- | به هنگامی که هدهد قصه شهر سبا را بر سلیمان نقل کرد و گفت : خورشید پرستند و زی اشان کومت می کند. ((رت لمان علیه السلام| سلیمان نبی)) ایشان را به دین توحید دعوت نمود پس از رد و بدل شدن نامه های ملکه سبا عازم دیدار از ((مسجدالاقصی|بیت المقدس)) و گفتگو با سلیمان (علیه السلام) شد برای نشان دادن معجزه الهی به او تصمیم گرفت تخت بیار عظیم او را در نزد خویش حاضر سازد.
/>از این کار نیز برای امتحان یاران خود بهره جست و فرمود: کیست که بتواند تخت ((بلقیس)) را به اینجا بیاورد. بزرگ ((جن کیست؟|جنیان)) که در استخدام و تسخیر سلیمان بود گفت: قبل از اینکه از این مجلس برخیزی آن را حاضر می سازم و ((آصف بن برخیا)) وزیر حضرت سلیمان که از ((علم کتاب)) بهره ای داشت گفت قبل از آنکه شعاع نگهت باز گدد آنرا حاضر می سازم و بلافاصله تخت حاضر بود و سلیمان خداوند را برای این نعمت الهی شکرزاری نمود.
ماجرای فوق در سوره مبارکه نمل آیات 20-40 آمده است و در روایات ما تائید شده است که قرآن آصف را دارای بخشی از علم کتاب می داند و چنین قدرتی را برایش ذکر می کند. ولی ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) علم کتاب را بطور مطلق می داند، پس حضرتش سر آمد همه اولیاء می شود و ائمه هدی هم که وارث کمالات اویند چنین مقام والائی دارند.
|
+ | هنگامی که هدهد قصه شهر سبا را برای ((حضرت سلیمان علیه السلام )) نقل کرد و گفت مردم این شهر خورشیدپرستند و شاهشان ن ت، سلیمان ایشان را به دین توحید دعوت نمود و پس از رد و بدل شدن نامههایی ملکه سبا عازم دیدار از ((مسجد الاقصی|بیت المقدس)) و گفتگو با سلیمان علیه السلام شد. سلیمان برای نشان دادن معجزه الهی به ملکه سبا، تصمیم گرفت تخت برگ او را در نزد خویش حاضر سازد. او از این کار برای امتحان یاران خود بهره جست و فرمود:«کیست که بتواند تخت ((بلقیس)) را به اینجا بیاورد؟» />بزرگ ((جن کیست؟|جنیان)) گفت:«قبل از اینکه از این مجلس برخیز آن را برایت حاضر میکنم.» />اما ((آصف بن برخیا)) وزیر حضرت سلیمان که از ((علم کتاب)) بهره ای داشت گفت قبل از آنکه چشم ه هم بزنی آن را حاضر میسازم. و تخت بلافاصله حاضر بود. سلیمان خداوند را برای این نعمت الهی شکر رد. ماجرای فوق در سوره مبارکه نمل آیات 20-40 آمده است. |