منو
 کاربر Online
1362 کاربر online
تاریخچه ی: خرس

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:2

مقدمه

خرسها پستاندارانی هستند با جثه بزرگ و تنومند و دم خیلی کوتاه که تقریبا در میان موها مخفی شده است. سر پهن و گردن کوتاه است. در دست و پا هرکدام پنج انگشت وجود دارد و از لحاظ طرز قرار گرفتن روی زمین کف‌رو هستند. رنگ از سفید در خرس قطبی تا قهوه‌ای و قهوه‌ای تیره و مایل به سیاه در سایر گونه‌ها تفاوت می‌کنند. دندانهای آسیای بالا با سطح زیاد ولی برجستگیهای روی دندان کند و صاف هستند.



تصویر

خرس قهوه‌ای

خرس قهوه‌ای حیوانی است بزرگ و تنومند که طول بدن بالغها ممکن است به 2 متر و وزن آنها به 480 کیلوگرم برسد. سر پهن و پوزه کوتاه و گوش نسبتا کوچک و راست و گرد و چشمها نسبتا کوچک و گردن کوتاه و کلفت است. دستها و پاها بلند و کلفت و هرکدام با پنج چنگال و پاها از دستها بلندتر هستند. دم خیلی کوچک و تقریبا در زیر موها مخفی شده است.

بدن از موهای انبوه و زبر و بلند پوشیده شده است. رنگ موها از قهوه‌ای تیره تا قهوه‌ای زرد و خاکستری تغییر می‌کند. گاهی لکه کوچکی با رنگ روشن در سینه دیده می‌شود. جمجمه بزرگ و حجیم با فکهای قوی ، طول کندیل و بازال در نرها بین 418 - 261 میلیمتر و در ماده‌ها 258 تا 373 میلیمتر ، پهنای زیگوماتیک در نرها 175 تا 277 و در ماده ها 147 تا 247. طول ناحیه پوزه تقریبا به اندازه جعبه جمجمه است.

محل زندگی و تغذیه

خرس قهوه‌ای در ایران در نواحی جنگلی کوههای البرز و کوههای زاگرس زندگی می‌کند. تعداد آنها در سالهای اخیر بسیار کم شده است. خرسها از غذاهای مختلف گیاهی و حیوانی تغذیه می‌کنند. غذای اصلی آنها از قسمت سبز گیاهان و میوه‌ها و حشرات و مهره‌داران کوچک تشکیل می‌شود. به لانه‌های زنبور عسل و کندوهای آنها دستبرد زده و عسل آنها را می‌خورند. خرسها ممکن است با شکستن شاخه درختها و خراب کردن کشتزارها خساراتی به بار آورند.



تصویر

تولید مثل

جفت‌گیری معمولا در تابستان انجام می‌شود و در این هنگام میان نرها نزاع می‌شود. دوران آبستنی در حدود 7 ماه است و بچه‌ها اوایل تا اواسط زمستان و زمانی که ماده در لانه دوران خواب زمستانی را می‌گذراند متولد می‌شوند. بچه‌ها بعد از یک ماه چشم باز می‌کنند. در ابتدا رشد آنها خیلی کند است و بعد از اینکه از لانه بیرون آمدند به سرعت رشد می‌کنند. خرسها در سال سوم زندگی از لحاظ جنسی بالغ می‌شوند.

خواب زمستانی

شروع و مدت خواب زمستانی در خرسها با ارتفاع و آب و هوای محل زندگی آنها بستگی دارد. در نقاط کم ارتفاع و گرم ممکن است اصولا خواب زمستانی نداشته باشند. خرسها قبل از خواب زمستانی تغذیه زیاد کرده و لایه ضخیمی از چربی در زیر پوست آنها ذخیره می‌شود. معمولا با ریزش اولین برف در داخل لانه مستقر می‌شود هنگامی که لانه بوسیله برف کاملا پوشیده می‌شود فقط سوراخ کوچکی لانه را به محیط خارج مربوط می‌سازد.

پراکندگی در ایران

خرس قهوه‌ای در ایران در نواحی جنگلی کوههای البرز و زاگرس زندگی می‌کند. در خراسان ، آذربایجان ، کرمانشاه ، لرستان ، کردستان ، همدان و اصفهان گزارش گردیده‌اند.

پراکندگی جهانی

در اسپانیا ، فرانسه ، ایتالیا ، یونان ، ترکیه ، عربستان ، ایران و آمریکای شمالی گزارش شده است.



تصویر

خرس سیاه یا خرس هیمالیایی

خرس سیاه در اندازه کوچکتر از خرس قهوه‌ای است. صورت نسبتا باریک است و گوشها بزرگ و لوله‌ای شکل و بطور واضح از داخل موها خارج شده‌اند و بدو طرف پهلوهای سر امتداد پیدا می‌کنند. دستها و پاها به ضخامت خرس قهوه‌ای نیست. کف پا برهنه است و چنگالها خیلی بلند نشده و خمیده و به رنگ سیاه هستند. موهای بلند بدن و به رنگ قهوه‌ای تیره متمایل به سیاه و براق هستند. جمجمه حجیم ولی کمی کوچکتر از جمجمه خرس قهوه‌ای است. پوزه پهن است.

محل زندگی و تغذیه

از لحاظ طرز زندگی این خرس خیلی شبیه خرس قهوه‌ای است با این تفاوت که خرس سیاه بیشتر برای زندگی روی درخت آماده شده است، جثه کوچکتر و طرز قرار گرفتن چنگالها این حیوان را برای بالا رفتن از درخت مساعد ساخته است. خرس سیاه از گیاهان سبز ، میوه‌ها ، حشرات ، عسل و همچنان مهره‌داران کوچک مانند پرندگان و جوندگان تغذیه می‌کند. خیلی کم به حیوانات دیگر حمله می‌کند. جفت‌گیری در اوایل بهار و اوایل تابستان صورت می‌گیرد و بچه‌ها اوایل تا اواسط زمستان متولد می‌شوند.

پراکندگی در ایران

خرس سیاه در ایران تاکنون از بلوچستان و کرمان و بم گزارش شده است.



تصویر

پراکندگی جهانی

در نواحی جنگلی مشرق آسیا از جنوب شرقی سیبریه و در جنوب تا چین ، کامبوج وتایلند و کوههای هیمالیا در کشمیر ، ایران و برخی از جزایر ژاپن دیده شده است.

مباحث مرتبط با عنوان



img/daneshnameh_up/0/01/Khers1.jpg
img/daneshnameh_up/9/99/Khers2.jpg
img/daneshnameh_up/0/0b/Khers_panda.jpg


این مطلب در مورد خرس ها و برخی دیگر از موجودات گوشتخوار میباشد.

جانوران در روند تکاملی خویش از راههای پرپیچ و خمی گذشته اند و برای حفظ بقای خود مناسبات ویژه ای با همدگیر و محیط زیستشان برقرار کرده اند که ظاهراٌ به صورت قانونی ابدی در آمده است.

یک خرس قطبی نیم تنی در حالی که چشمان کوچکش را به یک خوک آبی چاق و چله دوخته، دزدکی از روی یخهای شناور قطب شمال به طرف او می خزد گله ای گرگ خاکستری چالاک با احتیاط از سم های تیز و چاکدار یک موس(گوزن شمالی) در میان برفهای انبوه جنگلهای کانادا ، برای شکار او نزدیک می شود. گروهی کفتار هم در دشتهای هموار افریقا ، به تعقیب گله گورخرها پرداخته اند. در حالی که زخمی کاری بر پای گورخر جوانی وارد آورده اند که به زودی او را از پای خواهد انداخت و یک راسوی کوچولو که به زحمت وزنش به 45 گرم می رسد با چشم ها و گوشهای هوشیار دنبال نشانه ای از موش ، در میان علفزارها کاوش می کند.

بیشتر گوشتخواران روی پنجه های پا راه می روند اما خرسها بوسیله کف یا پاشنه پاهای پهن شده برروی زمین راه می روند این شیوه راه رفتن برای زمینهای ناهموار یا تپه ای بسیار ایده آل است هر چند که بعضی از خرسها می توانند فواصل کوتاه را روی دو پای عقبی خود راه بروند اما خرسها عموما" چهار دست و پا راه می روند بیشتر خرسها صعود کنندگان خوبی هستند.

یکی از گونه های خرسها که امروزه در دنیا در معرض انقراض قرار دارد خرس پاندا می باشد.خرس پاندا بر خلاف فامیلهای گوشتخوارش تقریبا"فقط از گیاه تغذیه می کند این حیوان تنها و فراری از دیگران (100 پوند) از گیاه خیزران را بخورد زیرا خیزران مواد پروتئینی (مغذی) کمی دارد آنها در حدود 16 ساعت از شبانه روز را صرف خوردن می کنند.

با آنکه خرسها را جزو گروه پستانداران گوشتخوار دسته بندی می کنند اما غالب خرسها از ترکیبی از میوه ها دانه گیاهان پستانداران و ماهیها تغذیه می کنند فقط خرس قطبی است که تنها از گوشت تغذیه می کند خرسها دارای جمجمه های به طور غیر معمول بزرگ و قدرت بویایی خوب هستند اما قدرت بینایی و شنوایی آنها ضعیف است به استثناء خرس پاندای سیاه و سفید همه خرسها دارای پشم یک رنگ که بدنشان را پوشانده هستند.
هر کدام از این جانوران راههای گوناگونی برای ردگیری تعقیب و خوردن شکار دارند که در طول میلیونها سال در آن مهارت پیدا کرده اند.

همه آنهایی که از طریق شکار کردن زندگی می کنند شکارگر نامیده می شوند و آنهایی که از گوشت جانوران دیگر تغذیه می کنند به گوشتخواران موسوم اند. از این رو تمام گوشتخواران نه تنها با یکدیگر بلکه با انسان نیز صفات مشترکی پیدا می کنند انسان ابتدایی به مثابه شکارگری نه چندان ماهر برای تهیه غذای حیوانی ساعتها در انتظار می نشست ولی بر عکس انسان، خرسهای قطبی ، گرگها ، کفتارها و راسوها مجبور بودند که از هر طریقی غذای خود را به چنگ بیاورند و در برابر گوشتخواران رقیب از آن محافظت کنند و چه بسا که در این راه ممکن بود جان خود را نیز به خطر بیندازد.

خرسها، گرگها و انواع سگهای حشی ، کفتارها و راسوها چهار گروه اصلی گوشتخواران را تشکیل می دهند. که همگی از بازماندگان تکامل یافته موجودی به نام میاسید هستند که 50 میلیون سال پیش زندگی می کرده است.

این جانوران صفات مشابه فراوانی با یکدیگر دارند و همگی دارای حواس دقیق ویژه ای هستند که در تعقیب شکار به آنها کمک می کند. مخصوصاٌ حس بویایی آنها بسیار قوی است. به عنوان مثال حس بویایی گرگ حداقل صد مرتبه از حس بویایی انسان قویتر است اکثر آنها مغز بزرگ و تکامل یافته ای دارند و از هوش سرشاری برخوردارند. بعضی از آنها گوشهای بزرگ و قدرت بینای کم نظیری در تاریکی شب دارند، چنانکه روباه ها به خوبی می توانند صداها را از فواصل دور تشخیص بدهند همچنین ساختمان چشم روباه طوری است که می تواند اشیاء را در تاریکی به خوبی ببیند. آنها اکثراٌ چابک و چالاکند و این ویژگی با سرعت و قدرت در هم آمیخته است به طوری که می توانند به کمک پنجه ها و ندانها یا فک قوی خود بدن صید را به راحتی پاره کنند.

آن دسته از گوشتخوارانی که غذایشان تماماٌ از گوشت تامین می شود صاحب دندانهای تیز و خنجری شکل هستند که در بدن شکار فرو می رود و به کمک دندانهای عمودی آسیای کوچک آن را قطعه قطعه می سازد از آن جا که این جانوران از مواد گیاهی تغذیه نمی کنند دندانهای آسیای بزرگشان به خوبی رشد نکرده است و ساختمان دستگاه گوارشی انها به قدری ساده است که می توانند گوشت سرشار از انرژی حیوانات دیگر را هضم کنند.

گذشته از صفات اصلی گوشتخواران، در زمانهای طولانی شاخه های بسیار متفاوتی از آنها در نقاط مختلف کره زمین پدیدار شده اند. آنها در رابطه با محیط زیست، نوع غذا و رفتارشان در مقابل دشمنان اشکال گوناگونی پیدا کرده اند و هر کدام صاحب اعضاء، عادات و پوشش مخصوصی شده اند. در گروه راسوها طی 35 میلیون سال گذشته گونه های بسیار زیاد و کاملاٌ متفاوتی به وجود آمده است. به نوان مثال مینک ها و سمورهای آبی در کنار دریاچه ها و آبهای روان زندگی می کنند و قادرند شناکنان به صید ماهی یا موشهای آبی بپردازند در حالی که دله ها یا سمورهای جنگلی به راحتی می توانند از درختان بالا بروند و با پریدن از شاخه ای به شاخه دیگر سنجابها را روی درختان دنبال کنند.

خرسها که از نظر تکاملی تقریباٌ همزمان با راسوها از میاسید فاصله گرفته اند. هنوز استعداد بالا رفتن از درختان را در خود حفظ کرده اند. آنها پس از یک دوره گوشتخواری به دلایلی که هنوز برای دانشمندان ناشناخته است همه چیزخوار شده اند وپاندای غول پیکر فاصله زیادی با گوشتخواران واقعی پیدا کرده است به طوری که قسمت اعظم غذایش را مواد گیاهی تشیل می دهد. از طرفی خرس قطبی به خاطر این که در قطب شمال گیاه کافی نبوده به شناگری ماهر تبدیل شده و به خوبی می تواند خوک آبی را که غذای مطلوب اوست، شکار کند.

سگ سانان و خرسها دارای اجداد مشترک هستند که 40 میلیون سال پیش از هم فاصله گرفته اند. آنها نیز مانند گوشتخواران اولیه، دارای پوزه ای باریک و 42 دندان هستند با این تفاوت که ضمن کاسته شدن از وزنشان چابک هم شده اند.

کایوتها و سگهای وحشی به طور تحسین انگیزی قادرند که مسافتهای درازی را بدوند و حتی می توانند شکارهای بزرگتر و سریعتر از خود را تعقیب کرده، از پای درآورند. یکی از تفاوتهای عمده خرسها و خویشاوندان دور آنها یعنی سگسانان را می توان از طریق راه رفتن آنها تشخیص داد: دسته اول به خاطر وزن زیادشان روی کف دست و پای خود راه می روند در حالی که دسته دوم مانند دوندگان سرعت، روی پنجه پا حرکت می کنند.

از میان تمامی این حیوانات به راستی که خانواده سگها قدیمی ترین و نزدیکترین همبستگی ها را با انسان داشته اند که این همبستگی ها غالباٌ عواطف دوستی این حیون را همراه با ترسی غیر منطقی نسبت به انسان به خوبی تحریک کرده است. مطمئناٌ انسان شکار گروهی و نحوه از پای انداختن دشمنان و شکارهای برگتر از خود را با مشاهده نحوه عمل گرگها آموخته است.

به احتمال زیاد آنها با تعقیب گله گرگها به محل شکار دسترسی پیدا می کردند چه قوه بویایی و شنوایی و بینایی گرگها قویتر بود. سگهای وحشی نیز برای ارضاء حس کنجکاوی خود رد آدمیان را می گرفتند. آنها در حالی که گرسنه بودند از دور اقامتگاه انسان ها را که از آن بوی گوشت تازه می آمد تماشا می کردند شاید کسی یک یا دو لقمه به آنها پرتاب کرده باشد علاوه بر این آنها دریافتند که انسان همواره ته مانده غذای خود را بر جای می گذارد و این غذا که به آسانی به دست می آمد می تواند یکی دیگر از عوامل نزدیکی انسان و سگ سانان بوده باشد.

سگهای وحشی تنها حیوانات درنده نبودند بلکه آنها به عنوان حیواناتی اجتماعی توانستند پس از مدتی غرایز خود را صادقانه با جامعه انسانی تطبیق داده، دست آموز بشر گردند با گذشت زمان نحوه تکامل سگها عوض شده است. آنها از نظر توارث و استعداد توانایی زیادی در تولید گونه های نژادی جدید دارند.

شاید سگها تنها حیواناتی باشند که به دلایل گوناگون مورد توجه واقع شده اند زیرا آنها قادر بودند با استخوانهای قوی وپنجه های محکم خود با خرسها در افتند و با بدن چابک گله های گاو را برانند و پرندگان را نیز صید کنند. از این رو انسان سعی کرد آنها را به انواع گوناگون و به منظورهای متفاوت پرورش بدهد. تا جایی که هزاران نوع سگ و گونه های بی شمار تکثیر شدند در روزگر ما سگها به صورتها و اندازه های گوناگون از سگهای شکاری و سگ گله و سگهای ردیاب گرفته تا سگهای تزئینی دست آموز پشمالو پرورش داده می شوند.

اکنون اکثر فسیل شناسان و دانشمندان علم توارث معتقدند که انواع سگها حدود 20000 سال پیش از گرگها منشعب شده اند.

به نظر بعضی از متخصصان سگها، تصویری که از نوع وحشی این جانور در جوامع بشری وجود دارد عجیب می نماید، سگ که یکی از ثابت قدم ترین دوستان انسان در طی سالیان دراز بوده در حالت وحشی حوددشمنی شریر، بی رحم و ریاکار وانمود شده است. البته این طرز تفکر از زمانی آغاز گردید که انسان شکارچی اهلی کردن جانورانی مثل مرغ ، گوسفند و موک را شروع کرد و سگ وحشی که حیوان گوشتخوار با هوشی بود علیرغم خواست انسان به این حیوانات اهلی مانند یک منبع غذا نگاه می کرد. آنها گاهی تفاوتی بین گوزن لاغر و گوساله یا خروس چاق اهلی قایل نمی شدند و از این رو در حال حاضر به رغم گذشت سالیان دراز از این جانوران(گرگ و سگ وحشی) تصویر زشت و ویرانگری در اذهان نردم ایجاد شده است و انسان با چشم دشمنی به آنها نگاه می کند.
امروزه گرگ در بسیاری از مناطق که سابقاٌ پراکنده شده بود، از بین رفته است و سگهای وحشی نیز هر گجا که دیده شوند مورد تعقیب قرار می گیرند.

سایر گوشتخواران نیز با شکار ودام گستری کمابیش به منظور تغذیه یا امور تجارتی مورد تهدید واقع شده اند.

خرس خاکستری که زمانی در سراسر غرب آمریکا پراکنده بود اکنون فقط در معدودی از پارکهای ملی محافظت می شود البته وضع این جانور در کانادا و آلاسکا به مراتب بهتر است.

شماره خرسهای قطبی به قدری کاهش یافته که می توان تعداد آنها را بین 5000 تا 20000 تخمین زد. این کاهش مسلماٌ تقصیر اسکمیوهایی نیست که فقط برای سد جوع آنها را شکار می کنند، بلکه تقصیر آن عده از جانگردانی است که توسط اتومبیلهای برفی و هواپیما حیوان را تعقیب می کنند و با تفنگ دور زن قوی از فاصله دور آن را می کشند و پس از کندن پوست و برداشتن سر حیوان لاشه آن را در میان برفها می گذارند. خوشبختانه در سالهای اخیر به دنبال مذاکرات دولتهایی که سرزمینشان در حوزه قطب شمال است تلاشهایی برای نجات این جانور آغاز کرده اند. دیگر گوشتخواران کوچک نظیر راسوها و سمورها هر چند تعدادشان در مقایسه با خرس قطبی بیشتر است ولی صدمات زیادی از جانب تله گذاران و شکارچیان حرفه ای متحمل می شوند این جانوران که دارای پوست قیمیت هستند به طرق مختلف شکار می شوند و زیستگاه اصلی آنها نیز که معمولاٌ جنگلهای دست نخورده است ویران می گردد.

نابودکردن جانوران شکارگر به هر دلیلی که باشد موجب برهم زدن تعادل طبیعت با نتیج تاسف بار می شود. نمونه بارز آن در دشت کیباب در شمال آریزونای آمریکا اتفاق افتاد؛ جایی که در اوایل این قرن به شکارچیان گرگ ، کایوت و دیگر گوشتخواران به ازاء تعداد حیوانات شکار شده جایزه داده می شد. این عمل به منظور حراست از گله های گاو و گوسفند انجام می گرفت. ولی موجب شد که شماره گوزنها که شکار اصلی این گوشتخواران بودند ناگهان افزایش یابد و در چند سال از 4000 به 100000 برسد. افزایش نا متعادل گوزنها موجب چریده شدن بیش از حد علفزارها و مراتع شد به طوری که در زمستان 25 – 1924 بیش از 60000 راس از آنها زنده نماندند که آنها هم در گرسنگی و بی غذایی به سر می بردند. امروزه به منظور جلوگیری از این اتفاقات یکی از وظایف سازمانهای مسئول و شکاربانان کم کردن شماره گوزنها است.

در بسیاری از مناطق که به منظور حراست از چهارپایان اهلی دست به کشتار و نابودی حیوانات وحشی گوشتخوار زده اند با افزایش ناگهانی جانورانی نظیر موش و خرگوش و سایر جوندگان که معمولاٌ به محصولات زراعی آسیب می رساتنند مواجه شده اند. زیرا شماره این جانوران توسط گوشتخواران تنظیم می شود. زارعان و سازمانهای مسئول برای برای دفع آفت این حیوانات از سموم استفاده می کنند که آن نیز به نوبه خود موجب از بین رفتن تعداد بیشتری از حیوانات گوشتخوار مثل روباه ، کایوت، گورکن و راسو می گردد و دوباره شمار جوندگان در غیاب شکارگران طبیعی خود افزایش می یابد و از اندازه معقول می گذرد. در سالهای اخیر انسان آموخته است که جانوران گوشتخوار برغم تصور خیلی ها موجوداتی بی رحم و خون آشام تیستند و تنها برای تهیه غذای خودشان مجبور به شکار بعضی از علف خواران هستند و به این ترتیب علاوه بر از بین بردن موجودات زاید تعادل دقیق محیط زیست را تامین می کنند. این فکر کم کم به اذهان راه یافت که این موجود درنده ای که انسان نام دارد با همه سلاحها و دامها و مواد کشنده ای که در اختیار دارد فقط به قیمت به خطر انداختن هستی خود می تواند بر طبیعت چیره شود.

کایوت و راسوی پاسیاه به دو طریق کاملاٌ متفاوت بیانگر تداوم و پیچیدگی این مسئله در آمریکای شمالی هستند. کایوت نه تنها توانسته است خود را در برابر دهها سال تعدیات انسان حفظ کند بلکه سازگاری عجیبی با محیط زیست پیدا کرده است این دو حیوان آموخته اند که چگونه باید از هر چیزی حتی زباله ها تغذیه کنند و به خوبی خود را از چشم انسان دور نگاه دارند تا به زندگی خود ادامه دهند و با همه کشتاری که چوپانها و
گله داران از آنها به عمل آورده اند هنوز شمار زیادی از آنها در اطراف شهرهای بزرگ غرب آمریکا مشاهده می شود.

کایوتها همچنین پراکندگی خود را به طرف شرق آمریکا گسترش داده اند؛ جایی که سابقاٌ‌ هرگز اثری از این جانور نبوده است. اکثر مردم آمریکا حتی اسمی از راسوی پاسیاه نشنیده اند؛ این جانور یکی از اعضای کوچک خانواده راسوها است که مثل کایوت در سرتاسر دشتهای آمریکا به وفور یافت می شد. ولی امروزه یکی از نادرترین جانوران جهان به شمار می رود. مشکل اساسی این بود که این حیوان تقریباٌ از نظر غذایی به سگهای مغزار وابستگی داشت که با تعقیب آنها در داخل سوراخهای زیرزمینی آنها را شکار می کرد. با توسعه کشاورزی و شخم زدن زمین ها و استفاده از سموم سوراخهایی که این جانور در آن زندگی می کرد ویران شد و خودشان نیز نابود گردیدند و به دنبال آنها راسوی پاسیاه نیز که از تنها منبع غذایی خود محروم شده بود ناپدید گردید.

امروزه کسی نمی داند که چه تعداد از این حیوان زیبا و کوچک بر جای مانده است یک زیست شناس که وقت زیادی را در جستجوی راسوی پاسیاه صرف کرده بود هیچ گونه اثری ازاین حیوان به دست نیاورد و مسئولان محیط زیست معتقدند که این حیوان نیز مانند خرس خاکستری و گرگ جنگلی در خطر نابودی قرار گرفته است.

منبع:

  • DK multi media


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 27 خرداد 1385 [06:05 ]   3   سمیه فارابی اصل      جاری 
 چهارشنبه 16 دی 1383 [07:33 ]   2   نفیسه ناجی      v  c  d  s 
 سه شنبه 24 شهریور 1383 [09:25 ]   1   پریسا احمدی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..