خود فراموشی و فرهنگ غرب
آگاهان جهان ، عیب اساسی که بر فرهنگ و تمدن غربی گرفتهاند این است که این فرهنگ ، فرهنگ جهان آگاهی و خود فراموشی است . انسان در این فرهنگ به جهان آگاه میگردد ، و هر چه بیشتر به جهان آگاه میگردد ، بیشتر خویشتن را از یاد میبرد . راز اصلی سقوط انسانیت در غرب همین جاست .
انسان آنگاه که خود را ، به تعبیر قرآن ، ببازد ( خسران نفس ) ، به دست آوردن جهان به چه کارش میآید ؟
فکر میکنم کسی که بهتر از همه فرهنگ غرب را از این نظر انتقاد کرده است " مهاتما گاندی " رهبر فقید هند است .
گاندی میگوید :
"
غربی به کارهای بزرگی قادر است که ملل دیگر آن را در قدرت خدا میدانند ، لیکن غربی از یک چیز عاجز است و آن تأمل در باطن خویش است . تنها این موضوع برای پوچی درخشندگی کاذب تمدن جدید کافی است .
تمدن غربی اگر غربیان را مبتلا به خوردن مشروب و توجه به اعمال جنسی نموده است ، به خاطر این است که غربی به جای " خویشتن جویی " در پی نسیان و هدر ساختن " خویش " است . اغلب کارهای بزرگ و قهرمانی و حتی اعمال نیک غربی ، فراموشی ( فراموشی خود ) و بیهودگی است . قوهء عملی او بر اکتشاف و اختراع و تهیهء وسایل جنگی ، ناشی از فرار غربی از " خویشتن " است نه قدرت و تسلط استثنایی وی بر خود . وقتی انسان روح خود را از دست بدهد ، فتح دنیا به چه درد او میخورد ؟( مقدمه کتاب این است مذهب من .)
گاندی میگوید :
" در دنیا فقط یک حقیقت وجود دارد و آن شناسایی ذات ( نفس = خود) است . هر کس خود را شناخت ، خدا و دیگران را شناخته است ، هر کس خود را نشناخت ، هیچ چیز را نشناخته است . در دنیا فقط یک نیرو و یک آزادی و یک عدالت وجود دارد و آن نیروی حکومت بر خویشتن است . هر کس بر خود مسلط شد ، بر دنیا مسلط شده است . در دنیا فقط یک نیکی وجود دارد و آن دوست داشتن دیگران مانند دوست داشتن خویش است . به عبارت دیگر ، دیگران را مانند خود انگاریم . باقی مسائل ، تصور و وهم و عدم است ".
منبع:کتاب انسان در قرآن
شهید مطهری
صفحه56