، درد تلخی نیست . این درد ، دردی است که جان را میسوزاند ، اشک را جاری میکند اما غم محبوب است ، غم مطلوب است . انسان از یک سلسله غمها همیشه فرار میکند ، ولی چطور میشود که اگر به ما بگویند مجلس ذکر مصیبت امام حسین( ع ) برقرار است و مجلس خیلی باحالی است ، میخواهیم به آنجا برویم ؟ |
+ |
((بوعلی ))در اشارات درباره این مسئله که گاهی یک چیز درد هست ، ولی در عین اینکه درد است لذیذ است ، مثال میآورد. میگوید این نوع درد نظیر خارش بدن است که بدن خارش میکند و سوزش دارد و انسان وقتی خارش میدهد ، محل خارش درد میکند و در عین اینکه درد میکند ، خوشش میآید . این درد ، درد تلخی نیست . این درد ، دردی است که جان را میسوزاند ، اشک را جاری میکند اما غم محبوب است ، غم مطلوب است .
انسان از یک سلسله غمها همیشه فرار میکند ، ولی چطور میشود که اگر به ما بگویند مجلس ذکر مصیبت ((امام حسین))( ع ) برقرار است و مجلس خیلی باحالی است ، میخواهیم به آنجا برویم ؟
|
| انسان تا دلش نسوزد و درد نگیرد ، اشک نمیریزد ولی در عین حال انسان دلش میخواهد به این مجلس باحال برود ، این درد را احساس کند و این اشک را بریزد ، وقتی این قطرات اشک میریزد ، انسان صفائی را احساس میکند که آن درد ، دیگر در مقابل این ، چیزی نیست ، این است درد انسانیت . | | انسان تا دلش نسوزد و درد نگیرد ، اشک نمیریزد ولی در عین حال انسان دلش میخواهد به این مجلس باحال برود ، این درد را احساس کند و این اشک را بریزد ، وقتی این قطرات اشک میریزد ، انسان صفائی را احساس میکند که آن درد ، دیگر در مقابل این ، چیزی نیست ، این است درد انسانیت . |
- | خوشا به حال آن تنها و بدنهائی که روحهاشان فقط درد تن خودشان را احساس میکنند و خوشا به حال آن بدنی که روحش فقط درد بدنش را احساس میکند ، چون آن روح دائما در فکر این است که ناراحتیهای این بدن را از بین ببرد . ولی دشوار است حال آن بدنی که روحش ، تنها روح خودش نیست ، روح همه بدنهاست . یک روح ، درد همه را به تنهایی احساس میکند . این بدن است که مجبور است با وجود فراهم بودن همه امکانات ، با دو لقمه نان جو بسازد برای اینکه مبادا در حجاز یا یمامه یک " نان جوخور " پیدا شود . این بدن است که باید کفش وصلهدار بپوشد برای اینکه با روحی مانند روح علی ( ع ) توأم باشد |
+ | ^ __~~orange:خوشا به حال آن تنها و بدنهائی که روحهاشان فقط درد تن خودشان را احساس میکنند و خوشا به حال آن بدنی که روحش فقط درد بدنش را احساس میکند ، چون آن روح دائما در فکر این است که ناراحتیهای این بدن را از بین ببرد .ولی دشوار است حال آن بدنی که روحش ، تنها روح خودش نیست ، روح همه بدنهاست . یک روح ، درد همه را به تنهایی احساس میکند~~ .__
^ این بدن است که مجبور است با وجود فراهم بودن همه امکانات ، با دو لقمه نان جو بسازد برای اینکه مبادا در حجاز یا یمامه یک " نان جوخور " پیدا شود . این بدن است که باید کفش وصلهدار بپوشد برای اینکه با روحی مانند روح علی ( ع ) توأم باشد |
| منبع :انسان کامل | | منبع :انسان کامل |
| شهید مطهری | | شهید مطهری |
| صفحه81 | | صفحه81 |