منو
 کاربر Online
651 کاربر online
تاریخچه ی: جانبازی در راه رسول خدا صلی الله علیه واله

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:2
روزی ابن کَواّء به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام گفت:« خداوند، پیامبر و ابوبکر را در آیه توبه سوره 40 یاد می‌کند:« ثانی الثنین اِ‍ذْ هما فی الغار اذیقَولُ لِصاحِبِه لا تَحْزَنْ اِنّ الله مَعَنا » (در آن هنگام که آن دو نفر ( پیامبر و ابوبکر) در غار غار ثور بودند، پیامبر به همراه خود (ابوبکر) گفت: غم مخور، خدا با ماست.)
یا علی! تو در آن موقع کجا بودی؟»

امام علی علیه السلام فرمود:« وای بر تو ابن کوّاء، من در آن هنگام در بستر رسول خدا بودم و روانداز او روی من بود. قریش با چوب و گرز به من حمله کردند و چنان به قصد کشت مرا زدند که بدنم پر از زخم و تاول شد. برخی از آنان با دیدن من گفتند:« امشب او را نکشید تا محمد را بیابید.»
آن‌گاه پایم را زنجیر بستند و در اتاقی زندانی‌ام کردند. در این هنگام صدایی از گوشه اتاق شنیدم که گفت:« یا علی.»
با شنیدن این صدا دردم آرام گرفت و زخم‌های تنم از بین رفت.
بار دیگر صدایی شنیدم که گفت:« یا علی.» و این بار زنجیرها از پایم باز شد؛ و بار دیگر قفل‌های در باز شد. پیرزن مجنونی که نگهبان در بود، در خواب بود و من از در زندان خارج شدم.»

منابع:

  • بحارالانوار، ج 36، ص 43، حدیث 7 ------ خصائص سید رضی

روزی ابن کَواّء به امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام گفت:« خداوند، پیامبر و ابوبکر را در آیه توبه سوره 40 یاد می‌کند:« ثانی الثنین اِ‍ذْ هما فی الغار اذیقَولُ لِصاحِبِه لا تَحْزَنْ اِنّ الله مَعَنا» (در آن هنگام که آن دو نفر ( پیامبر و ابوبکر) در غار غار ثور بودند، پیامبر به همراه خود( ابوبکر) گفت: غم مخور، خدا با ماست.)
یا علی! تو در آن موقع کجا بودی؟»
امام علی علیه السلام فرمود:« وای بر تو ابن کوّاء، من در آن هنگام در بستر رسول خدا بودم و رو انداز او روی من بود. قریش با چوب و گرز به من حمله کردند و چنان به قصد کشت مرا زدند که بدنم پر از زخم و تاول شد. برخی از آنان با دیدن من گفتند:« امشب او را نکشید تا محمد را بیابید.»
آن‌گاه پایم را زنجیر بستند و در اتاقی زندانی‌ام کردند. در این هنگام صدایی از گوشه اتاق شنیدم که گفت:« یا علی.»
با شنیدن این صدا دردم آرام گرفت و زخم‌های تنم از بین رفت.
بار دیگر صدایی شنیدم که گفت:« یا علی.» و این بار زنجیرها از پایم باز شد؛ و بار دیگر قفل‌های در باز شد. پیرزن مجنونی که نگهبان در بود، در خواب بود و من از در زندان خارج شدم.»


منابع:
بحارالانوار، ج 36، ص 43، حدیث 7 ----------- خصائص سید رضی


تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 سه شنبه 31 خرداد 1384 [05:02 ]   3   شکوفه رنجبری      جاری 
 سه شنبه 06 بهمن 1383 [07:16 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 چهارشنبه 03 تیر 1383 [06:33 ]   1   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..