تاریخچه ی:
حجاج بن یوسف ثقفی
تفاوت با نگارش: 2
- | مود سال 95 ه.ق ت ک در ((طائف)) به دنیا آمد و سراسر عمرش آمیخته با جنایت و خونریزی و ظلم و تباهی ت. اوج ستم و بیداد حجاج در سالهائی ت که از طرف ((عبدالملک بن مروان)) به نان رمانده جنگها انتاب شد و بد حاکم خودکامه و مستبد عرا شد. |
+ | جاج بن یوس در سال 95 هی مری در ((طائف)) به دنیا آمد و سراسر عمرش آمیخته با جنایت و خونریزی و ظلم و تباهی و. اوج ستم و بیداد حجاج در سال هایی و که از طرف ((عبدالملک بن مروان)) به فماندی جنگها انتخاب شد سپس حکومت ((عراق)) را به دست گرفت. او مردی خونخوار بد و پیرمرد و به و زر و کوچک را به اتهام ((شیعه)) بودن میکشت. در عصر حجاج اگر به کسی میگفتند افر، بیشتر راضی بو تا اینکه بگویند شیعه. در لیست افراد فراوانی که در حکومت جاج، بیگناه کشته شدند، نام انسانهای والا و ارجمندی همچون ((قنب))، خدمتکار ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|علی علیه السلام))، ((کمیل بن زیاد)) و ((سعید بن جبیر|سعید بن جبیر)) به چشم میخورد. حجاج در مجلسی برخی از فضائل خود را چنین برشمرد: «در مجالس ما هیچگاه از ((عثمان بن عفان|عثمان)) بدگویی نشده است. هفتاد نفر از بستگان ما در ((جنگ صفین)) به نفع ((معاویه)) کشته شدند؛ از طائفه ما هیچکس با زنی که دوستدار علی باشد، ازدواج نکرده است؛ زنان ما نذر کردند اگر ((حضرت امام حسین علیه السلام|حسین )) کشته شود ده شتر بکشند؛ هر کس از خاندان ما نام علی را بشود به او و حسن و حسین و مادرشان نیز بد میگوید.» |
- | ا با مردی خونوار بود یرر ب و بزرگ و کچک ب ار اه خونای می کش. ای اجا ل م ((یعه)) بود ای بود که گردن تهم را ن. د ر حجاج گر ب کی می گتند کافرهی بی رای بو تینه گویند یه ی. در یست اد رانی ک ر کوم ا ی یای ل یاه که دن نم ناهای ولا ردی من ((نبر ))دمکار امیرامومنین ی (لیه الا) ((کمی بن ید ))و ((سید ن یر|ید بن بی )) چم می رد. |
+ | حجاج 120 زار ا در بیون از میدان جنگ قتل عام کرد. در زندانهای مختلطش 50 هزار مرد و 30 هزار زن ودند که 16 هزار نفر آنان برهنه بودند. زدانهای حجاج سفی برای جوگیری ز آتاب تابستا سرما و باران زمستان نداشت. خورا زنانیان نانی بود از جو ک با خاستر و مک ملو بد و پ ا مدت کوتاهی، هر دای که ز آ میخورد رنگ چها سیاه میش. />نیتهای بی شمار حجا، ا را در چش بدالملک موان، لیفه غاصب و تمر اوی، آننا عزیز و مقرب کرده بود که هنگام مرگ به فرزندانش گت:«شما را فرش میکنم ه تقوای خد و ترام به حجاج.» ((مر ب بدالعزیز)) میگید:« اگر ه گوهی بوه نماینهای را به عنون خبیثتین فرد روه ود معرفی کند و م نی حجاج را فی کنیم، در سابهی یین هرما نات ا رنده واهیم د.» />ا پ ری جیت در 54 ساگی تلا ب ل دیی شد پس از پنده وز دست و پنه نم کدن ا بیاری و متلا شد ه مر رز و سردی ادام _ ر چه تش د اطرافش برمیاروختند باز گرم نمیشد - سرانا ه هلاکت رسید. ا ا در «اسط» (میا راه بصره و کوفه) دفن کند و بر قبرش آب بسند و ن از چشم دشمنانش مخفی کرن. (ولید بن بدالملک|ولی)) سر بدالملک بن مروان، برایش مس عزا به پا کرد. |
- | حجاج در مجلسی برخی از فضائل خود را که دیگری بازگو می کرد واو تائید می نمود این گونه ارائه می دهد: در مجلس ماهیچگاه از ((عثمان)) مذمت نشده است، هفتاد نفر از بستگان ما در ((جنگ صفین)) به نفع ((معاویه)) کشته شدند، از طائفه ما هیچکس با زنی که دوستدار ((علی علیه السلام)) است، ازدواج نکرده است زنان ما نذر کردند که اگر ((حسین علیه السلام)) کشته شد ده شتر بکشند، هر کس از خندان ما نام علی (علیه السلام) را بشنود به او و حسن و حسن و مادرشان نیز بد میگوید.
در جنگهای متعددی انسانهای فراوانی بدست حجاج و لشگریانش کشت شدند و انسانهائی که بدون جنگ کشت 120هزار نفرند و هنگامی که از دنیا رفت در زندانهایش 50 هزار مرد و 30 هزار زن بودند که 16هزا نفر آنان برهنه بون. زندانهایش مختلط بود.
زندانهای حجاج سقفی برای جلوگیری از آفتاب تابستان و سرما و باران زمستان سقفی نداشت. خوراک زندانیان نانی بود تهیه شده از جو که با خاکستر و نمک مخلوط بود و پس از مدت کوتاهی هر زندانی به رنگ سیاه در می آمد.
روز جمعه ای حجاج برای ((نمز معه)) در راه می رفت. صدای ناله زندانیان را که شنید به آنها سخنی گفت که برای ساکت شدن گها م گویند. جنایتهای بی شمار حجاج او را در چشم خلیفه غاصب و ستمگر یعنی ((عبدالملک بن مروان ))آنچنان عزیز و مقرب کرده بود که عبدالملک هنگام مرگ به فرزندانش گفت: شما را سفارش می کنم به تقوای خدا و احترام به حجاج.
((عمربن عبدالعزیز)) می وید: اگر هر گروهی ماینده ای را به عنوان خبیثت تری فرد جمعی خود معرفی ن و ما نیز حجاج را معرفی کیم در مسابقه تعیین قهرمان جنایت، ما پیروز خواهیم شد. جاج پس از عمری جنایت و جروی ر سن 54 سالگی مبتلا به مرض ((معده)) شد و پس از پانزده روز دست و پنجه نرم کردن با بیماری و مبتلا شدن به مرض لرزه و سردی اندم و افروختن آتش ها زیاد در اطرافش در نهایت به هلاکت رسید و در واسط مدفون شد و قبرش مخفی شد و آب بروی آن بستند ولی ((ولید بن عبدالملک|ولید)) پسر عبدالملک بن مروان برایش مجلس عزا بپا ر.
امیرالمومنین (علیه السلام) د یک از خطبه هایش پس از اینکه از وضعیت نامناسب برخی از یارانش شکایت می فرماید و آروزی دائی از آها را بیا می کند حکومت حجاج را چنین پیشگویی می فرماید: آگاه اشید ب خدا سوگند، پسرکی از طائفه ((ثقیف)) که هوسباز و متکبر است بر شما مسلط می شود، اموال و کشتزارها و باغ های سرسبز شما را می خورد، چربی دان ما ر می گرد. . |
+ | امیرالمومنین علی علیه السلام در کی از خبههایش س از اینکه ا ویت نامناسب برخی از یاران کایت کرد، حکومت حجاج را چنین یگویی رمود:« گاه باشید، به خدا سوگند، پسرکی از ائه ((قبیه یف|ثقیف)) که هوسباز و متکبر است بر شما مسلط میشود، و اموال و کشتزارها و باغ های سرسبز شما را ب ار میبرد.» |
| منابع: | | منابع: |
- | نهج البلاغه خطبه 116، مروج الذهب، ج 3، ص 125، کتاب شیعه و زمامداران خودسر، ص 121. |
+ | نهج البلاغه خطبه 116، مروج الذهب، ج 3، ص 125، کتاب شیعه و زمامداران خودسر، ص 121 |