تاریخچه ی:
دانیل هیلیس
تفاوت با نگارش: 1
| + | ||V{maketoc}|| |
| ^@#16: | | ^@#16: |
| !دانیل هیلیس | | !دانیل هیلیس |
| !!در میان جنگل | | !!در میان جنگل |
| |
| | | |
| | {picture=img/daneshnameh_up/d/d0/DannyHillis1.jpg} | | | {picture=img/daneshnameh_up/d/d0/DannyHillis1.jpg} |
| | | |
| | | |
| | | | |
|
| {*هیلیس در سال 1956 در شهر بالتیمور (مریلند) به دنیا آمد. پدرش متخصص بیماریهای واگیردار بود و بدین خاطر، خانواده آنها غالباً در پی شیوع ((هپاتیت)) از مکانی به مکان دیگر در حرکت بودند. او در مورد دوران کودکیاش میگوید: | | {*هیلیس در سال 1956 در شهر بالتیمور (مریلند) به دنیا آمد. پدرش متخصص بیماریهای واگیردار بود و بدین خاطر، خانواده آنها غالباً در پی شیوع ((هپاتیت)) از مکانی به مکان دیگر در حرکت بودند. او در مورد دوران کودکیاش میگوید: |
| «من دوران رشد خود را در کشورهای مختلف مرکز آفریقا، مانند رواندا، بروندی، زئیر و کنیا گذراندم. ما معمولاً در قلب جنگلها بودیم و من احساس میکردم که خانه واقعی ما همانجاست.» | | «من دوران رشد خود را در کشورهای مختلف مرکز آفریقا، مانند رواندا، بروندی، زئیر و کنیا گذراندم. ما معمولاً در قلب جنگلها بودیم و من احساس میکردم که خانه واقعی ما همانجاست.» |
| مادرش کار آموزش او را بر عهده داشت و بخصوص بر روی ریاضیات تاکید زیادی میکرد. در مقابل، پدرش علاقه او را به سوی زیستشناسی جلب میکرد. | | مادرش کار آموزش او را بر عهده داشت و بخصوص بر روی ریاضیات تاکید زیادی میکرد. در مقابل، پدرش علاقه او را به سوی زیستشناسی جلب میکرد. |
| هیلیس از نوجوانی به بازی لوگو و ساختن اشکال مختلف با قطعات کوچکتر علاقمند بود ولی خیلی زود توجهش به موتورها و روبانها جلب شد. در این راه، کتابی به نام ماشین حفاری بخاری مایک مولیگان، و مخصوصاً تصویر روی جلد آن که نشان میداد چگونه از این دستگاه کوچک برای بنا کردن یک ساختمان بزرگ استفاده شده، الهامبخش او بود. | | هیلیس از نوجوانی به بازی لوگو و ساختن اشکال مختلف با قطعات کوچکتر علاقمند بود ولی خیلی زود توجهش به موتورها و روبانها جلب شد. در این راه، کتابی به نام ماشین حفاری بخاری مایک مولیگان، و مخصوصاً تصویر روی جلد آن که نشان میداد چگونه از این دستگاه کوچک برای بنا کردن یک ساختمان بزرگ استفاده شده، الهامبخش او بود. |
| هیلیس نخستین «رایانهاش» را در 9 سالگی ساخت. این رایانه عبارت بود از یک دستگاه گرامافون قدیمی و دو صفحه. روی یک صفحه تعدادی سوال ساده و روی صفحه دیگر، تعداد زیادی پاسخهای محتمل وجود داشت. گرامافون دو صفحه را میچرخاند و پاسخ هر سوال را روی صفحه دوم پیدا میکرد. | | هیلیس نخستین «رایانهاش» را در 9 سالگی ساخت. این رایانه عبارت بود از یک دستگاه گرامافون قدیمی و دو صفحه. روی یک صفحه تعدادی سوال ساده و روی صفحه دیگر، تعداد زیادی پاسخهای محتمل وجود داشت. گرامافون دو صفحه را میچرخاند و پاسخ هر سوال را روی صفحه دوم پیدا میکرد. |
| هیلیس هنگامی که خانواده اش در اواخر دهه 1960 در کلکته بودند برای نخستین بار با نظریه رایانههای رقمی آشنا شد. او در این باره میگوید: | | هیلیس هنگامی که خانواده اش در اواخر دهه 1960 در کلکته بودند برای نخستین بار با نظریه رایانههای رقمی آشنا شد. او در این باره میگوید: |
| «هنگامی که در هند بودم، هیچ نوع فناوری در پیرامونم وجود نداشت. حتی یافتن کتابهای فنی به زبان انگلیسی نیز به سختی ممکن بود. من در کتابخانه کنسولگری انگلیس در کلکته، کتاب بررسی قوانین تفکر نوشته جرج بول را یافتم و شروع به خواندن آن کردم. او در این کتاب آنچه را که ما امروزه جبر بول مینامیم شرح داده بود. من عاشق عنوان کتاب شده بودم. | | «هنگامی که در هند بودم، هیچ نوع فناوری در پیرامونم وجود نداشت. حتی یافتن کتابهای فنی به زبان انگلیسی نیز به سختی ممکن بود. من در کتابخانه کنسولگری انگلیس در کلکته، کتاب بررسی قوانین تفکر نوشته جرج بول را یافتم و شروع به خواندن آن کردم. او در این کتاب آنچه را که ما امروزه جبر بول مینامیم شرح داده بود. من عاشق عنوان کتاب شده بودم. |
| آن کتاب از سطح دانش من بسیار فراتر بود ولی به یاد میآورم که ایده اولیه عملیات AND، OR و NOT را از همانجا به دست آوردم.» | | آن کتاب از سطح دانش من بسیار فراتر بود ولی به یاد میآورم که ایده اولیه عملیات AND، OR و NOT را از همانجا به دست آوردم.» |
| کتاب ((جرج بول)) که در سال 1854 منتشر شده بود برای یک رایانهدان نوپا انتخاب درستی بود. بول در این کتاب به تشریح جبر تازهای میپرداخت که گزارههای منطقی را به نوعی حساب تبدیل میکرد. | | کتاب ((جرج بول)) که در سال 1854 منتشر شده بود برای یک رایانهدان نوپا انتخاب درستی بود. بول در این کتاب به تشریح جبر تازهای میپرداخت که گزارههای منطقی را به نوعی حساب تبدیل میکرد. |
| از آنجا که مدارهای اصلی ((رایانه)) های عملیات AND، OR و NOT را انجام میدهند، ((جبر بول)) ابزار بسیار مناسبی برای طراحی افزایشگرها، جابجاسازها و رمزگشاها که هسته اصلی یک ماشین را تشکیل میدهد بود. البته به شرطی که اجزای آن در دسترس میبودند. | | از آنجا که مدارهای اصلی ((رایانه)) های عملیات AND، OR و NOT را انجام میدهند، ((جبر بول)) ابزار بسیار مناسبی برای طراحی افزایشگرها، جابجاسازها و رمزگشاها که هسته اصلی یک ماشین را تشکیل میدهد بود. البته به شرطی که اجزای آن در دسترس میبودند. |
| خانواده هیلیس، هند را به مقصد شهر تاوسون در ایالت مریلند آمریکا ترک کردند و دانیل توانست که در دبیرستانی در این شهر به ادامه تحصیل بپردازد. همزمان، مادرش نیز دوره دکتری را در رشته زیست آمار آغاز کرد. دلبستگی به زیستشناسی همچنان در هیلیس پابرجا بود و او هیچ فرصتی را برای انجام آزمایشهای گوناگون از دست نمیداد. یکبار او باکتریهایی را که نزدیک سالن ورزش مدرسه یافته بود کشت داد و سمی بودن آنها را کشف کرد. البته مقامات مدرسه، یافتههای این نوجوان را جدی نگرفتند و خوشبختانه کسی هم بیمار نشد. هیلیس در دوران دبیرستان از پیگیری مسائل علمی و مهندسی نیز غافل نبود. یکبار از طریق یکی از دوستان پدرش، کاری در دانشکده شیمی دانشگاه جان هاپکینز به او محول شد. آنها یک طیفسنج (اسپکترومتر) بزرگ داشتند که دادههای آن را برای محاسبه و ارزیابی به طور دستی وارد رایانه میکردند. هیلیس این دو دستگاه را به هم متصل کرد و برنامهای نوشت که دادهها را مستقیماً از طیفسنج میگرفت و نتایج آزمایشها را محاسبه میکرد. این کار در مقایسه با کاری که با درهای توری و میخها کرده بود برایش آسانتر بود. | | خانواده هیلیس، هند را به مقصد شهر تاوسون در ایالت مریلند آمریکا ترک کردند و دانیل توانست که در دبیرستانی در این شهر به ادامه تحصیل بپردازد. همزمان، مادرش نیز دوره دکتری را در رشته زیست آمار آغاز کرد. دلبستگی به زیستشناسی همچنان در هیلیس پابرجا بود و او هیچ فرصتی را برای انجام آزمایشهای گوناگون از دست نمیداد. یکبار او باکتریهایی را که نزدیک سالن ورزش مدرسه یافته بود کشت داد و سمی بودن آنها را کشف کرد. البته مقامات مدرسه، یافتههای این نوجوان را جدی نگرفتند و خوشبختانه کسی هم بیمار نشد. هیلیس در دوران دبیرستان از پیگیری مسائل علمی و مهندسی نیز غافل نبود. یکبار از طریق یکی از دوستان پدرش، کاری در دانشکده شیمی دانشگاه جان هاپکینز به او محول شد. آنها یک طیفسنج (اسپکترومتر) بزرگ داشتند که دادههای آن را برای محاسبه و ارزیابی به طور دستی وارد رایانه میکردند. هیلیس این دو دستگاه را به هم متصل کرد و برنامهای نوشت که دادهها را مستقیماً از طیفسنج میگرفت و نتایج آزمایشها را محاسبه میکرد. این کار در مقایسه با کاری که با درهای توری و میخها کرده بود برایش آسانتر بود. |
| هیلیس در سال 1974 وارد ((دانشگاه M.I.T)) شد. انگیزه اصلی او، یافتن چگونگی کار مغز بود و به همین خاطر، رشته فیزیولوژی اعصاب را برگزید که البته دوام چندانی نداشت. | | هیلیس در سال 1974 وارد ((دانشگاه M.I.T)) شد. انگیزه اصلی او، یافتن چگونگی کار مغز بود و به همین خاطر، رشته فیزیولوژی اعصاب را برگزید که البته دوام چندانی نداشت. |
| مینسکی و ((جان مک کارتی)) در س ال 1958 آزمایشگاه هوش مصنوعی M.I.T را تاسیس کرده بودند و این آزمایشگاه، همچنان به عنوان یکی از معروفترین آزمایشگاههای هوش مصنوعی در جهان باقی مانده بود. هیلیس، بهترین راه برای نزدیک شدن به مینسکی را تکمیل کارهای باقیمانده از قرارداد آزمایشگاه با بنیاد ملی علوم تشخیص داد. بنیاد ملی علوم یکی از سرمایهگذاران اصلی آزمایشگاه هوش مصنوعی بود و در آن زمان، بخشی از بودجه آزمایشگاه از پروژه آن بنیاد در مورد به کارگیری رایانهها در امر آموزش تامین میشد. هیلیس متن قرارداد را به دقت مطالعه کرد تا دریابد چه کارهایی باقیمانده است. | | مینسکی و ((جان مک کارتی)) در س ال 1958 آزمایشگاه هوش مصنوعی M.I.T را تاسیس کرده بودند و این آزمایشگاه، همچنان به عنوان یکی از معروفترین آزمایشگاههای هوش مصنوعی در جهان باقی مانده بود. هیلیس، بهترین راه برای نزدیک شدن به مینسکی را تکمیل کارهای باقیمانده از قرارداد آزمایشگاه با بنیاد ملی علوم تشخیص داد. بنیاد ملی علوم یکی از سرمایهگذاران اصلی آزمایشگاه هوش مصنوعی بود و در آن زمان، بخشی از بودجه آزمایشگاه از پروژه آن بنیاد در مورد به کارگیری رایانهها در امر آموزش تامین میشد. هیلیس متن قرارداد را به دقت مطالعه کرد تا دریابد چه کارهایی باقیمانده است. |
| LOGO عمدتاً ساخته سیمورپاپرت بود. پاپرت میخواست از رایانه به عنوان یک ابزار آموزشی استفاده کند. بدین جهت، زبان LOGO که یک زبان برنامهسازی ساده بود را به وجود آورد. این زبان آنقدر ساده بود که کودکان میتوانستند به کمک آن کارتون بسازند. (این پروژه پیش از این، الهامبخش آلنکی در طراحی کتاب پویا شده بود.) هیلیس هنوز مینسکی را ملاقات نکرده بود ولی دریافته بود که مینسکی در حال ساخت رایانهای در زیرزمین آزمایشگاه است.*} | | LOGO عمدتاً ساخته سیمورپاپرت بود. پاپرت میخواست از رایانه به عنوان یک ابزار آموزشی استفاده کند. بدین جهت، زبان LOGO که یک زبان برنامهسازی ساده بود را به وجود آورد. این زبان آنقدر ساده بود که کودکان میتوانستند به کمک آن کارتون بسازند. (این پروژه پیش از این، الهامبخش آلنکی در طراحی کتاب پویا شده بود.) هیلیس هنوز مینسکی را ملاقات نکرده بود ولی دریافته بود که مینسکی در حال ساخت رایانهای در زیرزمین آزمایشگاه است.*} |
| #@ | | #@ |
| @#16: | | @#16: |
| {*هیلیس به زیرزمین آزمایشگاه رفت، نقشهها و برنامهها را مطالعه کرد و تغییراتی در رایانه مینسکی داد. ((مینسکی)) از نظرات هیلیس استقبال کرد و او را به عنوان دانشجوی خود پذیرفت و حتی اتاقی نیز به او در همان زیرزمین داد. هیلیس و مینسکی هر ورز با یک ماشین به آزمایشگاه میآمدند و باز میگشتند و این فرصت بسیار خوبی برای گفتگو و تبادل نظر بود. | | {*هیلیس به زیرزمین آزمایشگاه رفت، نقشهها و برنامهها را مطالعه کرد و تغییراتی در رایانه مینسکی داد. ((مینسکی)) از نظرات هیلیس استقبال کرد و او را به عنوان دانشجوی خود پذیرفت و حتی اتاقی نیز به او در همان زیرزمین داد. هیلیس و مینسکی هر ورز با یک ماشین به آزمایشگاه میآمدند و باز میگشتند و این فرصت بسیار خوبی برای گفتگو و تبادل نظر بود. |
| این ایده که ذهن ظاهراً منسجم و یکنواخت انسان از هزاران عامل غیرمتمرکز و متعامل (بر هم اثرگذار) تشکیل یافته، ممکن است در بدو امر، غیرواقعی و باور نکردنی به نظر آید ولی با اصل تکاملی «پیدایش» انطباق دارد. | | این ایده که ذهن ظاهراً منسجم و یکنواخت انسان از هزاران عامل غیرمتمرکز و متعامل (بر هم اثرگذار) تشکیل یافته، ممکن است در بدو امر، غیرواقعی و باور نکردنی به نظر آید ولی با اصل تکاملی «پیدایش» انطباق دارد. |
| در موجودات زنده، جهشهایی ژنتیکی به ندرت به تغییر مشخصات فیزیکی میانجامد. و تغییرات فیزیکی که در نتیجه جهشها پدید میآید تقریباً همیشه خطرناک و زیانآور هستند. ولی با این وجود، گونههای متفاوتی از طریق جهش و انتخاب طبیعی پدیدار گشتهاند که بسیار زیبا و قابل انطباقند. | | در موجودات زنده، جهشهایی ژنتیکی به ندرت به تغییر مشخصات فیزیکی میانجامد. و تغییرات فیزیکی که در نتیجه جهشها پدید میآید تقریباً همیشه خطرناک و زیانآور هستند. ولی با این وجود، گونههای متفاوتی از طریق جهش و انتخاب طبیعی پدیدار گشتهاند که بسیار زیبا و قابل انطباقند. |
| بنابر اصل «پیدایش»، عوامل اثرگذار بر یکدیگر، از طریق یک فرآیند انتخاب، با همدیگر انطباق پیدا میکنند و این همان سازوکار بقا است. | | بنابر اصل «پیدایش»، عوامل اثرگذار بر یکدیگر، از طریق یک فرآیند انتخاب، با همدیگر انطباق پیدا میکنند و این همان سازوکار بقا است. |
| هیلیس با در نظر گرفتن مفهوم «پیدایش»، حدس زد که شاید اتفاق مشابهی نیز در مغز انسان روی میدهد و برای آزمودن حدسش به طراحی یک رایانه پرداخت. ایده او درباره ماشین ارتباطی، بسیار ساده بود. در اختیار گرفتن هزاران پردازنده کوچک (هر کدام به عنوان یک رایانه مستقل با حافظه مخصوص به خود)، مرتبط ساختن آنها به یکدیگر و برنامهریزی آنها برای تعامل با یکدیگر، و مشاهده این که آیا هوشمندی خاصی شبیه مغز انسان پدیدار میشود یا نه. | | هیلیس با در نظر گرفتن مفهوم «پیدایش»، حدس زد که شاید اتفاق مشابهی نیز در مغز انسان روی میدهد و برای آزمودن حدسش به طراحی یک رایانه پرداخت. ایده او درباره ماشین ارتباطی، بسیار ساده بود. در اختیار گرفتن هزاران پردازنده کوچک (هر کدام به عنوان یک رایانه مستقل با حافظه مخصوص به خود)، مرتبط ساختن آنها به یکدیگر و برنامهریزی آنها برای تعامل با یکدیگر، و مشاهده این که آیا هوشمندی خاصی شبیه مغز انسان پدیدار میشود یا نه. |
| توازی انبوه، موضوع بحثانگیزی است. جین امدال، طراح بزرگ رایانههای تکپردازندهای (همکار بروکز در I.B.M که بعداً شرکت خود را تاسیس کرد) اظهار میدارد که در بسیاری حالات، یک حد ذاتی برای توازی وجود دارد. | | توازی انبوه، موضوع بحثانگیزی است. جین امدال، طراح بزرگ رایانههای تکپردازندهای (همکار بروکز در I.B.M که بعداً شرکت خود را تاسیس کرد) اظهار میدارد که در بسیاری حالات، یک حد ذاتی برای توازی وجود دارد. |
| در سال 1983، هیلیس 27 ساله که از نتیجه شبیهسازیهای اولیه به شوق آمده بود (با راهنمائی و تشویق مینسکی)، شرکت تینکینگ ماشینز (ماشینهای متفکر) را در کمبریج ماساچوست تاسیس کرد. او توانست هم از بخش خصوصی و هم بخش دولتی، حمایتهای مالی جلب کند. ویلیام پاله، رئیس شبکه سیبیاس یکی از سرمایهگذاران عمده بود و وزارت دفاع نیز پذیرفت که نخستین ماشین را خریداری کند. | | در سال 1983، هیلیس 27 ساله که از نتیجه شبیهسازیهای اولیه به شوق آمده بود (با راهنمائی و تشویق مینسکی)، شرکت تینکینگ ماشینز (ماشینهای متفکر) را در کمبریج ماساچوست تاسیس کرد. او توانست هم از بخش خصوصی و هم بخش دولتی، حمایتهای مالی جلب کند. ویلیام پاله، رئیس شبکه سیبیاس یکی از سرمایهگذاران عمده بود و وزارت دفاع نیز پذیرفت که نخستین ماشین را خریداری کند. |
| هیلیس چند ماه پیش از تاسیس شرکت، ایده خود را با ریچارد فینمن، برنده ((جایزه نوبل)) فیزیک، در میان گذاشت. فینمن، پروژه را «احمقانه» خواند ولی اندک زمانی بعد پذیرفت که در تابستان آینده برای شرکت هیلیس کار کند. او پس از ورود به شرکت به تحلیل شبکه ارتباطی نخستین ماشین پرداخت و میزان حافظه کوتاهمدت مورد نیاز هر گره در شبکه را تعیین کرد. فینمن علاوه بر مشارکت عملی در شرکت هیلیس، از نظر اخلاقی نیز پشتیبانی همه جانبهای از او کرد. | | هیلیس چند ماه پیش از تاسیس شرکت، ایده خود را با ریچارد فینمن، برنده ((جایزه نوبل)) فیزیک، در میان گذاشت. فینمن، پروژه را «احمقانه» خواند ولی اندک زمانی بعد پذیرفت که در تابستان آینده برای شرکت هیلیس کار کند. او پس از ورود به شرکت به تحلیل شبکه ارتباطی نخستین ماشین پرداخت و میزان حافظه کوتاهمدت مورد نیاز هر گره در شبکه را تعیین کرد. فینمن علاوه بر مشارکت عملی در شرکت هیلیس، از نظر اخلاقی نیز پشتیبانی همه جانبهای از او کرد. |
| فینمن بنا به تجربیاتی که در خلال منهتن در لوسآلاموس کسب کرده بود، پیشنهادهایی در مورد نحوه سازماندهی کارها در شرکت ارائه کرد. پیشنهاد اصلی او به کار گماردن افراد خبره و فنی در بخشهای مهم ساخت ماشین، نظیر نرمافزار و بستهبندی بود. هر فرد خبره میتوانست مدیر و راهنمای یک گروه شود. ( ((بیل گیتس)) ) هم فلسفه مشابهی را در مایکروسافت به کار بسته است. او اصرار دارد که مدیران باید دانش فنی بیشتری از برنامهنویسان داشته باشند – چیزی که به ندرت در شرکتهای فناوری پیشرفته وجود دارد). یک نوآوری دیگری فینمن، تشویق دانشمندان به پیشنهاد کردن کاربردهای تازه برای ماشین ارتباطی بود. این کار به مشارکت زودهنگامی بین شرکت تینکینگ ماشینز و جان هاپفیلد، پیشتاز شبکههای عصبی در مرکز فناوری کالیفرنیا انجامید. | | فینمن بنا به تجربیاتی که در خلال منهتن در لوسآلاموس کسب کرده بود، پیشنهادهایی در مورد نحوه سازماندهی کارها در شرکت ارائه کرد. پیشنهاد اصلی او به کار گماردن افراد خبره و فنی در بخشهای مهم ساخت ماشین، نظیر نرمافزار و بستهبندی بود. هر فرد خبره میتوانست مدیر و راهنمای یک گروه شود. ( ((بیل گیتس)) ) هم فلسفه مشابهی را در مایکروسافت به کار بسته است. او اصرار دارد که مدیران باید دانش فنی بیشتری از برنامهنویسان داشته باشند – چیزی که به ندرت در شرکتهای فناوری پیشرفته وجود دارد). یک نوآوری دیگری فینمن، تشویق دانشمندان به پیشنهاد کردن کاربردهای تازه برای ماشین ارتباطی بود. این کار به مشارکت زودهنگامی بین شرکت تینکینگ ماشینز و جان هاپفیلد، پیشتاز شبکههای عصبی در مرکز فناوری کالیفرنیا انجامید. |
| آنگونه که هاپفیلد در 1982 تعریف کرده است، شبکههای عصبی مجموعهای از «نورونها» هستند که هر نورون توسط یک برنامه رایانهای شبیهسازی شده است. برنامه هر نورون، ورودیها را از نورونهای دیگریا از یک محرک خارجی میگیرد. سپس محاسباتی انجام میدهد و خروجی را به نورونهای دیگر میفرستد. این تقریباً همان شیوهای است که نورونها در مغز کار میکنند. | | آنگونه که هاپفیلد در 1982 تعریف کرده است، شبکههای عصبی مجموعهای از «نورونها» هستند که هر نورون توسط یک برنامه رایانهای شبیهسازی شده است. برنامه هر نورون، ورودیها را از نورونهای دیگریا از یک محرک خارجی میگیرد. سپس محاسباتی انجام میدهد و خروجی را به نورونهای دیگر میفرستد. این تقریباً همان شیوهای است که نورونها در مغز کار میکنند. |
| هاپفیلد چگونگی «آموزش» یک شبکه عصبی با مجموعهای از محرکها و در اختیار داشتن پاسخهای صحیح را نشان داد. شبکه هر محرک را دریافت و پاسخ آن را محاسبه میکند. اگر پاسخ صحیح بود، چیزی تغییر نمیکند. در غیر این صورت، شبکه هاپفیلد محاسبات را در یک یا چند نورون دستکاری میکند تا پاسخ به پاسخ صحیح نزدیکتر شود. | | هاپفیلد چگونگی «آموزش» یک شبکه عصبی با مجموعهای از محرکها و در اختیار داشتن پاسخهای صحیح را نشان داد. شبکه هر محرک را دریافت و پاسخ آن را محاسبه میکند. اگر پاسخ صحیح بود، چیزی تغییر نمیکند. در غیر این صورت، شبکه هاپفیلد محاسبات را در یک یا چند نورون دستکاری میکند تا پاسخ به پاسخ صحیح نزدیکتر شود. |
| هاپفیلد نشان داد که شبکه چگونه میتوان الگوها را در تصاویر پیدا کند. از آن زمان تا کنون، کاربردهای زیادی برای شبکههای عصبی یافته شده است که از آن میان میتوان به تحلیل بازار سهام و مبادلات ارز خارجی اشاره کرد. شبکههای عصبی حتی به هالیوود نیز راه یافتهاند: شخصیت دیتا در فیلم جنگ ستارگان، چنین شبکهای را در خود داشت. | | هاپفیلد نشان داد که شبکه چگونه میتوان الگوها را در تصاویر پیدا کند. از آن زمان تا کنون، کاربردهای زیادی برای شبکههای عصبی یافته شده است که از آن میان میتوان به تحلیل بازار سهام و مبادلات ارز خارجی اشاره کرد. شبکههای عصبی حتی به هالیوود نیز راه یافتهاند: شخصیت دیتا در فیلم جنگ ستارگان، چنین شبکهای را در خود داشت. |
| رهیافت هاپفیلد بلافاصله توسط طراحان ماشین ارتباطی به کار گرفته شد. هر نورون توسط یک پردازنده شبیهسازی میشد و سیگنالهای بین نورونها نیز به سادگی در داخل شبکه جریان مییافتند. و این کاربرد ایدهآلی برای ماشین بود. | | رهیافت هاپفیلد بلافاصله توسط طراحان ماشین ارتباطی به کار گرفته شد. هر نورون توسط یک پردازنده شبیهسازی میشد و سیگنالهای بین نورونها نیز به سادگی در داخل شبکه جریان مییافتند. و این کاربرد ایدهآلی برای ماشین بود. |
| کوتهزمانی پس از این، فینمن که به طور خستگی ناپذیری با تیم هیلیس همکاری میکرد، توجه خود را به مدلسازی محاسبات کوانتوم کرومودینامیکی معطوف کرد. این یکی از زیر رشتههای ((فیزیک کوانتومی)) است که چگونگی تشکیل پروتون از ذرات بنیادیتری به نام کوراک و گلوان را تشریح میکند. انجام محاسبات با استفاده از این نظریه، مستلزم به کارگیری ماتریسهای بسیار بزرگ است که فوقالعاده زمانگیر میباشد. فینمن نشان داد که ماشین ارتباطی میتواند این محاسبات را حتی سریعتر از ماشین مرکز فناوری کالیفرنیا که مشخصاً برای همین منظور ساخته شده بود انجام دهد. نخستین ماشین ارتباطی در سال 1985 به کار گرفته شد. از آن زمان تا کنون، برنامهنویسان و دانشمندان از آن در مسائلی نظیر جستجوی پایگاه دادهها، مدلسازی ژئوفیزیکی، شکستن پروتئینها، مدلسازی آب و هوا و حتی خواندن فرمهای بیمه استفاده کردهاند. یکی از کاربردهای جالب ماشین ارتباطی، تحلیل انعکاس صوتی در صنعت نفت است. انفجارهای سطحی در ناحیههایی که مشکوک به داشتن نفت هستند، شوکهای صوتی به وجود میآورد و انعکاسهای زیرزمینی آن، صدها میلیون عدد تولید میکند. ماشین ارتباطی این اعداد را میگیرد و با تحلیل آنها، تصویر دقیق سازند زمینشناختی آن ناحیه را تولید میکند. در نتیجه، شرکتهای نفتی تنها هنگامی به حفاری میپردازند که اطلاعات زمینشناسی، امیدوارکننده باشد. پردازش موازی در مقیاس انبوه، به وضوح در اینجا مفید است. | | کوتهزمانی پس از این، فینمن که به طور خستگی ناپذیری با تیم هیلیس همکاری میکرد، توجه خود را به مدلسازی محاسبات کوانتوم کرومودینامیکی معطوف کرد. این یکی از زیر رشتههای ((فیزیک کوانتومی)) است که چگونگی تشکیل پروتون از ذرات بنیادیتری به نام کوراک و گلوان را تشریح میکند. انجام محاسبات با استفاده از این نظریه، مستلزم به کارگیری ماتریسهای بسیار بزرگ است که فوقالعاده زمانگیر میباشد. فینمن نشان داد که ماشین ارتباطی میتواند این محاسبات را حتی سریعتر از ماشین مرکز فناوری کالیفرنیا که مشخصاً برای همین منظور ساخته شده بود انجام دهد. نخستین ماشین ارتباطی در سال 1985 به کار گرفته شد. از آن زمان تا کنون، برنامهنویسان و دانشمندان از آن در مسائلی نظیر جستجوی پایگاه دادهها، مدلسازی ژئوفیزیکی، شکستن پروتئینها، مدلسازی آب و هوا و حتی خواندن فرمهای بیمه استفاده کردهاند. یکی از کاربردهای جالب ماشین ارتباطی، تحلیل انعکاس صوتی در صنعت نفت است. انفجارهای سطحی در ناحیههایی که مشکوک به داشتن نفت هستند، شوکهای صوتی به وجود میآورد و انعکاسهای زیرزمینی آن، صدها میلیون عدد تولید میکند. ماشین ارتباطی این اعداد را میگیرد و با تحلیل آنها، تصویر دقیق سازند زمینشناختی آن ناحیه را تولید میکند. در نتیجه، شرکتهای نفتی تنها هنگامی به حفاری میپردازند که اطلاعات زمینشناسی، امیدوارکننده باشد. پردازش موازی در مقیاس انبوه، به وضوح در اینجا مفید است. |
| هیلیس با الهام از توازی ذاتی مغز انسان، فناوری رایانه را برای همیشه تغییر داده است. در دهه 1990، در حدود بیست پروژه توازی انبوه، در مراحل مختلف تجاری شدن قرار داشتند و دانشمندان بزرگی از جمله برتون اسمیت، طراح ارشد ماشین ترا، با علاقهمندی کامل شاهد تکامل ماشین ارتباطی بودهاند. | | هیلیس با الهام از توازی ذاتی مغز انسان، فناوری رایانه را برای همیشه تغییر داده است. در دهه 1990، در حدود بیست پروژه توازی انبوه، در مراحل مختلف تجاری شدن قرار داشتند و دانشمندان بزرگی از جمله برتون اسمیت، طراح ارشد ماشین ترا، با علاقهمندی کامل شاهد تکامل ماشین ارتباطی بودهاند. |
| هیلیس از تجربیات تجاری به دست آمده در شرکت تینکینگ ماشینز به چند نتیجهگیری مشخص دست یافته است. نخست این که داشتن تعداد محدودتری پردازنده سریع، بهتر از داشتن میلیونها پردازنده کند است. زیرا هزینه ارتباط دادن آنها به یکدیگر بسیار زیاد میشود. پنجمین مدل ماشین ارتباطی، به نام CM5 ، شامل حداکثر 16000 ریزپردازنده، هر یک با سرعت 120 میلیون عمل در ثانیه است که رویهمرفته سرعتی بیش از 2 تریلیون عمل در ثانیه را در اختیار میگذارد. | | هیلیس از تجربیات تجاری به دست آمده در شرکت تینکینگ ماشینز به چند نتیجهگیری مشخص دست یافته است. نخست این که داشتن تعداد محدودتری پردازنده سریع، بهتر از داشتن میلیونها پردازنده کند است. زیرا هزینه ارتباط دادن آنها به یکدیگر بسیار زیاد میشود. پنجمین مدل ماشین ارتباطی، به نام CM5 ، شامل حداکثر 16000 ریزپردازنده، هر یک با سرعت 120 میلیون عمل در ثانیه است که رویهمرفته سرعتی بیش از 2 تریلیون عمل در ثانیه را در اختیار میگذارد. |
| دوم اینکه بهتر است از ریزپردازندههای معروف و متداول در بازار استفاده کرد تا ریزپردازندههای خاص (آنگونه که ((برتون اسمیت)) انجام داده است). هیلیس، تراشههای استاندارد اسپارک را انتخاب کرده است ولی طراحی ماشین ارتباطی، امکان استفاده از پردازندههایی که در آینده به بازار میآیند را نیز میدهد. | | دوم اینکه بهتر است از ریزپردازندههای معروف و متداول در بازار استفاده کرد تا ریزپردازندههای خاص (آنگونه که ((برتون اسمیت)) انجام داده است). هیلیس، تراشههای استاندارد اسپارک را انتخاب کرده است ولی طراحی ماشین ارتباطی، امکان استفاده از پردازندههایی که در آینده به بازار میآیند را نیز میدهد. |
| سوم اینکه اهمیت کلیدی شبکه، همچنان باقی خواهد ماند زیرا بسیاری از دستورالعملها باید به تراشههای حافظه از دور دستیابی کنند. این مساله، برتون اسمیت را به اجتناب از به کارگیری حافظه محلی و اجازه دادن به این که هر پردازنده در هر لحظه بر روی صدها وظیفه کار کند، واداشت. ولی در نقطه مقابل، شبکه آخرین ماشین ارتباطی هیلیس از آنچه که به درخت فربه معروف شده و توسط چارلز لیزرسون استاد دانشگاه M.I.T ابداع گردیده، استفاده میکند.*} | | سوم اینکه اهمیت کلیدی شبکه، همچنان باقی خواهد ماند زیرا بسیاری از دستورالعملها باید به تراشههای حافظه از دور دستیابی کنند. این مساله، برتون اسمیت را به اجتناب از به کارگیری حافظه محلی و اجازه دادن به این که هر پردازنده در هر لحظه بر روی صدها وظیفه کار کند، واداشت. ولی در نقطه مقابل، شبکه آخرین ماشین ارتباطی هیلیس از آنچه که به درخت فربه معروف شده و توسط چارلز لیزرسون استاد دانشگاه M.I.T ابداع گردیده، استفاده میکند.*} |
| --- | | --- |
| #@ | | #@ |
| @#16: | | @#16: |
| !!تکامل سیلیکانی: خلق حیات مصنوعی | | !!تکامل سیلیکانی: خلق حیات مصنوعی |
| {*زیستشناسی الهامبخش هیلیس در فلسفه موفقیتآمیز طراحی رایانه اش بوده است. کارهای اخیر او نشان داده است که دانش رایانه نیز میتواند این لطف زیستشناسی را جبران کند! البته زیستشناسان هماکنون نیز از رایانهها برای واژهپردازی، ذخیرهسازی دادهها، تحلیلهای آماری و بازشناسی الگوها استفاده میکنند ولی کار اصلی آنها، آزمایش بر روی ویروسها، سلولها و ارگانیسمهای سطح بالاتر و به دست آوردن مدلهایی بر مبنای این آزمایشهاست. | | {*زیستشناسی الهامبخش هیلیس در فلسفه موفقیتآمیز طراحی رایانه اش بوده است. کارهای اخیر او نشان داده است که دانش رایانه نیز میتواند این لطف زیستشناسی را جبران کند! البته زیستشناسان هماکنون نیز از رایانهها برای واژهپردازی، ذخیرهسازی دادهها، تحلیلهای آماری و بازشناسی الگوها استفاده میکنند ولی کار اصلی آنها، آزمایش بر روی ویروسها، سلولها و ارگانیسمهای سطح بالاتر و به دست آوردن مدلهایی بر مبنای این آزمایشهاست. |
| فیزیکدانها - و تا حدی شیمیدانها – رهیافت متفاوتی دارند. آنها غالباً از یک مدل انتزاعی آغاز میکنند و سپس آزمایشی را برای بررسی و آزمودن آن پیشنهاد میکنند. فراتر از این، فیزیکدانها حتی در صورت عدم وجود شواهد تجربی کافی، تمایل دارند که نظریههای انتزاعی را باور کنند. | | فیزیکدانها - و تا حدی شیمیدانها – رهیافت متفاوتی دارند. آنها غالباً از یک مدل انتزاعی آغاز میکنند و سپس آزمایشی را برای بررسی و آزمودن آن پیشنهاد میکنند. فراتر از این، فیزیکدانها حتی در صورت عدم وجود شواهد تجربی کافی، تمایل دارند که نظریههای انتزاعی را باور کنند. |
| برای نمونه، استیون وینبرگ، برنده جایزه نوبل، در کتاب خود به نام رویاهای یک نظریه نهایی اظهار میکند که نخستین آزمایشهایی که برایآزمودن نظریه نسبیت عمومی انیشتن به عمل آمده نتایجی به بار آورد که تنها تقریبی از پیشبینیهای آن نظریه بود. اما عکسالعمل جامعه فیزیک این بود که احتمالاً دستگاهها و تجهیزات به کار رفته برای آزمایش خراب بودهاند! (البته بعداً مشخص شد که حق با آنها بوده است ولی اعتقاد آنها به نظریهها، برآمده از ملاحظات زیباییشناختی است نه ملاحظات تجربی و مشاهدهای). به گفته هیلیس، زیستشناسان هرگز این گونه عکسالعمل نشان نمیدهند. | | برای نمونه، استیون وینبرگ، برنده جایزه نوبل، در کتاب خود به نام رویاهای یک نظریه نهایی اظهار میکند که نخستین آزمایشهایی که برایآزمودن نظریه نسبیت عمومی انیشتن به عمل آمده نتایجی به بار آورد که تنها تقریبی از پیشبینیهای آن نظریه بود. اما عکسالعمل جامعه فیزیک این بود که احتمالاً دستگاهها و تجهیزات به کار رفته برای آزمایش خراب بودهاند! (البته بعداً مشخص شد که حق با آنها بوده است ولی اعتقاد آنها به نظریهها، برآمده از ملاحظات زیباییشناختی است نه ملاحظات تجربی و مشاهدهای). به گفته هیلیس، زیستشناسان هرگز این گونه عکسالعمل نشان نمیدهند. |
| سوالی که اکنون پیش میآید این است که اگر زیستشناسان واقعاً چنین دقیق هستند و به نظریهها با دیده شک و تردید مینگرند، پس چگونه است که نظریه تکامل را پذیرفتهاند؟ بالاترین توجیهی که برای نظریه تکامل وجود دارد این است که بنابر نشانههای فسیلها، تمام حیات شناخته شده، دارای اصل و نسب مشترکی هستند. اما برعکس، مدلهای ریاضی یا محاسباتی حیات، مدلهایی هستند که بدون در نظر گرفتن شاهد یا دلیل ساخته شدهاند و گاه ممکن است فرضیات یک مدل با تحلیل پدیده پیشبینی شده همخوانی کامل نداشته باشد. | | سوالی که اکنون پیش میآید این است که اگر زیستشناسان واقعاً چنین دقیق هستند و به نظریهها با دیده شک و تردید مینگرند، پس چگونه است که نظریه تکامل را پذیرفتهاند؟ بالاترین توجیهی که برای نظریه تکامل وجود دارد این است که بنابر نشانههای فسیلها، تمام حیات شناخته شده، دارای اصل و نسب مشترکی هستند. اما برعکس، مدلهای ریاضی یا محاسباتی حیات، مدلهایی هستند که بدون در نظر گرفتن شاهد یا دلیل ساخته شدهاند و گاه ممکن است فرضیات یک مدل با تحلیل پدیده پیشبینی شده همخوانی کامل نداشته باشد. |
| همانطور که هیلیس در دهه 1980 اعتقاد داشت که استفاده از نحوه سازماندهی مغز انسان میتواند به حل برخی از مسائل مشکل دانش رایانه کمک کند، امروز نیز او بر این عقیده است که مدلهای ریاضی ساده با پشتیبانی رایانههای قدرتمند، میتواند به دیدگاههای تازهای در زیستشناسی بیانجامد. او به عنوان نمونهای از یک مدل ریاضی که باعث پیشبرد دانش زیستشناسی شده است، به مفهوم بازخورد در سیبرنتیک کلاسیک ک در دهه 1930 در آزمایشگاههای بل و دانشگاه M.I.T شکل گرفت، اشاره میکند. بازخورد، ایده استفاده از خطاهایی که در خروجی وجود دارد، در تنظیم و اصلاح ورودی است. مثلاً بازخورد حاصل از احساس داغی آب، باعث بازتر کردن شیر آب سرد میشود. | | همانطور که هیلیس در دهه 1980 اعتقاد داشت که استفاده از نحوه سازماندهی مغز انسان میتواند به حل برخی از مسائل مشکل دانش رایانه کمک کند، امروز نیز او بر این عقیده است که مدلهای ریاضی ساده با پشتیبانی رایانههای قدرتمند، میتواند به دیدگاههای تازهای در زیستشناسی بیانجامد. او به عنوان نمونهای از یک مدل ریاضی که باعث پیشبرد دانش زیستشناسی شده است، به مفهوم بازخورد در سیبرنتیک کلاسیک ک در دهه 1930 در آزمایشگاههای بل و دانشگاه M.I.T شکل گرفت، اشاره میکند. بازخورد، ایده استفاده از خطاهایی که در خروجی وجود دارد، در تنظیم و اصلاح ورودی است. مثلاً بازخورد حاصل از احساس داغی آب، باعث بازتر کردن شیر آب سرد میشود. |
| هیلیس با دیدگاه رایانهای خود به مطالعه نظریه تکامل پرداخته است. مطالعه او دارای دو مزیت در مقایسه با مطالعات زیستشناسان سنتی است. نخست این که کامل نبودن بجاماندههای فسیلی، مطالعه تکامل «طبیعی» را در سطح جزئیات، بسیار دشوار میسازد. و دوم این که تکامل «تجربی» برای بیش از چند صد نسل، به سختی قابل حصول است. با توجه به آنچه گفته شد، هیلیس تلاش کرده است تا با اجرای برنامه شبیهسازی جمعیت 100000 نسل بر روی ماشین ارتباطی، سابقه کامل فسیلی را به دست آورد. | | هیلیس با دیدگاه رایانهای خود به مطالعه نظریه تکامل پرداخته است. مطالعه او دارای دو مزیت در مقایسه با مطالعات زیستشناسان سنتی است. نخست این که کامل نبودن بجاماندههای فسیلی، مطالعه تکامل «طبیعی» را در سطح جزئیات، بسیار دشوار میسازد. و دوم این که تکامل «تجربی» برای بیش از چند صد نسل، به سختی قابل حصول است. با توجه به آنچه گفته شد، هیلیس تلاش کرده است تا با اجرای برنامه شبیهسازی جمعیت 100000 نسل بر روی ماشین ارتباطی، سابقه کامل فسیلی را به دست آورد. |
| روش اصلی او، ساختن مجموعهای از موجودات زنده شبیهسازی شده، هر کدام در برگیرنده یک برنامه ساده است. او سپس معیاری را به عنوان «شایستگی» مثلاً قابلیت برنامه برای مرتب کردن سریع اعداد به ترتیب صعودی، بر میگزیند. پاداشی که برای برنامههای «شایستهتر» در نظر گرفته میشود، احتمال بیشتر برای تکثیر و باز تولید در نسل بعد است. البته احتمال جهش نیز در نظر گرفته میشود. | | روش اصلی او، ساختن مجموعهای از موجودات زنده شبیهسازی شده، هر کدام در برگیرنده یک برنامه ساده است. او سپس معیاری را به عنوان «شایستگی» مثلاً قابلیت برنامه برای مرتب کردن سریع اعداد به ترتیب صعودی، بر میگزیند. پاداشی که برای برنامههای «شایستهتر» در نظر گرفته میشود، احتمال بیشتر برای تکثیر و باز تولید در نسل بعد است. البته احتمال جهش نیز در نظر گرفته میشود. |
| یکی از مدلهای نخستین هیلیس نشان داد که برای برخی معیارهای شایستگی، باز تولید جنسی (در هم آمیختن برنامههای دو «ولی») نتایج بهتری از باز تولید غیرجنسی به دست میدهد، ولی در برخی موارد نیز این گونه نبود. او سپس پارازیتها را معرفی کرد که دنبالههای نامرتب از اعداد را به وجود میآورند و برنامههایی را که قادر به مرتب کردن آنها با سرعت کافی نبودند، از بین میبرند. | | یکی از مدلهای نخستین هیلیس نشان داد که برای برخی معیارهای شایستگی، باز تولید جنسی (در هم آمیختن برنامههای دو «ولی») نتایج بهتری از باز تولید غیرجنسی به دست میدهد، ولی در برخی موارد نیز این گونه نبود. او سپس پارازیتها را معرفی کرد که دنبالههای نامرتب از اعداد را به وجود میآورند و برنامههایی را که قادر به مرتب کردن آنها با سرعت کافی نبودند، از بین میبرند. |
| پارازیتها هم تکامل مییافتند – توانایی آنها برای ایجاد دنبالههای نامرتب از اعداد، تعیینکننده «شایستگی» آنها بود. نتیجه تعجب برانگیز این بود که برنامههای مرتب کردنی که نجات مییافتند (باقی میماندند)، با سرعت بیشتری به سمت راهحلهای سریعتر مرتب کردن، تکامل پیدا میکردند. | | پارازیتها هم تکامل مییافتند – توانایی آنها برای ایجاد دنبالههای نامرتب از اعداد، تعیینکننده «شایستگی» آنها بود. نتیجه تعجب برانگیز این بود که برنامههای مرتب کردنی که نجات مییافتند (باقی میماندند)، با سرعت بیشتری به سمت راهحلهای سریعتر مرتب کردن، تکامل پیدا میکردند. |
| هماکنون در مسابقه «مرتب کردن»، هنوز پیروزی از آن انسانهاست! تکاملیافتهترین شبکههای مرتب کردن هیلیس، 2 درصد پرهزینهتر از بهترین شبکهای است که توسط یک پژوهشگر به نام میلتون گرین یافته شده است. | | هماکنون در مسابقه «مرتب کردن»، هنوز پیروزی از آن انسانهاست! تکاملیافتهترین شبکههای مرتب کردن هیلیس، 2 درصد پرهزینهتر از بهترین شبکهای است که توسط یک پژوهشگر به نام میلتون گرین یافته شده است. |
| ((ویلیام هامیلتون))، زیستشناس دانشگاه آکسفورد نیز به این نتیجه رسیده است که پارازیتها میتوانند به سیر تکامل کمک کنند. مدل هیلیس موید نظریه اوست. یک زیستشناس بدبین ممکن است این گونه استدلال کند که هیلیس چیز تازهای مطرح نکرده، بلکه تنها یک آزمایش مصنوعی برای تایید این نظریه، طراحی کرده است. اما مدل هیلیس این مزیت را دارد که فرضیاتش را به طور شفاف و واضح، یعنی به صورت کد برنامه، نمایان میکند. کد هیلیس نشان میدهد که در صورت وجود سه پیششرط،تکامل با شتاب بیشتری صورت می گیرد: پارازیتها، قابلیت جهش، و معیار شایستگی که در ارتباط نزدیک با هدف باشد (در مثال ما، مرتب کردن با سرعت زیاد). البته هنوز یک پرسش باقی میماند: آیا این پیششرطها در دنیای واقعی نیز برقرارند؟ هیلیس اعتراف میکند که پاسخ را نمیداند. | | ((ویلیام هامیلتون))، زیستشناس دانشگاه آکسفورد نیز به این نتیجه رسیده است که پارازیتها میتوانند به سیر تکامل کمک کنند. مدل هیلیس موید نظریه اوست. یک زیستشناس بدبین ممکن است این گونه استدلال کند که هیلیس چیز تازهای مطرح نکرده، بلکه تنها یک آزمایش مصنوعی برای تایید این نظریه، طراحی کرده است. اما مدل هیلیس این مزیت را دارد که فرضیاتش را به طور شفاف و واضح، یعنی به صورت کد برنامه، نمایان میکند. کد هیلیس نشان میدهد که در صورت وجود سه پیششرط،تکامل با شتاب بیشتری صورت می گیرد: پارازیتها، قابلیت جهش، و معیار شایستگی که در ارتباط نزدیک با هدف باشد (در مثال ما، مرتب کردن با سرعت زیاد). البته هنوز یک پرسش باقی میماند: آیا این پیششرطها در دنیای واقعی نیز برقرارند؟ هیلیس اعتراف میکند که پاسخ را نمیداند. |
| از کارهای سرگرمکنندهای که هماکنون هیلیس در دست انجام داد، ساختن یک ساعت عظیم، به اندازه هرم بزرگ مصر است. قرار است ثانیهشمار این ساعت، سال شمار باشد و هر سال یکی جلو رود و هر صد سال یکبار، صدای دنگ این ساعت بلند شود و در پایان هر هزاره، فاختهای از آن خارج شود و کوکو کند. | | از کارهای سرگرمکنندهای که هماکنون هیلیس در دست انجام داد، ساختن یک ساعت عظیم، به اندازه هرم بزرگ مصر است. قرار است ثانیهشمار این ساعت، سال شمار باشد و هر سال یکی جلو رود و هر صد سال یکبار، صدای دنگ این ساعت بلند شود و در پایان هر هزاره، فاختهای از آن خارج شود و کوکو کند. |
| «چه کسی میتواند حدس بزند پس از چند بار که صدای کوکوی این ساعت بلند شد، دنیا چه شکلی خواهد داشت؟»*} | | «چه کسی میتواند حدس بزند پس از چند بار که صدای کوکوی این ساعت بلند شد، دنیا چه شکلی خواهد داشت؟»*} |
| + | --- |
| + | !همچنین ببینید |
| + | *((جان بکوس)) |
| + | *((ادزگر دایکسترا)) |
| + | *((آلن کی)) |
| + | *((رابرت تارژان)) |
| + | --- |
| + | !پیوند های خارجی |
| + | *[ http://en.wikipedia.org/wiki/Daniel_Hillis ] |
| #@^ | | #@^ |