تاریخچه ی:
خلیل و دوست رسول خدا صلی الله علیه و آله
تفاوت با نگارش: 2
- | ((ام سلمه|ام سلمه )) (یکی از همسران پیمر د صلی الله علیه و آله) ی گی:
رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیماری خود که ن رت انامی فرمود خلیلم و دوستم را صدا بزنید > >((عایشه ))پدرش ((ابوبکر|ابوبکر ))را اضر کد پیامبر وقی او را دید صورت را پوشاند و فرمود: یلم را صدا بزنید. ابوبکر متحیر برگشت > >((حفصه ))پدرش ((عمر بن خطاب|عمر ))را اضر کد هنگامی که عمر آمد پیامبر و مبه صورتش را پوشاند و فرمود یلم را صدا بزنید عمر متحیر شد و برگشت. |
+ | ((ام سلمه|ام سلمه)) ( یکی از همسران ((رت ممد مطفی صلی الله علیه و آله|یار خدا صلی الله علیه و آله)) ) می گوید: />س خدا ر تر اتضا فرمود:« دوستم را صدا بزنید.» ((عایشه)) پدرش، ((ابوبکر|ابوبکر))، را دا د. پیامبر ا دیدن او صورت ود را پوشاند و فرمود:« ستم را صدا بزنید.» ابوبکر متحیر برگشت. ((حفصه)) پدرش ،((عمر بن خطاب|عمر))، را دا د. هنگامی که عمر آمد، پیامبر صورتش را پوشاند و فرمود:« ستم را صدا بزنید. » عمر نیز متحیر شد و برگشت. در این هنگام ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه سلام الله علیها))، ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام)) را حاضر کرد. رسول خدا با دیدن علی برخاست و جامهی خود را به او پوشاند. |
- | ر ین هنگام فاطمه سلام الله علیها علی علیه السلام ا حاضر کرد نگامی که لی علیه السلام آمد رسول خدا صلی الله عل و آله برخاست و با جامه اش علی لیه سلام را پوشاند حضرت علی علیه السلام افزود:
رسول خدا صلی الله علیه و آله هزار حدیث برایم بازگو فرمود که هر حدیث هزار در را می گشود تا آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله عرق کرد و عرق آن حضرت به من جاری گشت و عرق من نز بر حضرت جاری شد. . |
+ | ضر علی علیه السلام ر رایی میرمای: />« روز رسول خدا هزار حدیث را برایم بازگو فرمود که از هر حدیث، هزار در گشوده میشد.» |
- | بحارالانوار، ج 40، ص 215، حدیث 9 -------- بصائرالدرجات |
+ | !منابع: *بحارالانوار، ج 40، ص 215، حدیث 9 -------- بصائرالدرجات |
- | مراجعه شود به:
((رابطه علی علیه السلام با پیامبر)) |
+ | !مراجعه شود به: *((رابطه علی علیه السلام با پیامبر)) |