« ((حربن یزید ریاحی))» که از سپاه کوفه خود را به امام علیه السلام رساند و توبه کرد، با شادمانی به استقبال شهادت رفت و فرزند پیامبر را یاری نمود، او دلیرانه می جنگید و رجز می خواند: « همانا من حّر هستم که میزبان میهمانها هستم، شمشیرم را بر شما فرود می آورم و از بهترین کسی که ساکن بلا و خیف شده است حمایت می کنم، می زنم شما را و باکی ندارم ».
حر بن یزید به اتفاق « ((زهیر بن قین))» با دشمن پیکار می کردند. (1) هر گاه یکی از آنها در محاصره دشمن قرار می گرفت، دیگری او را از محاصره دشمن بیرون می آوردند و مدتی به این گونه پیکار کردند تا این که اسب حرّ جراحاتی برداشت و او همچنان سواره پیکار می کرد و رجز می خواند تا این که مردی به نام« یزید بن سفیان» که با حر دشمنی دیرینه داشت و در اثر فتنه انگیزی« حصین بن نمیر» که به او گفت: این حربن یزید است که تو می خواستی او را به قتل برسانی، ولی حرّ به او امان نداد و او را از دم شمشیر گذراند.
پس از آن فردی به نام« ایوب بن شرح» تیری به اسب حر زد و آن اسب را از پای در آورد، حرّ بناچار از اسب پیاده شد و پیاده می رزمید تا بیش از چهل نفر را به قتل رساند، در این هنگام بود که لشگر پیاده نظام ابن سعد بر او حمله ور شدند و او را به شهادت رساندند.
اصحاب امام علیه السلام با شتاب به سوی حرّ رفتند و او را در برابر خیمه ای که می جنگید قرار دادند.
امام علیه السلام بر بالین حرّ نشست و خون از چهره او پاک کرد و این جملات را فرمود: « تو حر و آزادی همان گونه که مادرت بر تو نام« حرَ» را نهاد، تو در دنیا و آخرت حرّ و آزاده هستی ». (2)
{picture file=img/daneshnameh_up/9/9d//Hore.JPG}
|
یکی از اصحاب امام علیه السلام در رثاء حرّ این گونه سرود: نیکو آزاده ای بود حرّ که از قبیله بنی ریاح است، او هنگامی که نیزه ها بر او فرود می آمدند صبور و شکیبا بود. »« و نیکو حرّی است؛ چرا که خود را فدای حسین کرد و صبح هنگام جان خود را نثار کرد.» بعضی این اشعار را به امام حسین علیه السلام نسبت داده اند.
1- خوارزمی نقل کرده است که حر چون توبه کرد و نزد امام آمد به امام گفت: من اولین کسی بودم گه بر تو راه گرفتم به من اجازه ده تا اول کشته در برابرت باشم به امید اینکه فردا قیامت با جدت مصافحه کنم.
امام «ع» فرمود: تو از کسانی هستی که خدا توبه آنها را پذیرفته است. پس اول کسی که جلو افتاد و با سپاه دشمن مبارزه کرد حرّ بود.
« مقتل الحسین خوارزمی، ج 2، ص 10 »
2- حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 221.
منابع: قصه کربلا، ص 303.
مراجعه شود به:
((بشارتهای امام به یاران خود))