منو
 صفحه های تصادفی
قلب
فضانورد
شیوه دیوار بتنی
حمله‌ ایسکمیک‌ گذرا
رابطه بین نهاد دین با فرهنگ و هنر در عهد صفویان
سبکهای برنامه تلویزیونی
آزمایش شدت صوت
کهربا
کاخهای مجلل و شهر جعفریه
نسل پیامبر اکرم از سیب بهشتی
 کاربر Online
997 کاربر online
Lines: 1-17Lines: 1-30
 V{maketoc} V{maketoc}
 !جنگ سنجر سلجوقی با غزان !جنگ سنجر سلجوقی با غزان
  «548 ق / 1153 م»   «548 ق / 1153 م»
-در دوران فرمانروایی سلطان سنجر، حدود چهل هزار خانوار ترکمانان غز، درختلان، ((چغانیان)) و کرانه‏های بلخ و قهندز به سر می‏بردند و این محدوده چراگاه چهارپایان آنان بود. ترکان غز در برابر این زیست و چراگاه، پیمان داده بودند که سالانه بیست و چهار هزار رأس گوسفند به آشپزخانه سلطان بفرستند. برای آوردن این گوسفندان، خوان سالار سلطان، شخصی را به نزد ترکمانان می‏فرستاد. در یکی از این مأموریتها، یکی از کارگزاران سلطان درباره گزینش گوسفندان فربه با غزان بنای درشتی گذاشت. امیران غز این رفتار را بردباری نکردند و کارگزار را کشتند. خوان سالار که از این واقعه آگاه شد، از ترس خشم سلطان، در این باره گفتگویی به میان نیاورد و خود گوسفند می‏خرید و به آشپزخانه می‏فرستاد. تا آن که امیر تاج ممتاج، والی ((بلخ))، به مرو نزد سلطان آمد و خوان سالار آن چه را که درباره غزان و خودداریشان از دادن گوسفند و قتل کارگزار می‏دانست به وی گفت. ممتاج هنگامی که به خدمت سلطان رسید، پیشنهاد کرد که وی را به عنوان شحنگی غزان به آن دیار روانه سازد تا سالی سی هزار گوسفند از غزان گرفته به آشپزخانه سلطان پیشکش کند. پادشاه این پیشنهاد را پذیرفت و امیر ممتاج به همراه فرزندش ملک المشرق رهسپار قرارگاه خویش در بلخ که نزدیک ختلان بود، شد و کسی را برای آگاهی از کشته شدن فرستاده خوانسالار نزد غزان روانه کرد. ولی ترکمانان فرستاده او را با اهانت تمام باز گرداندند. این خشونت بر ممتاج گران آمد و به جنگ غزان رفت، اما در کارزار، شکست خورد و خود و پسرش هر دو کشته شدند. چون خبر این واقعه به دربار رسید، امیران و بزرگان سلجوق سخت به خشم آمده، سلطان را وادار کردند تا خوئد رهسپار نبرد و تنبیه غزان گردد. +در دوران فرمانروایی سلطان سنجر، حدود چهل هزار خانوار ترکمانان غز، درختلان، ((چغانیان)) و کرانه‏های بلخ و قهندز به سر می‏بردند و این محدوده چراگاه چهارپایان آنان بود. ترکان غز در برابر این زیست و چراگاه، پیمان داده بودند که سالانه بیست و چهار هزار رأس گوسفند به آشپزخانه سلطان بفرستند.
-!اعلام فرمانبرداری ن از سلطان سجر
سنر با سه گان ای ماوراء لنه شد، ا ین راه به ر مائب دشاریهای فروان یاری از سربازان وی هلاک شدند. نگمی ک رهسپاری طان ه غزان رسید انیشناک د نماینه ای نزد سلطان فرتادن و پیام دادن «ا بنان پیوسته فرمانبردار بوده و ب کم فمان ته‏ایم. چون مم آهنگ انه م کد برای یاز و آراش کوکن و زنان د کوشیدیم تا و و پسر که شدن. اینک سه هزار دینر و هزار لام ترک می‏هیم تا پادشه از سر گناه ما درگذرد. ((احة الصدو))، ص 178».
س
نجر ر ابتدا حاضر به پذیرفتن پیشنها شد، اما امیران او را گند که «ا کشته شدن ممتاج، ترکمانن ر جرأت و گستاخی خو می‏این و بشتر ز این تاخی می‏نمایند و اه را وادار به حرت رد. .... در این هگا آن تیره ناله و زار سیار کرد گفد اگر سطان ز ناه م بندگان درگذرد از ر انه یک من نقه ا آن چه که پی ز این پذیرفته بدی وهیم داد. ((حبیب السیر))، ج 2، جزو 4، ص 511».
+برای ون این گسفنا، وان اار لا ی را به ن رکمنا یفرتا. یکی از این مریا یک ا کاان سلطان دراه ین سندان فربه ب ان ای تی گا. ایرا این تا ر داری نکردن و کارگار ا کشند. ون الار که ا این واه گاه شد، ا رس خم ان، د این اره فتگیی به یا نیاور د سند می‏رید ه پانه یاد.
-!وادار ساختن امیران، پادشاه را به جنگ با غزان
پادشاه خواست دست از پیکار با غزان بکشد و به دیار خود برگردد، ولی امیران پافشاری کرده، او را به جنگ واداشتند. اما بخشی از سپاه سنجر که از فرمانده خود مویه آی به، ناراضی بودند، دست از جنگ کشیدند. از این رو، سلطان سنجر که با پافشاری بزرگان سلجوق به جنگی ناخواسته کشیده شده بود، بدون سپاه ماند و از غزان شکست سختی خورده، خود و زوجه‏اش به دست غزان اسیر شدند. غزان سنجر را به مرو بردند و آن شهر را که پر از گنجینه‏های زر و سیم و خزانه شاهی بود، غارت کردند و مردم را زیر شکنجه و آزار قرار می‏دادند تا مخفیگاه مال خود را فاش کنند. در اندک زمانی از مرو جز تل خاکستری باقی نماند. سپس به نیشابور رفته و آن جا را نیز غارت و چپاول کردند و ((مسجد)) جامع منیعی و مسجد مطرز را ویران ساختند و به آتش کشیدند و عده زیادی از مردمان و اهل علم و ادب شهر را به قتل آوردند. طولی نکشید که سراسر خراسان عرصه تاخت و تاز این قوم وحشی شد و به جز ((هرات)) که برج و بارویی استوار داشت، دیگر نواحی خراسان به مدت افزون بر سه سال عرصه غارت این قوم بود.
+تا آن که امیر تاج ممتاج، والی ((بلخ))، به مرو نزد سلطان آمد و خوان سالار آن چه را که درباره غزان و خودداریشان از دادن گوسفند و قتل کارگزار می‏دانست به وی گفت. ممتاج هنگامی که به خدمت سلطان رسید، پیشنهاد کرد که وی را به عنوان شحنگی غزان به آن دیار روانه سازد تا سالی سی هزار گوسفند از غزان گرفته به آشپزخانه سلطان پیشکش کند.

پادشاه این پیشنهاد را پذیرفت و امیر ممتاج به همراه فرزندش ملک المشرق رهسپار قرارگاه خویش در بلخ که نزدیک ختلان بود، شد و کسی را برای آگاهی از کشته شدن فرستاده خوانسالار نزد غزان روانه کرد. ولی ترکمانان فرستاده او را با اهانت تمام باز گرداندند.

این خشونت بر ممتاج گران آمد و به جنگ غزان رفت، اما در کارزار، شکست خورد و خود و پسرش هر دو کشته شدند. چون خبر این واقعه به دربار رسید، امیران و بزرگان سلجوق سخت به خشم آمده، سلطان را وادار کردند تا خوئد رهسپار نبرد و تنبیه غزان گردد.

!برخورد سنجر با زان
سنجر با سپاهی
ران راهی ماوراء النهر شد، اما در بین راه به خاطر مصائب و دشواریهای فراوان، بسیاری از سربازان وی هلاک شدند. هنگامی که خبر رهسپاری سلطان به غزان رسید، اندیشناک شد، نماینده ای نزد سلطان فرستادند و پیام دادند که «ما بندگان پیوسته فرمانردار بوده و بر حکم فرمان رفته‏ام.

چون ممتاج آهنگ خانه ما کرد برای نیاز و آرامش کودکان و زنان خود کوشیدیم تا او و پسرش کشته شدند. اینک سه هزار دینار و هزار غلام ترک می‏دهیم تا
پادشاه از سر گناه ما درگذرد.

سنجر در ابتدا حاضر
به پذیرفتن پیشنهاد شد، اما امیران او را گفتند که «با کشته شدن ممتاج، ترکمانان بر جرأت و گستاخی خود می‏افزایند و بیشتر از این گستاخی می‏نمایند و شاه را وادار به حرکت کردند. .... در این هنگام آن تیره ناله و زار بسیار کرده گفتند که اگر سلطان از گناه ما بندگان درگذرد از هر خانه یک من نقره با آن چه که پیش از این پذیرفته بودیم، خواهیم داد.

!
جنگ با غزان
پادشاه خواست دست از پیکار با غزان بکشد و به دیار خود برگردد، ولی امیران پافشاری کرده، او را به جنگ واداشتند. اما بخشی از سپاه سنجر که از فرمانده خود مویه آی به، ناراضی بودند، دست از جنگ کشیدند. از این رو، سلطان سنجر که با پافشاری بزرگان سلجوق به جنگی ناخواسته کشیده شده بود، بدون سپاه ماند و از غزان شکست سختی خورده، خود و زوجه‏اش به دست غزان اسیر شدند.

غزان سنجر را به مرو بردند و آن شهر را که پر از گنجینه‏های زر و سیم و خزانه شاهی بود، غارت کردند و مردم را زیر شکنجه و آزار قرار می‏دادند تا مخفیگاه مال خود را فاش کنند. در اندک زمانی از مرو جز تل خاکستری باقی نماند. سپس به نیشابور رفته و آن جا را نیز غارت و چپاول کردند و ((مسجد)) جامع منیعی و مسجد مطرز را ویران ساختند و به آتش کشیدند و عده زیادی از مردمان و اهل علم و ادب شهر را به قتل آوردند. طولی نکشید که سراسر خراسان عرصه تاخت و تاز این قوم وحشی شد و به جز ((هرات)) که برج و بارویی استوار داشت، دیگر نواحی خراسان به مدت افزون بر سه سال عرصه غارت این قوم بود.
 !مرگ سلطان سنجر !مرگ سلطان سنجر
 ترکان خاتون همسر سلطان سنجر در اسارت و در سال 551 ق / 1156 م درگذشت. سلطان پس از وفات همسرش به کمک احمد ممتاج و موید آی به و با فریفتن و رشوه دادن به نگهبانان، توانست خود را از اسارت آزاد سازد و به مرو رود. اما چون تمامی سرزمینهای خود را ویران دید، دچار غم و اندوهی سخت شد و به بستر بیماری افتاد تا آن که در(( ربیع الاول)) 552 ق / آوریل 1157 م، چشم از جهان فرو بست.  ترکان خاتون همسر سلطان سنجر در اسارت و در سال 551 ق / 1156 م درگذشت. سلطان پس از وفات همسرش به کمک احمد ممتاج و موید آی به و با فریفتن و رشوه دادن به نگهبانان، توانست خود را از اسارت آزاد سازد و به مرو رود. اما چون تمامی سرزمینهای خود را ویران دید، دچار غم و اندوهی سخت شد و به بستر بیماری افتاد تا آن که در(( ربیع الاول)) 552 ق / آوریل 1157 م، چشم از جهان فرو بست.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 دوشنبه 30 مرداد 1385 [12:53 ]   2   آآوا رسا      جاری 
 سه شنبه 23 فروردین 1384 [07:32 ]   1   نغمه آذربویه      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..