منو
 صفحه های تصادفی
دیسک سخت
جایگاه زید بن علی نزد امامان
شن
تجارت شخصی و اطلاعات پراکنده
آلرژی
ارتباط امام حسن با مادر
ماشین
امام رضا علیه السلام و خبر از آینده شخصی فقیر
سوار بر دوش پیامبر
مفهوم تابع
 کاربر Online
913 کاربر online
تاریخچه ی: جمال‌الدین اسدآبادی

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:1


سید جمال الدین اسد آبادى 1254 ـ 1314 هـ.ق


ولادت

سیـد جمـال الـدیـن به طـور تحقیق در سـال 1254 هـ.ق، در اسـدآباد یکـى از قصبات شهر همـدان متـولـد گردید.
دربـاره زادگـاه سیـد جمال الـدیـن گـروهـى معتقـدنـد که وى در افغانستان و در اسـدآباد نزدیک کابل تـولـد یافته و ایـن روایت گـویا به آن علت به وجود آمده که وى در اوان جـوانـى مـدتـى در افغانستـان زیسته ولـى مـردان بزرگ نمـى تـواننـد به ملت خاصـى وابسته باشند.

تحصیلات

او ابتـدا در همـدان به تحصیل پـرداخت و پـس از آن به مشهد و اصفهان رفت و تحصیلات خـود را ادامه داد و پـس از آن به تحصیل در علـوم اسلامى در قزویـن مشغول گشت. در سـال 1266 هـ.ق به تهران رفت و در همان سال در معیت پدر وارد حـوزه علمیه نجف اشرف شـده و بلافاصله در انـدک مـدتـى در حلقه شاگـردان خاص شیخ مرتضى انصارى قـرار گرفت. مدت اقامت و تلاش ایشان در نجف بیانگـر استعداد شگـرف و نبـوغ تحسیـن بـرانگیز سیـد در دوران نـوجـوانى است تا جائیکه خاتـم الفقها شیخ مرتضـى انصارى درجات علمـى و مـراتب اجتهاد وى را در همان سـن تصـدیق و اجازه فتـوى در امـور شـرعیه را به سیـد صـادر مـى کنـد.

اساتید

وى در محضر بزرگانى چون : 1_ پدر فرزانه خود. 2_ آقـا سیـد صـادق از علما و مجتهدیـن تراز اول تهران. 3_ خاتم الفقها شیخ مرتضى انصارى کسب علم نموده است.

گفتار بزرگان :

1_ شیخ محمد عبده عالم بزرگ مصر درباره او مى گوید : مـن اگر بگویـم ذهـن نیرومند و عقل بزرگ و دید نافذى که خدا به سید جمال الدین داده است پس از پیامبران در بالاتریـن مرتبه جاى دارد مبالغه نکرده ام.
2_ استـاد محیط طبـاطبـایـى متفکـر بزرگ ایران مى گوید : سید جمال الـدیـن ماننـد ستاره فروزانـى در افق تاریک و خامـوش خاورمیانه درخشید.
3_ محمـد مهدى جـواهـرى شـاعر بلنـد آوازه عراقى درباره او مى گوید : اى جمال الدین، اى روح بلند و بلند جاى که از بهشت بریـن براى اداى رسالت خـویـش فرود آمـدى، و سپـس بر فراز افلاک شـدى و به جهان مینویان پیوستى تـو عاشقانه، در راه حق، خـواب و آرامـش خویـش را به یک سوى افکندى. اگر خـواب مرگ نرسیده بـود تـو یک لحظه از تلاش نمى ایستادی.
4_ جرجى زیدان مى گوید : سید جمال الدین روحـى تازه در مردم مشرق زمیـن دمید. هدف اصلـى او اتحـاد مسلمـانـان جهان و تشکیل حکـومت واحـد اسلامـى بود.
5_ ملک الشعراء بهار درباره او مى گوید : ما سیـد را مردى بسیار عالـى مقام و عالـم و خـدمتگزار بشر مـى شماریم.
6_ جواهر لعل نهرو رهبر فقید هند مى گوید : بزرگترین اصلاح طلب قرن نوزدهـم در مصر، سید جمال الدیـن بود که یک پیشواى مذهبى بشمار مى رفت.
7_ خیـر الـدیـن زرکلـى دانشمنـد معروف سـوریه درباره او مى گوید : سید جمال فیلسوف اسلامى عصر خویش و از مردان یگانه بود که جنبـش نـویـن شـرق به دست آنها پا گرفت، او به مصـر آمـد و روح نهضت دینـى و سیـاسـى را در آن کشـور دمیـد.
8_ ارنست رنان درباره او مى گوید : هنگامى که با سید جمال رو به رو مى شـوم همانند ایـن است که با یکـى از مشاهیر پیشینیان رو به رو شده ام. گـویـى به چهره ابـن سینا یا ابـن رشد مى نگرم که در خلال پنج قرن نماینده همه افکار و آداب انسانى بودند.

مقام علمى

سید جمال الدیـن اسد آبادى، معروف به افغانى، در کلیه کشـورهاى اسلامى به عنـوان یک اندیشمند، یک منجـى و یک نابغه علـوم اسلامى یک مرد سیاسى و یک انقلابى نمـونه شناخته شده است.

دوران فعالیت و مسافرت

سید در 16 سالگـى به صلاح دید شیخ مرتضـى انصارى عازم هندوستان مى شـود و یک سال و اندى در بمبئى و چندى در کلکته و پـس از آن عزم سفر مکه معظمه مى نماید که رسیدن سیـد به مکه در سال 1274 هـ.ق بـوده است. سپـس به کربلا و نجف از آنجا از طریق اسـدآباد به خـراسان و افغانستان سفـر کـرده است قـریب 5 سال در افغانستـان توقف کرده. در ایـن مدت تاریخ الافغان را که از آثار بر جسته اوست به زبان عربـى مى نـویسد و ملت افغان را از خـواب غفلت بیدار و حیات تازه اى در کالبـد آنها مـى دمـد.
تا سال 1285 هـ.ق از راه هند عازم بیت الله گردید و پـس از یک ماه تـوقف در هنـد که از طرف حکومت از مراوده ممنوع بـود با کشتى به مصر رفت و در مصـر چهل روز مانـده و در جامع الازهـر بـا علماى آنجـا ملاقات و مذاکـره نمـود و بعد از رفتـن به مکه عازم استـانبـول گشت و در آنجـا هـم بـا او مخـالفت شـد که دوبـاره راهـى مصـر گـردید در آنجا طلاب دور او را مـى گیرند. و روز به روز به نفـوذ و شهرتـش افزوده مى شـود. قریب ده سال در مصر مـى ماند که در سال 1296 هـ.ق سید جمال الدیـن را با خادم و شاگرد خـود ابـوتراب از مصر اخراج مـى نماید. سید دوباره به هنـد رهسپار مـى گردد و در حیدر آباد به خیال اتحاد اسلام مسکـن مـى گزیند در تاریخ 19 محرم 1298 هـ.ق رساله نیجـریه را در دهلـى نـوشته و در بمبئى به چاپ مى رساند.
در سال 1300 هـ.ق به انگلستان رفته و پـس از اندک تـوقفـى به پـاریـس عزیمت مـى نمایـد. در سـال 1301 هـ.ق سیـد جمـال به همراهى شیخ محمد عبده روزنامه العروه الـوثقى را در پاریـس چاپ و به کشـورهاى شـرقـى مى فرستد.
ناصر الدین شاه در سفر اروپا به عظمت سید جمال الدیـن پى مى برد و بعد از بر گشت از سید دعوت مـى کنـد که به ایران بیاید و سیـد در سال 1303 هـ.ق از طریق عربستان راهـى ایران شـده و بعد از مدتـى در سال 1304 هـ.ق با احترام خاصـى وارد تهران مـى گردد سیـد در مذاکره با ناصـر الـدیـن شاه از خـرابـى اوضاع مملکت و راههاى اصلاح آن صحبت کـرده، ولـى لئیمان و بـد خـواهان و خـائنیـن سعایت او را نمـوده تا جایى که به دستـور شاه سید را از تهران خارج کردنـد و او به روسیه سفر کرد. و بعدها به اطـریـش رفت. ناصـر الـدیـن شاه در سفر دیگرى که به اروپا رفته بـود از سیـد دعوت به عمل مـى آورد که به ایران بیاید و سیـد بعد از گـرفتـن تعهد از شاه قبـول مـى کند و در سال 1307 هـ.ق به تهران آمده و شروع به آگاه نمودن مردم مى کند که باز هم خائنیـن از شاه مى خـواهند که سید از تهران خارج شـود که سید قبـول نمى کند.
در سال 1308 هـ.ق علما را بر حمایت از اسلام و محـور شیعه فرا مى خواند و سپـس راهى لندن شده و در سال 1309 هـ.ق یک روزنامه عربـى و انگلیسـى بنام ( ضیاء الخائفیـن ) در آنجـا به چاپ مى رساند که باز هـم منجر به تعطیلى مى شود.
در سـال 1310 هـ.ق وارد استانبول مى شود. و 4 سال و نه ماه در استامبـول اقامت مى کند و ضمـن مذاکره با (سلطان عبد الحمید) مقرر مى دارد که براى ایجاد اتحاد بین دول اسلامى عبدالحمید با ناصر الدیـن شاه، خدیـو مصر، سلطـان مـراکـش و سـایـر امـرا و امارات نشینها تـوسط وزرا و سفرایـش اقدام کند و سید جمال هماهنگى قسمت ملى و عمـومى آن را که مهمتر بـود خـود به عهده مى گیرد.

وفات

سیـد ایـن خـورشیـد فروزان عالـم اسلام همچنان در افق تاریک زندان حکام دولت عثمانى به سر مـى برد. تا اینکه ماه شـوال سال 1314 هـ.ق فرا رسید به قـول مشهور آن سید مظلـوم و غریب را همانند اجداد بزرگـوارش به دستـور صاحبان زر و زور به شربت ناگوار سـم شهید نمودند. پیکر پاک آن مجاهد نستـوه با تکریـم و شکـوه بى سابقه اى تشییع و در قبرستان مشایخ استانبول ( شیخ لر مزارى ) در نزدیکى اقامت گاهـش به خاک سپرده شـد. به ایـن ترتیب پرونـده حیات مردى که در راه اعتلاى اسلام لحظه اى آرام نـداشت بسته شـد آرى او به دیدار حق شتافت ولـى آوازه نام بلندش به عنـوان بیـدارگر شرق به بلنـداى قـامت تـاریخ زنـده و جـاویـد خـواهـد مـاند.

سال شمار زندگی


1254 هـ . ق تولد
1264 هـ . ق رفتن به قزوین به همراه پدر
1266 هـ . ق سفر به تهران، رفتن به نجف
2-1271 هـ . ق سفر به هندوستان و عربستان
7-1276 بازگشت به تهران
1278 سفر به افغانستان
1282 خروج از افغانستان، سفر به تهران
1283 بازگشت به افغانستان
1285 سفر به هند و از آن جا به مصر، اخراج پس از چهل روز
1286 ورود به استانبول
1287 بازگشت به مصر، تشکیل «انجمن الوطنی» برپایی جنبش مردمی
1296 تبعید از مصر، ورود به هندوستان
1300 سفر به لندن و پاریس، انتشار جریده‌ی «عروه الوثقی»
1302 سفر به انگلیس به دعوت دولت آن کشور و دیدار با مقام‌های بلند پایه
1304 سفر به تهران، دیدار با ناصرالدین شاه
1307 هـ . ق تبعید از ایران، سفر به روسیه
1308 هـ . ق بازگشت به ایران به دعوت ناصر‌الدین شاه، اخراج و تبعید از کشور به شکل فجیع
1309 هـ . ق ورود به عراق عثمانی، نوشتن نامه‌ای معروف به مرجع تقلید شیعه
1310 هـ . ق سفر به لبنان هم زمان با آغاز نهضت تنباکو، انتشار نشریه‌ی «ضیاء‌الخافقین»
1310 سفر به سرزمین عثمانی به دعوت سلطان آن کشور، قتل ناصر‌الدین شاه
1314 مرگ

منابع



زندگینامه

5 ساله بود که در گورستان ده، نگاهش به سنگ قبر بزرگی افتاد که نام جدش بر روی آن نوشته شده بود. همه سید و عالم که نسلشان با چند پشت به امام چهارمعلیه‌السلام می‌رسید. پدرش نیز به لباس نیکانش درآمده بود. روحانی زحمتکشی که دهقانی نیز می‌کرد. 5 ساله بود، اما زانو به زانوی پدر می‌نشست و از او علم می‌‌آموخت، علوم دینی. دنیای کودکانه‌اش با قرآن آنچنان پیوند خورده بود که جهانی پر از راز در برابر چشمانش گشوده شده بود.
حافظه‌ای عجیب و ذهنی پرسشگر داشت. مشکل‌ترین درسها که عموماً به زبان عربی نوشته شده بود پیش پدر می‌خواند. کودک نابغه، 1 برادر و 2 خواهر داشت. در بامداد یکی از غم انگیزترین روزهای زندگی او، پدر سید جمال‌ دست پسرش را گرفت و پنهانی از روستا بیرون رفت. پدر و پسر به قزوین رفتند. به خواندن کتاب و فراگیری دانش روی آورد. پسر، دوازده ساله شد و همراه با پدر به سوی پایتخت رهسپار شد. اکنون بسیاری از مردم پایتخت از طلبه‌ی کوچک سخن می‌گفتند. پدر گوهر یکدانه‌ی خود را برداشت و به سوی عراق رهسپار شد. پدر و پسر به نجف رسیدند و نزد مجتهد بلند آوازه‌ی زمان رفتند. پس از آن سید جمال‌ راهی هند شد به دستور آقا (همان مردی که پس از 4 سال، درجه‌ی علمی سید جمال را تائید کرد). بعد از آن به عربستان سفر کرد و پس از زیارت خانه‌ی خدا با بسیاری از علماء طرح دوستی ریخت. بعد از راه کربلا و نجف، به ایران آمد. به روستای کودکیش اسد‌آباد رفت و از آن جا راهی تهران شد. بعد از آن به افغانستان سفر کرد. سید جمال در این فکر بود که سرنوشت مردم آن دیار را با دست خودشان تغییر دهد. اما کوشش هایش نافرجام ماند. به ایران بازگشت به طور پنهانی و چند ماه بعد دوباره به افغانستان سفر کرد. و به زودی دریافت که مردم افغانستان به خوشبختی نمی‌رسند مگر آنکه خودشان بخواهند. به هندوستان رفت سرزمینی استعمار زده با میلیون‌ها مسلمان، در آن جا هم اجازه‌ی ماندن به او ندادند. صبح روز بعد به سوی مصر رفت و تصمیم گرفت که در مصر به مبارزه‌ی خود ادامه دهد. از مصر نیز رانده شد و به استانبول رفت. اما آن جا دردی از او دوا نکرد. این بار به عربستان رفت. به زیارت خانه‌ی خدا شتافت و با بسیاری از علماء دیدار کرد. به هند رفت. اما تلاش او باز هم بی‌ثر ماند. از انگلستان سر در آورد. پس از چندی به فرانسه رفت. یکی از بزرگترین آرزوهای سید جمال انتشار روزنامه بود، آرزویی که سرانجام در فرانسه جامه عمل خود پوشید این نشریه «عروه الوثقی» نام گرفت و به بیشتر کشورهای اسلامی فرستاده شد. دولت انگلستان از سید جمال خواست که به آن کشور سفر کند تا با هم به بیشتر کشورهای اسلامی فرستاده شد. دولت انگلستان از سید جمال خواست که به آن کشور سفر کند تا با هم به گفتگو بنشینند. اول نپذیرفت اما چندی بعد به لندن رفت احساس می‌کرد این سفر می‌تواند برای مسلمان‌ها سودمند باشد. دوباره به پایتخت رفت. بسیاری از دوستانش از او خواسته بودند که خودش را به آن جا برسانند. چندی بعد یکی از اطرافیان ناصرالدین شاه به وی تلگراف زد که شاه منتظر دیدار اوست. سید پس از سه هفته اقامت در اصفهان به طرف تهران به راه افتاد. به خدمت شاه رفت در میان حرف‌ها، شاه از او خواست تا وضعیت روزنامه‌ها را در کشور سر و سامان بدهد. هیچ کس به اندازه‌ی شاه از حال و روز مردم بی‌خبر نبود. بعد از آن مأمور دولت عثمانی سید جمال را با آزار و اذیت به بغداد و از آنجا به بصره بردند. سید جمال دیگر نمی‌توانست از کشور خارج شود: نامه‌ای هم برای مرجع بزرگ شیعیان نوشت و همه حرفهای مانده در گلویش را روی کاغذ ریخت. پس از نوشتن این نامه پنهانی از کشور عثمانی بیرون رفت و از انگلستان سر در آورد. سید جمال اکنون نشریه‌ای را منتشر می‌کرد به نام «ضیا‌ء‌الخافقین». در هر شماره از آن نشریه، مقاله‌ای دربارة ایران می‌نوشت. یک روز تلگرافی به دستش رسید که در آن از او دعوت شده بود به استانبول برود. سید دعوت سلطان را نپذیرفت سرانجام در برابر پافشاری سفیر عثمانی به خواسته‌ی او تن داد و راهی آن کشور شد. شاه همراه با صدراعظم به سوی حرم عبدالعظیم شتافت میرزا رضا چند قدم به جلو برداشت و شلیک کرد به سمت شاه تیر از قفسه‌ی سینه‌اش گذشته و به قلبش رسیده بود. آهی کشید و مرد. میرزا رضا بر چوبه‌ی دار ایستاد و سپس در میان آسمان آبی آرام گرفت. و سید در سال 1314 هـ .ق بر اثر بیماری فوت کرد.

سال شمار زندگی


1254 هـ . ق تولد
1264 هـ . ق رفتن به قزوین به همراه پدر
1266 هـ . ق سفر به تهران، رفتن به نجف
2-1271 هـ . ق سفر به هندوستان و عربستان
7-1276 بازگشت به تهران
1278 سفر به افغانستان
1282 خروج از افغانستان، سفر به تهران
1283 بازگشت به افغانستان
1285 سفر به هند و از آن جا به مصر، اخراج پس از چهل روز
1286 ورود به استانبول
1287 بازگشت به مصر، تشکیل «انجمن الوطنی» برپایی جنبش مردمی
1296 تبعید از مصر، ورود به هندوستان
1300 سفر به لندن و پاریس، انتشار جریده‌ی «عروه الوثقی»
1302 سفر به انگلیس به دعوت دولت آن کشور و دیدار با مقام‌های بلند پایه
1304 سفر به تهران، دیدار با ناصرالدین شاه
1307 هـ . ق تبعید از ایران، سفر به روسیه
1308 هـ . ق بازگشت به ایران به دعوت ناصر‌الدین شاه، اخراج و تبعید از کشور به شکل فجیع
1309 هـ . ق ورود به عراق عثمانی، نوشتن نامه‌ای معروف به مرجع تقلید شیعه
1310 هـ . ق سفر به لبنان هم زمان با آغاز نهضت تنباکو، انتشار نشریه‌ی «ضیاء‌الخافقین»
1310 سفر به سرزمین عثمانی به دعوت سلطان آن کشور، قتل ناصر‌الدین شاه
1314 مرگ



تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [12:44 ]   3   یاسر ناظم نیا      جاری 
 شنبه 24 تیر 1385 [10:34 ]   2   یاسر ناظم نیا      v  c  d  s 
 سه شنبه 20 بهمن 1383 [15:28 ]   1   رضا معرب      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..