/> /> />
    
 منو
 صفحه های تصادفی
استان چهارمحال و بختیاری
رشته کاردانی معماری
زمین‌شناسی نفت
سیره عملی و مکارم اخلاق امام هفتم
بافت سنگ آذرین
تدوین سیستم حسابداری
گراز دریایی
شهر در ادبیات اسپانیا
نبرد امام مهدی علیه السلام با بنی شیبه
تقسیم بندی خاک از لحاظ سنگهای تشکیل دهنده
 کاربر Online
1322 کاربر online
تاریخچه ی: خواجه عبدالله انصاری

تفاوت با نگارش: 4

Lines: 1-77Lines: 1-94
-::~~red:فیش ناتمام است.~~:: 
 V{maketoc} V{maketoc}
 +

 +
 +
 +
 +{img src=img/daneshnameh_up/4/45/ansary2..JPG}
 +
 +
 +
 +__نگاهی به زندگی پیرهرات__
-:: {picture=ansary2.jpg}::
رای ما، ر کابی ک ب نم نجات نامه اجه عالله نصا یر ن عی پنه و ل 1373 منتشر شده است بی توجهی ب ای ام کملاً مشهود است. نان نونه بارت "الهی، عاجز سگدام، نه آنچه دارم انم و نه نچه دانم دام" و ار و فق ه فاصله چا ه کرار شده است و ز این موارد در برگزیده مکور کم نیست.
+رباره گ و رح ا ی ات، ااع یای ر ت یت و ز چند کتب ه اب امادتی نا "نات الاس "دارمن ((امی )) ا- ر ال ال هی رباره او اقی نمانده ست.
-ه هر تقدیر، سزاوا است که پیا کلا، ما حق و پژوهران اجمندی ک ا آثار ویش ای حقیر را تدوین و نیم این تاب یای کده اند، سپری کنم. +واه اله اار ا 396 .ق دنیا مد ر ا 481 هـ.ق در شت و ازراه" هرا ه خاک سپده .
-__ای ب زندگی یهرات__ +ر ا ابمنصور انصاری از فرزندان ~~red:ابو ایوب اصاری~~ ست که حضرت رسول اکرم (ص) هنگام هجرت به مدینه، در منزل او فرود آمدند.
-کمتر کسی است که با عران و ب ان مر بوم نا باشد و نام وا بداله اای، مر به "پیر هرات" و مناجاتهی ا ا ننیده اشد. درباه نگی و شر ا پی هران، اعات یادی در ست نی و ر چند کتاب ب جا انده عصار قبل که قل اعتادترین آها نفحات اان عبدالرحمن امی است آن هم ب ختصار، شر حا قبل وجهی رباه و بای ده است. +ابمنصو، مری طاب نش و ما ینی بود، اا ا ک به هرات آمد و تکی انوده اد ا نیی مور لاه ش که همان ان ود دور فت ولی ین جد ریق ات ایان نستن آمگار فر ویش واه بدا د.
-خواجه عبدالله اصاری در وز جمعه دم شعبان ا 396 هـ.ق در گذشت و در "گازرگا" هرات به خاک سپد شد. از نام و صل و سب مادر خوه بدالله چیزی نمی دنیم اما پدر ا بولمنصور م نار از رزندن بوایو اصاری ست که حضرت رسول اکر () هنام جرت به مدنه ر منزل او فرود آمدند. +خواجه عبدالله الین رهمای دگی و خسی مو خو ا د را کب لم و م، د وی ی اد می وید:
-یر ها د مو گونی تل و کی اواد ر وی ی وید: +"ن هفا و اند ال علم آموم و وشتم و رنج برم. در اعتقد، ال از پدر خود موتم ک اد بود قی و ا وع، ک کسی آن نان نتوانستی بود".
-ابنصور ب، ب ریف ه یلی می ده است. وقی نی شریف گته ست که اوو ا ی که مر ب زنی کند پر ن گفت است ک م رگ نمی واهم! ن را د کر است. یف گف ست که آخر زن خوهی و ت ر ی آد اما چه سری! چون به هرات زن خاسته من ه ین دم. +خواجه عبداه انصاری وب صر به ار می د. او ری ی یست که ا یک سو و لم یداد ی کر از در س تای عمم رم اندیه ای ینی و رفی تا یی که گوه و کار هیی هچون هرات و نیاب پ از خاقاه ی فیان د.
-ومنو مدی طال ان عارف دیی ود ا س از آنکه هرا مد و تال ایر کرد ا عوام مورد اه در افتاد و اگ چ در ری داق ایمان ستین آمگار فرزند خیش خواج بدالله بو ا ود این و فزد د را ال اصلی جییش از عا افنه می دانت. + یا انق ا در ده کودک انی اه بداله انری ر خراا و یژه رات و نیشار ندا ای ات ک ین گما ا بر ی اگید که بی دم ی د صوفی ده د یا این وه عا اه ان.
-خواجه عبدالله اولین راهنمای ندی و نخسین ش خود ا در اه کب و در ویش ی داند و ی گوید: +خواجه عبدالله انصاری، از همان وران کودی و نوجوانی، نبوغ خود را در فهم و درک مسئل دینی شا داد. براساس آچه خو خواجه عبدالله گفه است در نه الگی به احتی قادر به ادن و و و در دود هفتاد هزار بیت شعر ارسی و صد بیت شعر عربی از معاصران و متقدمان خود را حظ ره بود.
-من هفتا و ا م موم نوم و رنج م. اعتاد ال از پر د آموتم ک ا بو و مقی و و، که کی ن چنن ننتی بود نتوانستی ورزید که وی. +ا ی ر ی چدن زر د متبر یز یانگ بو و لهی دی بود است.
-و به ایکه اومنور، و زند را ر توف و قصر ی دا می گوید: +خوه عبلله در تالی اث جا نده از ضرت رسو ک (ص) رنج سختی زیادی کشید، تا جایی ک و می گوید:
-پر من در مجردی قتی افی داشته د و فراغت ل ما د و رزن ااده بود و آن از دست ی بشد. ا مللت می کد و لنگی می نمود و با ما در دتنگی گفت: "میان ن و شا دری تش با!" اا ه گناه کرده بودیم؟! وی و زن خواست و فرزنآد. +"نچه م کیده در ل دی مطی (ص) رگز ک کیده باشد. یک منل از یشا ید ران می آمد، و من در کع ی رفتم جزوه ا حدی ه شکم با نهاده بودم تر ند."
-ابر در و دلتگی لل، ا هرا ه بل زد ماد خ ریف مزه عی ت و در هان ا از عالم اک رت بس و در مان ی ه اک رد شد. +خواجه عبدا تی حظه ای از عمر گرانقدر و را در بطالت بیهودگی تف ک، تا ایی که ا لو سیده دم ا ی ز یه شب ی قت خود را به رائت یات کلام الله مجید و امل در ن سپی می کرد و یا در کار عالمان ه موظه و گفه هی آنان گو ی کرد. ا می گوید:
-خواجه عبداله اری ز نوابغ عصر خود به شمر می آمد. او در عصری ی زیست ه ا یک و فق و ظلم بید می کرد ز دیگر سو تمایل عموم مردم به ادیشه های دینی و عرفانی تا جایی بود که گه و کنار شهرهایی همو رات و نیشابور را خانقاهها انباشته بودند. +"هه نوشمی و رزا و ب کرد ودم. نانکه ا هیچ راغت نبودی."
-دکتر رر وایی در ین باره می نوید: +بدیهی است در ن شرایط اسازگار ک فقر و تیدستی خصوصیت بارز حیات مادی آن دوره ود، در جستجوی دانش بودن و همه عمر خود را صرف کسب معرفت کردن، کار ساده ای به نظر نمی رسید. خواجه عبدالله انصاری در اوج فقر جز به "معرفت" نمی ندیشید.
-خانقاههای متعدد صوفیان چه ر هرات و چه در نیشابور و چه در شهرهای دیگر خراسان، نه تنها محل اجتماع مشایخ صوفیه و مریدان و مراکز رفت و آمد و حلقه ارتباطی مشایخ بود بلکه از جهت نشر و ترویج معارف اسلامی و عرفانی و تعلیم و ارشاد مریدان، سهمی متر از مارس علوم دینی نداشت. کثرت خانقاهها و کثرت عدد صوفیه در دوره کودکی و جوانی خواجه عبدالله انصاری در خراسان و به ویژه در هرات و نیشابور به اندازه ای است که این گمان را بر می انگیزد که بیشتر مردم یا خود صوفی بوده اند یا به این گروه ارادت می ورزیده اند. +خواه بدالله در این مورد گفته است:
-واج دالله صار هن وران کودکی وجوانی، نبو د ا ر فهم و درک مئل دیی شن دد. براس نچه یر ات خود گفه ات، در نه ساگی ری ادر ب خان بود و در حد تاد زار بیت شعر اسی و صد بیت شعر عربی از معاصران تقدمان د حاظه داشت. ظر از عر، از برداشتن سیصد هزار دیث با دین هزار سد عتبر نیز بیانگر بغ ا لهای عد عمر ه ت. +"ا پاه مقری می به آن واند؛ ون بز دمی ه درس مول شد ب ش د چرا دیث ی وتمی و فات نا رن نوی. ادر ن ان پر ه ک بودی و در دن ی های در میان شتن. حاه و تی را ف داده ود هر زیر م ن ی، مر ی."
-خواجه عبدالله در لی ی ه من ا حضرت سل اکرم () ن و رات زیادی ب جان خری ا جایی که خو می گوید: +خواجه عبدالله در یث و ، مر عمای بسیای حضور داشت، ا کسی که رمو وف و حیقت را ه او نمود، ((شیخ ابالحسن خرقانی)) و. واجه عبدالله خود می گوید:
-نه من کی ا طب حدی می () کس نکی باشد. یک ز از یشار، یاد ک باران می آمد، و من در رکوع می فتم و جزوه های یث، شکم باز نده بودن تا ر ش. +"ر من ای دیمی یق دنی ا ی با آن در می میمی، یی ن با ی."
-خو عبدال تی ه ی عمر رادر ود را ر بطات و بیهدگی ف نکرد تا یی که لوع پیده د پسی ا نیمه ب، یا ت خود به قرائت یات کلام الله مجید و تال در آن سپری می ر و یا در محضر بگن ر ی گو جن به مواعظ و خاب های آنان می رد. او می گوید: +نخی لات خه دال ا رقای هگ ا که ال 424 ه یات ا خد هرات ا ترک می کند و نگام بگت ج با خانی برو می شود.
-ه رز بنوی و روگر ود رد و. چناکه مرا هی رغت بودی. +خرای یز با دیدن خو عبدالله که جوانی پرشور و هومن ود، و رامی داشت وج عبداله در ای ور ی گوید:
-دیهی است د آن رایط سازگ که فقر و تهیدستی صیت باز حیات ادی ن وره بو، در جستجوی نش بون و همه عمر خود را مصرف کسب عرف کردن، کار ساده ای به نر نمی رید. خاج عداله انصاری در وج فقر ز ب "رت" نمی اندیشی، چنانکه و می گوی: +یدن رقانی ا گفن که سی ات ک ب وی ب می داری. رگ نده ایم که کی ر چا تعی کند که و ر چ نیکو داش که و ا."
-ادا پگاه به مقری شدمی به قرآن خواد؛ چن باز آمدمی، به درس مشغول شدمی ه شب در چرا، حدیث می نومی و فاغت نان خوردن نبودی. مادر من نان پاره لقمه کده بودی و در دهان من می نهادی در یان نوشتن. حق سبحانه و تعالی ما حفظی داده بود که هر چه زیر قلم من گذشتی، مرا حفظ شدی. +اه عبدا به دیر ((اوی ابی الیر)) هم رته ات.
-خواجه عبدالله ذکیر و فسیر قرآن را در محضر خواجه مام یحیی عمار آموخت؛ همان کی که نستین بار، روش علمی سب و تعلیم لو قرآنی را با خد به هرات آورد. خواجه عبدالله می گوید: +خواجه عبدالله راره یوه نی ویاه خود می گوید:
-ار من وی را ندیدمی، دهان باز نتوانستمی کد در تکیر و تسیر. +"من بسیار به جامه عاریتی مجلس رده ام و بسیار به گیاه خوردن و آن وقت یاران داشتم و دوستان و شاگردان، همه توانگر بودند، هر چه من خواستمی بدادندی، اما من نخواستمی و ر اشان پیدا نکردم و من گفتمی چرا ایشان خود ندانند که من هیچ ندار و از هی کس چیزی نخواهم؟ من خُرد بودم هنوز، که پدر من دست از دنیا بداشت و دنیا همه بپاشید و ما را در رنج افکند، و ابتدای درویشی و محنت ما از آن وقت بود. من به زمستان جبه نداشتم، و سرمای عظیم بود و در همه خانه من بوریا یکی ود، چندان که بر وی بخفتمی و نمد پاره ای که بر خود پوشیدم. اگر پای را بپوشیدمی سر برهنه شدی. و اگر سر را بپوشیدمی پای برهنه شدی؛ و خشتی ک زیر سر نهادمی و میخی که جامه لباس بر آن کردمی و بیاویختمی."
-امم یحیی عمار که ذوق و نبوغ خارق العاده خواجه عبدالله ا دریافته ود ارادت خاصی به او دات تا یی که ا ا به جانینی ود اب کرد. خواجه بدالله ی گوی: +ا خواجه عبدالله ثار ادی به جا مانه ا که اغب نها به ن (( )) و هگین ست.
-من چهارده ساله بودم که خواجه یحیی، قهند زیان را گفت که عبدالله را به از ارید که از وی بوی ممی ی ی. /> سال 422 هـ.ق هنگامی ک واجه عداله بیست و شش ساله بود، اما یحیی عمار به جهان باقی افت و در وصیتنامه خود، خواجه عبدالله ر به نیبت وی معرفی کرد. +خواجه عبدالله شعر هم ی روده ولی بیر شش ب ب رساله های عد است. />

/> align=left> />
/>{img src=img/daneshnameh_up/8/86/406218.jpg} />
ار او عبارن :
-وجه بدالله ر دیث و شعر شرع، در محضر علمای بسیاری حضر داشت، اما کسی که وز تصوف و حقیقت را به ا ود. شیخ ابالحسن خرانی و. خواجه بدالله و می گوی: +~~green:جمه بقا وی:~~ که را به ج "ری" جمه کده .
-اگر من خرقانی را ندیدمی، حقیقت دانستمی و همواره ای با آن در می آمیختمی، یعنی فس با حقیقت.
نخ
ستین ملاقات خواجه عبدالله با خرقانی هنگامی است که پیر انصاری در سال 424 هـ.ق ینی دو سال از گذشت امام یحی عمار به قصد زیارت خانه خدا هرات را تک ی کن و هنگام بازشت از سفر حج، با خرانی و ظمت روح و اندیشه او آشنا می شود و تحت تاثیر ای رویارویی شگفت، بیشتر از پیش، خود را در دریای معرفت الهی غوطه ور می بیند. او می گوید:
+~~green:تسیر رآن:~~ ک اساس کار ((اوالل میبدی)) در تیف کاب "شف اارار" رار گرفت.
-در ازگشت از ج ه صحت ای سید. را بی، گفت: ر آی، ای ، م شو، که تو. یی ش ت گفت: ز ریا آمی احب قت! +~~green:راه های منجت نمه، نصایح داعارن کنالسالکی، لندرنامه، محب نمه، هفت صار، رسا، ل و جان، رساله ی واردات و هی ~~ ک همگی ه نر م ت.
-خرقانی نیز با دیدن خواجه عبدالله که جوانی پرشور و هوشمند بود، چندان او را گرامی داشت که خود می گوید:r />مریدان خرقانی مرا گفتند که سی سال است که تا وی صحبت می داریم. هرگز ندیده ایم که کسی را چنان تعظیم کرد که تو را و چنان نیکو داشت که تو را. +~~red:***~~
-خاج عبداه ه دیدا سعید ای الیر هم نایل مده است. او می گید: +__ه ی ا ن سجع خواه عبدالله ر مناات نام__
- ار ا بسعید ابی اخیر و ا و ی تار د ز سر فو رته و یم مری ود به من داده و شلغم جوشیده ر دان من نهاد. +~~green:ای رم نام ک و ای و ب مت ف تو انی، ریب که می انی
-خوه عبده ربار یو ندگی وینه خو ی گید: +الهی، عمر خو ه باد کد ر تن خود بیداد کرد؛ گفی و رمان نکدم، درماندم و درمان نرم.

اله
گر تو را خواستی من ن خواستم که تو خوستی. />
ا
ه بهشت و حور ه نازم، مرا دی ای ده که از هر نظر بهشتی سازم.
-من بسیار ب جامه عاری مل کرده ام و بسیار ب گیاه ودن و آن وقت یرا داشتم و وتان شاگردان، مه وانگر وند، هر چه من خواستمی بدادندی، اما من نوستمی و بر ایا یدا کرم و من گفتمی چرا ایشان خود ندانند که من هی نارم و ز هیچ کس چیزی نخواهم؟ من خرد بودم هنوز ه پر من دست از دنیا بداشت و دنیا همه بپاشید و ما رنج افکند، و ابتدای درویشی محنت ما از آن وقت ود. من به زمستان جبه نداشتم، و سرمای عظیم بود و در همه خاه من وریا یکی بود، چندان که بر وی بخفتمی، و نم پاره ای که بر خود پویم. اگر پای را بپوشیدمی سر برهنه شدی. و ار سر را بویدم پای برهنه شدی؛ و خشتی که زیر سر نهادمی و میخی که جامه لباس بر ن کردم و بیاویختمی. +اهی، دل های ا ت مت کار ر ن های ما الا رمت خود منگار و رگشت های ما ران رحمت ود مبار. به ف، م را د گیر و به ر، پای دار،
 +الهی حجاب ها از راه بردار و ما را به ما مگذار.~~

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 13 شهریور 1385 [03:05 ]   13   حمیده کاشیان      جاری 
 شنبه 04 شهریور 1385 [11:58 ]   12   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 04 شهریور 1385 [11:55 ]   11   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [07:26 ]   10   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [07:15 ]   9   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [07:07 ]   8   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [06:05 ]   7   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 26 مرداد 1385 [13:03 ]   6   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 26 مرداد 1385 [13:01 ]   5   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 25 تیر 1385 [03:07 ]   4   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 25 تیر 1385 [02:58 ]   3   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 24 تیر 1385 [13:49 ]   2   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 24 تیر 1385 [12:16 ]   1   حمیده کاشیان      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..