منو
 صفحه های تصادفی
حضور انبیاء و اولیاء در قبر امام علی علیه السلام
سنایی
دانشنامه:راهنمای منوها
بحران در روسیه
بنی لحیان
atherosclerosis
احساس شادکامی و خوشبختی
تکنتیوم
چگونه وسواس خود را درمان کنیم؟
مسیر راه آهن
 کاربر Online
1253 کاربر online
تاریخچه ی: خواجه عبدالله انصاری

تفاوت با نگارش: 2

Lines: 1-78Lines: 1-94
-::~~red:فیش ناتمام است.~~:: 
 V{maketoc} V{maketoc}
 +

 +
 +
 +
 +{img src=img/daneshnameh_up/4/45/ansary2..JPG}
 +
 +
 +
 +__نگاهی به زندگی پیرهرات__
-::{img src=http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=19065}:: +درباره زندگی و شرح حال پیر هرات، اطلاعات زیادی در دست نیست و جز در چند کتاب -که قابل اعتمادترین آنها "نفحات الانس "عبدالرحمن ((جامی )) است- شرح حال قابل توجهی درباره او باقی نمانده است.
-برای مثال، در کتابی که به نام مناجات نامه خواجه عبدالله انصار یر نظر علی پناه و د سال 1373 تشر شد است، بی توجهی این امر کملً مشهود است. به عنوا نه بارت "لهی اجز و رردانم، نه آنه ارم انم و نه آنچه دانم دارم" دو با و فقط به فصله چهار صفحه تکرار شده است از این موارد در برگزیده مکو کم نیست. +خواجه عبدالله انصاری ر سال 396 . به یا م و در سا 481 . ر گ و در "گازراه" هرا به اک سرده .
-ب هر تقدیر، سزاوار ا ک در پایان کلام، از تم مققان و پژوهران اجنی ک با ثار خویش ای حقی ر در دوی و نیم ین تاب یری کده ند، پاسزاری کنم. +در او اومنر انصا از ندان ~~red:ا یب اناری~~ است ک حر رو کم () هنام هرت ه مینه، در منزل او فرود آمدند.
-__نای ب زندی یرهرات__ +ابومنصور، مری طاب دانش و معارف دینی بد، اما پس از آنکه به هرات آمد و تشیل خاواده داد از دنیای مورد علاقه اش که همان عرفان بود دور افتاد ولی با این وجود در طریق صداقت و ایمان، نخستین آموزگار فرزند خویش خواجه عبدالله بود.
-کمتر کسی است که با عرفان و ادب این مرز و بوم آشنا باشد و نام خواجه عبدالله انصاری، معرو به "پیر هرات" مناجاتای او را نشنیده باشد. درباره زندگی و شرح حال پیر هران طلاعات زیادی ر ست نیست و جز در چند کاب ه ا مانده اعصار قبل ک ابل اعتمدترین آنها نفت اانس عبدالرحمن ای ست، آن هم به اختصار رح حا قبل توجی رباره او باقی نمانده است. +خواجه عبدالله اوین رانای زندگی و نتین موق ورد ا ر اه ک عل مرف در ی م ا و ی وید:
-خاج عبدالله ااری در روز عه دوم عبا ال 396 ر گذشت و در "گازرگا" ات ب ک پرد . ا ام و اصل و ن ادر خواجه عبدالله چیی ی نیم اا پدر ا ابولمنصور مت اانصاری از رزندان ابوایو نار است که ضرت سل ارم (ص) هنگا جرت ب مینه، ر منزل او فرود آمدند. +" هاد و د ا لم آتم و تم ن رد. اتاد، اول در خود م ک صاد بو و متی با و، که کی نا تنت ود".
-یر ها در مورد ونی تهل و کی خانواده ر ویش ی گوید: +خاجه عبدالله انصاری از نوابغ عصر خود به ما می آمد. او در عصری می زیست که از یک سو فقر و ظلم بیداد می ر و از یگر سو تمیل عموم مم به اندیش های دینی و عرفانی تا جایی بود که گه و کنار هرهایی همچون هرات و نیشابور ر از خانقاه های صوفیان بود.
-ومنو در ل ا ریف ه عیی ی وه . تی نی ا شریف فه است که ابومنصور ا بگوی ه را زنی کن در ن فه است که من هرگ ن نمی خواهم! و آن ا رد کرده ت. شریف گ است که آخ ن خوای و را ری آی، ما چه پری! چون هرات ، ز واته و من ه زمین آمدم. +د ی انقاه ه در ه کدکی جانی وجه اه ناری خراسان و ه ویه در را نیبر ب انزه ای است که این گمان ر ر می انگید که یتر د یا خو وی بو ا ی ه ین گه ه اته ند.
-ابنصور، می طاب دان و ارف دینی بو، پ از که ب را آمد ال ختیا کر ا ام مورد اقه دور افتا و ر ه د طریق دت و این، نستین مور فزند خوی خاج دالله و ب وو ان زن و فزند و ا عمل لی داییش از عوالم عارفان می دان. +خواجه عبداه انصاری، هما دوران کوکی و ووان نبو ا ر ه درک مسال دینی ا ا. برسا چ خود اجه دالله گفته ات در ه الی ه راحتی قد ب خوان و نوتن ود و ر دو د ه بی ر فارسی و د ی ع ی از معاصران متقدمان و را حفظ کرده بود.
-خوا عبداله ولین هنمای نی و نستین وق رد ر ا ب علم و مرت، پدر ی می ند و می گوید: +ا حظ بود ی هزار دیث با چنین ار د مر نی بیا نبوغ در اهی دی عمرش بوده است.
-ن هفتا ند سال عل موت نوم و ن برد. اعتاد، ال از پر و آموخت ک صادق و متقی و ا ورع، که کی ن چنن نتوانی ود نتوانستی ورزید که وی. +خا بدالل تای یث ب ماد از ضرت و اکر (ص) و سختی یا کی تا یی که ود ی گوید:
- دربه ینکه اومنر، زن و فرزند را د تو و م ی دان می گوید: +چه من کشیده ام در طلب یث مطفی (ص) هرگز کس نکشیده باد. یک من از نیشابور، زیاد باران می آمد و ر رکو می رم و زوه ای حدیث، به شکم باز نهه بودم تا تر نشود."
- ن د مدی تی صافی داته و فرا ما در و فزد فتاه ود ، از وی د. اهار لالت می کد لتگی می نمود و ا ما در آن نگی گفت: "مین من و شما، دریای تش اد!" اما چه گه کرده وی! ی زن خوست فرزندمد. +خ عبدلله ی حظ ای ا گرانق ا در طات و یودگی لف نکرد، تا ایی که ز طلوع سپیده د ا س از نیمه یا وق ود را ه رائت آیات کل له مجید و امل در آن ی می کر و یا در کنا المان به وعه ه و ه ای ن گو ی کرد. و می گوید:
-ابمو ر او دلتگی و مل، از هرات به بلخ زد ماد خو شریف مزه قیلی رفت و در همان جا از عام خاک رخت بست در همن جا یز ب اک سد شد. +"م و نوتی و گار خد خ کره ودم. چناک ما یچ اغت دی."
-وجه دلله ناری ز نوا ر ود ه م می م. او ری می یت ک ا یک فق و م بیدد ی کرد و ا دیگر سو تمای عموم مر ه انی هی ینی عرفن تا ایی بود که گوه و کنر شرهیی همچو ه نیابور را خاق نبت دند. +یهی ت د ن رای ناگر که فق و هیی وی رز یت ای و بود در جستجی دان بودن و هم عمر را ک عرف کردن کار اده ی به نر می رید. خواج بله اناری در ا ز به "مفت" می دیشید.
-ک و ایی در این ه می نویس: +وه ا در این مو گفه اس:
-اقههای متعدد صفیان، چه ر هرات چ در نیشبر چه در ای دیگر خراسان تنها مل امع مشای وفیه و مریدان و مرکز ر و مد و حلقه تباطی مشای بود بلکه ه شر و وج مف اسلامی و عرفانی و تعیم و ااد ریدان، می کمتر از مدارس علوم دینی نداشت. کرت خاقاها و کثرت عدد وفی در د کدکی جانی خاجه بدالله انصاری در خراسان به ویژه ات نیابو به اندازه ای ک این گمان را می نید که بیشتر مردم یا خود صفی به ند ی ب این گوه رادت می ری ند. +"ااد گاه ه ری شمی ب ر اندن ن ا ممی ه در ول می به رغ، ی می نوشتی و فرا نان خردن ندی. مادر من نان پره قه کرده ودی در د ی هدی در میان و. بانه و ی مرا فی دده بود ک چه ی لم من گت ر ظ دی."
-خواجه عبدالله نصاری، ز همان دوران کودکی و نوونی نبوغ و در فهم و رک مسائل دینی نشان داد. براسا آنچه پیر هت خو فته ات، نه سالگی به راحتی ادر به خوندن و نوشتن ود و در حدد فتاد هار بیت عر ارسی و صد ت شعر عربی ا عاان و مقدمان ود ر حافه داشت. صرف نظر از شعر، از برداشت سیصد زار حدیث با چندین هزار د معتبر نیز بیانگر نبوغ او در سالهای بعدی عمرش بوده است. +خواجه عبدالله ر دیث و و در مضر علمای بسیای و ات، م کسی که رو توف و حیت ا به و مود، ((شیخ االن رقانی)) ود. واه عبداه د می گوید:
-خواه عبداه ر تایف حادی ا مانده ا حضرت رسول اکرم (ص) رنج و مرارت زیادی به ان ری ت جایی ک و ی گی: +"اگ رقای ا ندیمی، یق ندانتمی و همواره این با ن ر می مختمی یعنی فس ا حی."
-آنچ م کید ا لب یث طی (ص) هرگ کس کشیده با. یک نزل نیاب زیا که اران ی مد، من رکوع می رم و جزوه ای دی ه ک نهاده ن تر شود. +نخستی مات خواج الله با ی هنگی ا ک ال 424 ب ق زیات ان دا، رات ترک می ک و هگام ز ز ر با رنی ورو ی شود.
-خوج عبداله حتی حظه ای از م انقدر خو ا ر بالت بیهودگی تلف نکرد، تا جایی که ز طلو سیده د سی از یه شب، یا ود را ب قرائت آیات لم الله مجید و تامل آ پری می کرد و یا ر مضر برا عصر خیش گوش جان به موظ و خطابه های آنان می سرد. او می گوید: +خای یز ین خوه باله که وی و ش ود، ا را امی دا واه بداه این مرد می گوید:
-هم ر بنتی و ود ب کرده ودم. چنانکه را یچ ات وی. +"مریدا خرنی ا گفتد که سی سا ت ه ا وی صحب می اریم. هرگز ندیده یم که کسی را چنان تعظیم کند که ت را نا یکو ات ک و ا."
-دیی ات در آ یط ناسازار ک قر و تهیدستی خصوصیت بارز حیات مادی آن دوره بود، در جستجوی دانش بودن و همه عمر خود را مروف کسب معرفت کردن کار ساده ای به نظر نمی رسید. خواجه عبدالله نصاری در اوج فقر جز به "معرفت" می انیید، چنانکه خو می گوید: +ا داه به دیدار ((اوسعد ابی الیر)) هم رفت ا.
-ادا پگاه ه مقری شدمی به قرآن خواندن؛ چون باز آدمی، به درس مشغول شدمی، به شب در چراغ، حدیث می نوشتمی و فراغت نان خوردن نبودی. مادر من نان پاره لقمه کده بودی و در دهن من می نهادی ر میان نوشن. حق سبحانه و تعای مرا حظی داده ود ک هر چه زیر قلم من گذشتی، مرا حفظ شدی. +اه بداله درباره یوه ندی ویاه ود ی گوید:
-خاجه عله یر و یر ن را در ر خوا امام ییی مر و همان کسی که نستین بار، روش می کسب و یم وم نی را با خود ه هرا ورد. خواه بداه ی گوید: +"ن بسیار به جامه عیی جلس کرده م و سیار به یاه خوردن و وق یاران داشت و وتان و شاگردان، همه وانر بن، هر چه من خواتی بدادندی، اما من نخواستمی و ر ایشان پیدا نکدم و من گفمی چرا یشا خو ننند که من هیچ ندار و از هی کس چیز نخواهم؟ من خُرد بودم هنوز که پدر من ست از دنیا بداشت و دنیا همه بپاشید و ما را در رنج افکند، و ابتدای درویشی و مت ما از آن وقت بود. من به زمستان جبه نداشتم، و ای عظیم د و در هم نه من بوریا یکی بود، چندان که بر وی بخفتمی، و نمد پره ای که بر خود پوشیدم. اگ پی را بپوشیدمی سر برهنه شدی. و اگ ر را بپوشیدمی پای بره شدی؛ خشتی ه زیر سر نهامی و میخی که جامه لباس بر آن کردمی و بیاویختمی."
-اگ ی ا نیدم هان از نانستمی ک کیر و سی. +ا خاج عبداله ثار یادی ه ا مان است که لب نه ه نر ((مسجع )) و نگین ست.
-امام یحیی عمار که ذوق و نبوغ خارق العاده خواجه عبدالله دریات بد رادت خاصی به او اشت ت ایی که و را به جانشینی خد اتاب کرد. واجه عبله می گوی: +خواجه عبدالله ر روده ولی یشتر شهرت ه بب رساله های تعدد است.








{img src=img/daneshnameh_up/8/86/406218.jpg}
ثار و عبتد ز:
-من چهره ساله بودم که وجه یحیی، قهند زیان را گفت که بداه را به ناز دارید که از وی بوی امامی می آید.
در سال 422 هـ.ق هنگامی که خواجه عبدالله بیست و شش ساله ود، اما یحیی عمار به جه باقی شتافت و در ویتنامه ود، خواجه عبدالله ا به نیابت خویش معرفی کرد.
+~~green:رمه قات یه:~~ که آ را به لهه "هی" ترمه کده ات.
-ه داله یث و عر و رع، در حضر علمای بیاری ضور داشت اا کسی که رموز تصوف و حقیقت را به نمود. شیخ ابالحسن خرقانی ود. خجه عبدالله ود می گی: +~~green:ی ق:~~ که کر ((ابوفضل میبی)) ر تیف کتاب ااسرا" ا گر.
-اگر من رقای را دیدمی، حیقت ندانستمی و هماه این ا آن ر می آیختمی، یعنی نف با حقیق.
ن
ستن ملقات خواجه عبدالله ا خرانی هنگم است ک پی اصاری در سال 424 هـ.ق یعن د سال از شت اما ی عمر به قصد زیارت خانه خدا هات را ترک م کند و هگام بازگشت از سفر ح، با خرقن و عظمت رو و ادیشه و آشنا م د و حت تار ین رویاریی شگت، بیشتر از پیش، خود را در دریای معرفت الهی غه ر می بین. و می گید:
+~~green:را ای ماا نم، نای، ادالارین، کاسالکین لدنام، مبت نامه، هت حار، راه، و ان، را ی واردات و الهی مه~~ ک همگی به ن مسجع ستند.
-در بازگشتن از حج، به صحبت خرقانی رسیدم. مرا بدید، گفت: در آی، ای من، ما شو، که تو. یعنی معشوق تو گفت: از دریا آمدی، صاحب مقامات! +~~red:***~~
-خرقانی یز با دیدن خواج عبدالله که جوانی پور و هوشمن بود، چندان او را گرامی ت که خود می گوید:
مرید
ان رانی م گفتند که سی سال است که تا وی صحبت می داریم. هرگز ندیده ایم که کی را چنان تعظیم کرد که تو را و چنا نیکو داشت که تو را.
+__نوه ای نر م خوا دالله در مناات ناه__
-خواجه عبدالله به ی اوی ی ی ه نایل مده ات. ا می گوید: +~~green:الهی به م ن نام که و ونی و ه مت ف که ت چنانی دریا ک می توانی
- و ار ا ابوسعید ابی الیر بوده ام و وی تار خود ا و گرفته و گیم صری خود به من دد و م جوشیده در دان من نهد. +ای مر ود به با کردم و تن خود بیدا ک گفتی و رمان کردم، دم و دران نکدم.
-ا ا ره یوه گی ینه می ید: +هی، اگ ت م واستی آ وم که و ستی. />
ی بشت و حور ه نز مرا دی ای ده که از هر نظر بهشتی سازم.
-من بسیار ب جامه عاری مل کرده ام و بسیار ب گیاه ودن و آن وقت یرا داشتم و وتان شاگردان، مه وانگر وند، هر چه من خواستمی بدادندی، اما من نوستمی و بر ایا یدا کرم و من گفتمی چرا ایشان خود ندانند که من هی نارم و ز هیچ کس چیزی نخواهم؟ من خرد بودم هنوز ه پر من دست از دنیا بداشت و دنیا همه بپاشید و ما رنج افکند، و ابتدای درویشی محنت ما از آن وقت ود. من به زمستان جبه نداشتم، و سرمای عظیم بود و در همه خاه من وریا یکی بود، چندان که بر وی بخفتمی، و نم پاره ای که بر خود پویم. اگر پای را بپوشیدمی سر برهنه شدی. و ار سر را بویدم پای برهنه شدی؛ و خشتی که زیر سر نهادمی و میخی که جامه لباس بر ن کردم و بیاویختمی. +اهی، دل های ا ت مت کار ر ن های ما الا رمت خود منگار و رگشت های ما ران رحمت ود مبار. به ف، م را د گیر و به ر، پای دار،
 +الهی حجاب ها از راه بردار و ما را به ما مگذار.~~

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 13 شهریور 1385 [03:05 ]   13   حمیده کاشیان      جاری 
 شنبه 04 شهریور 1385 [11:58 ]   12   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 04 شهریور 1385 [11:55 ]   11   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [07:26 ]   10   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [07:15 ]   9   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [07:07 ]   8   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 جمعه 03 شهریور 1385 [06:05 ]   7   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 26 مرداد 1385 [13:03 ]   6   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 پنج شنبه 26 مرداد 1385 [13:01 ]   5   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 25 تیر 1385 [03:07 ]   4   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 یکشنبه 25 تیر 1385 [02:58 ]   3   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 24 تیر 1385 [13:49 ]   2   حمیده کاشیان      v  c  d  s 
 شنبه 24 تیر 1385 [12:16 ]   1   حمیده کاشیان      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..