تاریخچه ی:
حضرت خدیجه علیهاسلام
تفاوت با نگارش: 1
| - | حضرت خدیجه (سلام الله علیها) یکی از ((کاملترین زنان عالم|چهار زن کامل ))، مادر امه زهرا واولین و بهترین همسر ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا «صلّی الله علیه وآله و سلّم))) است. |
+ | حضرت خدیجه سلام الله علیها یکی از ((کاملترین زنان عالم|چهار زن کامل دیا)) اولین و بهترین همسر ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم)) و مادر فاطمه زهرا و طاهر است.
===کنیه او «ام هند» است و قبل از رسول خدا دو شوهر به نام‌های «عتیق بن عائذ» و «عمرو الکندی» داشت و از آنها فرزندانی به دنیا آورده بود. === |
| - | کنیه یشان« هند» است و ق ا رسول خدا هر یده ه م «یق ن ئذ» «مرو الکندی» و از آها فزدای داشته است. فضائل و مناقب خدیجه بسیار است و ا ه ک روایت نوان مونه م پردازیم:
رسول خدا (ی اله علیه وله و لّم) وی ین چهر ط کشیدند فرمودند:« می دانی ای چیست؟» |
+ | ریان استگاری و زدا رسول خدا ّی له لیه وله لّم ی واندنی و ف است. خدیجه به رسو :
===«من برای ا نی را در نظر گرتهام.» ===
===رسول خدا فد:«ا کیت؟» === />===ی ر کرد:« او کنی شما خدیج است.» === |
| - | فتی: « دا روش انتند». رول خدا فرمود: « افل برتر ا م زن های چهار ست: « دیجه خویلد» و« ((رت ام زرا یهاسلام|فام بن محمد ))» و« ((ت میم|میم بنت ران ))» و « ((سیه بن ام|یه مزم ))» وه رون. |
+ | خیج که یکی ز ثروتمندان عرب ب شمار می مد و وشه ان هشتد هزار تر و پول های فراوانی در دست افاد مختل برای تجارت دات، قتی می خاست با رسول خدا ازدواج کند، گفت:به خدا قسم ای مـ اگر م ت کم است، ل من یاد است. کسی که ش را در اختیار تو میگذارد، چگونه مل را در اختیارت گذاد؟! م با تمام اموال و کنیزام در اختیار ام.
خدیجه بعد از ازدواج با رسول خدا به عمویش، ورقه، فرمود:
=== این مال مرا بگیر و ند محمـد ببر و ه و گو من مام موال و بردگان و چه را در اختیار من است به او هیه می‌کنم.وقه ای بر را ین ((چاه م|زمم)) و ((مقم ابراهیم)) ا صدای بلند به گو همه رم رسانید و آنها را شاهد گرفت. === |
| - | ما صا (لیه لسلام) می فرمای: « ((یه)) یک با فیاد د بر فاطمه (علیهاسلام) گت به ا ای ر خدیجه تو خیا میکنی مات خدی بر ما های پیمبر ب داردو چ فیتی بر ما ا او م یکی ا ما .
فاطمه (علیهاسلام) دم رو خدا رفت در لیکه ی گیت.
>>رس دا (ی ا یه وه و سم) رمود: «چرا ی میکنی ؟».
ع کرد: « یه ه مارم خدیه بد گف و ا ر ک مد». |
+ | ر جریا کنا گیی سول خدا ا یه قبل ا یجاد نفه فاطمه علیهاالسلام، یاب((مار یاسر|عمار ی)) را نزد خدیجه فرستاد و فرمود به او بگو:
__::^ای خدیجه گما مبر که کناره گیری من ا وست. نه، خدند به من چنین امر فوده است. گمانی جز خی مبر و بن، خداوند ه وز چی بار به ملاکه ا ه و مباهات و خر مکند.^::__
خدیجه علیهالام در هنگام این فاطمه علیهاسلام نها بود و زن های مکه و ((قیش)) از او کناره گفته بودد. خدیجه را غم و اندوه فرا گرفته بود که ناگهان چهار ن لندقامت شبیه ز‌های ((نی هشم)) وارد اتاقش شدند.
خدیجه ترسید. آا رضه داشتند: />''===« مز مباش ای خدیجه. ما رستادگا روردگار ایم. ما خواهران توی: ساره و آسی ریم و صفرا. آمه ی تا تو را کمک کنیم ». ===''
((امام صادق )) علیه للام فرمود: />وقی دیه لیهاسلام وفا کرد، فاطمه علیهاسلام به رسول خد پناه برد. ه دور پیابر می‌چرید و می‌گف:«پر ان، مدر من کجاست؟» |
| - | رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) غضبناک شدند و به عایشه فرمودند: « ساکت باش ای حمیرا، خدای تبارک و تعالی برکت را در زن مهربان و پر از ایمان قرار داده و خدیجه که خدایش رحمت کند برای من« طاهر*» و « قاسم» و « فاطمه» و « رقیه» و « ام کلثوم» و زینب را زائید ولی تو از آنها هستی که خداوند ترا عقیم کرده و بچه ای برای من نیاورده ای.
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) فرمود: «به من فرمان الهی رسیده که به خدیجه بشارت دهم به خانه ای از مروارید و زبرجد که در آن نه فریاد و غوغاست و نه خستگی و اندوهی».
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) فرمود: « وقتی از معراج بر میگشتم به ((جبرئیل|جبرئیل «علیه السلام))) گفتم آیا حاجتی داری؟
جبرئیل گفت: « حاجت من این است که به خدیجه از طرف خداوند و از طرف من سلام برسانی».
وقتی سلام را رساندم خدیجه گفت: « خداوند،اوست سلام و از اوست سلام و به سوی اوست سلام و بر جبرئیل سلام باد».
((امیرالمؤمنین|امیر المؤمنین «علیه السلام))) فرمود: « یک روز رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) نزد همسران خود بود و اسم خدیجه به میان آمد رسول خدا گریست، عایشه گف: « چرا برای یک پیر زن سرخ رن از پیر زنهای بنی اسد گریه می کنید؟!»
رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) فرمود: « خدیجه در وقتی مرا تصدیق کرد که شما مرا تکذیب می کردید و در وقتی به من ایمان آورد که شما کافر بودید و برای من بچه آورد در حالیکه شما عقیم اید».
جریان خواستگاری و ازدواج رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) با خدیجه بسیار مفصّل است. خدیجه به رسول خدا عرضه داشت: « من زنی را برای شما در نظر گرفته ام که چنین است و چنان».
>>رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: « او کیست؟ » خدیجه عرض کرد: « او کنیز تو خدیجه است».
خدیجه (علیهاسلام) که یکی از ثروتمندان عرب به شمار میآمد و نوشته اند هشتاد هزار شتر در قسمتهای مختلف دات و پولها فراوانی در دست افراد مختلف برای تجارت اختصاص داده بود، وقتی می خواست با رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) ازدواج کند،گفت: « به خدا قسم ای محمـد اگر مال تو کم است مال من زیاد است،کسی که خودش را در اختیار تو میگذارد چگونه مالش را در اختیار تو نگذارد؟! من با تمام اموال و کنیزانم در اختیار توایم».
خدیجه (علیهاسلام) بعد از ازدواج با رسول خدا به عمویش« ورقه» فرمود: « این اموال مرا بگیر و ببر نزد محمـد و به ایشان بگو جمیع این اموال را به آن حضرت بخشیدم،هر تصرفی که می خواهد در آن بنماید به ایشان بگو من تمام اموال و بردگان و تمام آنچه را که ملک من و در اختیار من است به آن وجود مقدس هدیه کردم و این نیست مگر برای جلال و اعظام و بزرگداشت مقام او».
ورقه هم آمد و این هدیه مقبوله را در بین ((چاه زمزم|زمزم)) و ((مقام ابراهیم|مقام)) با صدای بلند به گوش همه مردم رسانید و آنها را شاهد گرفت.
در جریان کناره گیری رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) از خدیجه قبل از ایجاد نطفه فاطمه (علیهاالسلام )رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) ((عمار یاسر|عمار یاسر)) را فرستاد نزد خدیجه و فرمود به او بگو: « ای خدیجه گمان مبر که کناره گیری من از توست، نه، خداوند به من چنین امر فرمود،گمانی مبر جز خیر،پس بدان، خداوند هر روز چندین بار به ملائکه اش نسبت به تو مباهات و فخر می کند و فضیلت ترا به رخ ملائه میکش،آن هم ملائکه گرامی و بلند پایه اش. . . »
خدیجه (علیهاسلام) در وقت زایمان فاطمه (علیهاسلام) تنها بود،زن های مکه و قریش هم از او کناره گرفته بودند. خدیجه را غم و اندوه فرا گرفته بود که یک مرتبه چهار زن بلند قامت و شبیه زن های بنی هاشم آمدند.
خدیجه ترسید .
آنها عرضه داشتند: « محزون مباش ای خدیجه،ما فرستادگان پروردگار توایم،ما خواهران توایم من ساره ام و او آسیه و او مریم و او صفرا،آمده ایم تا تو را کمک کنیم».
سپس با کمک آنها خدیجه علیهاسلام،فاطمه سلام الله علیها را زایمان کرد،طاهره مطهره. . .
امام صادق (علیه السلام) فرمود: « چون خدیجه (علیهاسلام) وفات کرد، فاطمه علیهاسلام به دامان رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) پناه برد و به دور آن حضرت می رخی و میگفت: « پدر جان، مادر من کجاست؟
جبرئیل (علیه اسلام) نازل شد و عرضه داشت: « ای رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) پروردگارت امر فرمود به فاطمه سلام برسان و بگو مادرت در خانه ای است از ((یاقوت ))و ((زبرجد ))که اطاقهایش از طلا و ستونهایش از یاقوت قرمز ساخته شده و باآسیه و مریم همنشین است».
فاطمه (علیهاسلام) فرمود: « خداوند، اوست سلام و از اوست سلام و به سوی اوست سلام».
*طاهر یکی از پسران رسول خداست که مادر وی خدیجه ت. پس از بعثت به دنیا آمد ولی مانند دیگر پسران رت در مکه فوت کرد . |
+ | __جبرئیل علیه السلام نازل شد و عرضه داشت:__
ای رسول خدا، پروردگارت امر فرمود به فاطمه سلام برسان و بگو مادرش در خانه ای است از ((یاقوت)) و ((زبرجد)) که اطاقهایش از طلا و ستونهایش از یاقوت قرمز ساخته شده و با آسیه و مریم همنشین است .
===طاهر پسر رسول خدا و خدیجه و که پس از بعثت به دنیا آمد ولی مانند دیگر پسران پیمر در مکه فوت کرد . === |
| | منابع: | | منابع: |
| - |
بحار الانوار، ج 16، ص 1- 2 - 3 - 7 - 8 - 12 - 54 - 55 - 56 - 71 - 78 - 80.
|
+ | بحارالانوار، ج 16، ص 1-2-3-7-8-12-54-55-56-71-78-80. |
