حلیمه سعدیه، دختر ابوذؤیب عبدالله بن حارث و همسر ((حارث بن عبدالعزی)) و مادر رضاعی ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم)) است. وی از قبیله بنی سعد و از ((هوازن|تیره عرب هوازن)) بود. به رسم عرب جاهلی، ((عبدالمطلب|عبدالمطلب)) روی مصالح و جهاتی محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به حلیمه سعدیه که زنی پاکدامن بود، سپرد تا به وی شیر دهد و نگهداری وی را عهده دار گردد.
{picture file=img/daneshnameh_up/e/e3//GH.HalimeSaediye.JPG}
|
حلیمه گوید در اولین برخورد وقتی جمال نورانی آن طفل را دیدم، پنداشتم که او کودکی عادی و معمولی نیست و از آن روزی که آن کودک را با خود به میان قبیله خود در ((طائف|طائف)) بردم چنان برکاتی از او دیدم که زندگی ما دگرگون شد و مایه شگفتی ما گردید.
حلیمه حدود پنج سال از محمد صلی الله علیه و آله و سلم نگهداری نمود. او شگفتیهای فراوانی از آن دوران نقل کرده است.
برخی روایت کرده اند که حلیمه بعد از ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با ((حضرت خدیجه علیهاسلام|حضرت خدیجه)) به ((مکه|مکه)) آمد و از تنگدستی و قحطی شکوه کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم وی را به خدیجه معرفی کرد و خدیجه (سلام الله علیها) یک شتر و چهل گوسفند به حلیمه داد.
پس از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله )، روزی حلیمه به همراه شوهرش حارث و فرزندش به مکه به دیدار آن حضرت آمد. رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم احترام شایانی از آنان به عمل آورد و آنان را بر جامه و فرشی نشاند و خود بر روی زمین، رو به روی، پدر و مادر رضاعی خود نشست. حلیمه و خاندانش به رغم آنکه سخنان زیادی علیه محمد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از ((قریش|قریش)) شنیده بودند، در همان جلسه به اسلام گرویدند و به پیامبر اسلام ایمان آورده و به میان قبیله خود بازگشتند.
جزری می نویسد: به هنگام ((غزوه حنین|غزوه حنین)) و تقسیم غنایم در ((جعرانه))، حلیمه سعدیه از طائف به دیدار فرزندش محمد رسول الله آمد، و پیامبر عبای خود را برای وی گسترد و از او تجلیل کرد.
و پس از آن جنگ، اسیران هوازن را به احترام حلیمه سعدیه و با رضایت مسلمانان عفو کرد و آزاد فرمود.
منابع:
الاستیعاب، ج 4، ص 270؛ الاصابه، ج 4، ص 274؛ اسدالغابه، ج 7، ص 67؛ ریاحین الشریعه، ج 4، ص 158