تاریخچه ی:
خلیل و دوست رسول خدا صلی الله علیه و آله
تفاوت با نگارش: 3
- | ((ام سلمه|ام سلمه )) (یکی از همسران پیامبر خدا صلی الله علیه و آله) می گوید: |
+ | ((ام سلمه|ام سلمه)) ( یکی از همسران ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر خدا صلی الله علیه و آله)) ) می گوید: |
| رسول خدا در بستر احتضار فرمود:« دوستم را صدا بزنید.» | | رسول خدا در بستر احتضار فرمود:« دوستم را صدا بزنید.» |
- | ((عایشه )) پدرش، ((ابوبکر|ابوبکر ))، را صدا زد. پیامبر با دیدن او صورت خود را پوشاند و فرمود:« دوستم را صدا بزنید.» |
+ | ((عایشه)) پدرش، ((ابوبکر|ابوبکر))، را صدا زد. پیامبر با دیدن او صورت خود را پوشاند و فرمود:« دوستم را صدا بزنید.» |
| ابوبکر متحیر برگشت. | | ابوبکر متحیر برگشت. |
- | ((حفصه )) پدرش ،((عمر بن خطاب|عمر ))، را صدا زد. هنگامی که عمر آمد، پیامبر باز صورتش را پوشاند و فرمود:«دوستم را صدا بزنید.» |
+ | ((حفصه)) پدرش ،((عمر بن خطاب|عمر))، را صدا زد. هنگامی که عمر آمد، پیامبر باز صورتش را پوشاند و فرمود:« دوستم را صدا بزنید. » |
| عمر نیز متحیر شد و برگشت. | | عمر نیز متحیر شد و برگشت. |
- | در این هنگام فاطمه سلام الله علیها علی علیه السلام را حاضر کرد. رسول خدا با دیدن علی برخاست و جامهی خود را به او را پوشاند. |
+ | در این هنگام ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه سلام الله علیها))، ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام)) را حاضر کرد. رسول خدا با دیدن علی برخاست و جامهی خود را به او پوشاند. |
| حضرت علی علیه السلام در روایتی میفرماید: | | حضرت علی علیه السلام در روایتی میفرماید: |
| «آن روز رسول خدا هزار حدیث را برایم بازگو فرمود که از هر حدیث، هزار در گشوده میشد.» | | «آن روز رسول خدا هزار حدیث را برایم بازگو فرمود که از هر حدیث، هزار در گشوده میشد.» |
- | منبع: بحارالانوار، ج 40، ص 215، حدیث 9 -------- بصائرالدرجات |
+ | !منابع: *بحارالانوار، ج 40، ص 215، حدیث 9 -------- بصائرالدرجات |
- | مراجعه شود به:
((رابطه علی علیه السلام با پیامبر)) |
+ | !مراجعه شود به: *((رابطه علی علیه السلام با پیامبر)) |