منو
 کاربر Online
937 کاربر online
تاریخچه ی: تولید صوت

نگارش: 1

نگاه اجمالی

همیت صوت در زندگی عادی انسان کمتر از اهمیت حرکت و نور نمیباشد. و اگر چه به هیچ طریق نمیتوان حس شنوایی را به پای حواس دیدن و حرکت در آورد. زندگی پر از صداهاست و ما همیشه طالب شنیدن صداهای خوش و حیاتی هستیم. و از صداهای نا مطبوع و خطرناک گریزانیم. بطور کلی باید گفت که هر چه پیش میرویم از قبیل: تلفن ـ رادیو ـ فونوگراف ـ ضبط صوت روی فیلم و تهیه فیلمهای صدادار و غیره خود میتواند بر موضوع دلیلی سالم باشد.

مسیر تحولی و رشد

موضوع اینکه وقتی به جسم جامدی ضربه وارد میسازیم تولید صدا میکند قاعدتا از زمانهای بسیار قدیم بایستی بوسیله بشر مشاهده شده باشد اساس پیدایش علم موسیقی این است که تحت بعضی از شرایط صدای حاصل بگوش انسان خوش میآیند و مطبوع است. اما موسیقی قرنها قبل از اینکه از نظر علمی مورد تحقیق قرار گیرد جز صنایع ظریفه محسوب میگردد.
اولین فیلسوف یونانی که مبنای صداهای موسیقی را بررسی نمود فیثاغورث میباشد که 6 قرن قبل از میلاد میزیسته است. بنظر میرسد این مطلب را کشف نمود که: چنانچه دو سیم را با توههای متساوی بکشیم آنکه کوتاهتر است صدایش یک آلتا و بالاتر است. در این هنگام موضوع نتهای موسیقی مسلما انبساط پیدا کرده بود. ولی بستگی نتهای موسیقی با فرکانس اجسام احتمالا معلم نبود. و گویا این موضوع تا زمان گالیله روشن نبوده است.
در انتهای قسمت « ایلن روز » از کتاب « بیانات مربوط به علم » متعلق به گالیله که تحت قابل ملاحظهای در موضوع حرکات ارتعاشی میباشد که در آنجا گالیله از در همزمانی پاندرل ساده و ارتباط فرکانس پاندرل با طول آن شروع کرده است. و به پدیده روزنانس یعنی پیدا شدن ارتعاشی در یک جسم بواسطه وجود همان ارتعاش دو جسم دیگری به از آن فاصله دارد. میرسد. معنی فیزیکی وجود ارتباط بین این دو به عمده ارتعاشات در ثانیه وابسته است.

تولید صوت کلاسیک

گالیله وقتی با قیچی آهنی کنار یک صفحه برنجی را میخراشید تا صفحه مرتعش گردد. چنانچه صدای خالص بوده قیچی صفحهر را به یک عده خطوط نازک تقسیم میکرده است. وقتی نت حاصل خیلی زیر بوده خطوط به یکدیگر نزدیک میشدند و برعکس وقتی نت حاصل سمتر میشده خطوط روی صفحه از یکدیگر هر میگشتهاند.
گالیله توانسته بود دو صدائی که بدین طریق درست میکرد دو سیم را به اترعاش در آورد. میگوید وقتی دو صدای حاصل از دو سیم که با گوش سنجیده میشدند نسبت به سهم پنجمی بودند نسبت بین عده خطوط روی صفحه آبی با هر یک از دو سیم جداگانه همصدا بود. بنظر مثل نسبت بوده است. نتیجه ادعایی این تجربیات چنین بود که چنانچه صدای تو سیم نسبت بهم در اکتاو باشند الازم است، نسبت بین عده خطوط روی دو صفحه هم مثل نسبت 2 به 1 باشد.
فرکانس سیم کشیده تایع طول کشش و دانسثیه آن میباشد. البته این موضوع در بین نبوده که حرکت سیم صوتش را از راه دینامیک مطالعه نمایند. زیرا نظریههای مکانیکی تا این زمان به این اندازه پیش نرفته بود. مندلک گالیله مقایسه بیسار سودبندی بین ارتعاش سیم و ارتعاش پاندول نمود. مقصودش این بود که بفهمد چرا فقط وقتی نسبت فرکانس دو صوت مثل دو عدد کوچک کامل است مجموعه آن دو صدا به گوش خوش میآیند میباشد؟ و چرا صداهای دیگر که دارای این خاصیت نیستند به گوش خراش و نا مطبوع قلم رفتهاند؟

انواع صدا

صدای خوش آیند:
گالیله مشاهده نمود که هرگاه یک عده پاندول را به یک محور افقی آویزان کنیم بقسمیکه هم در حین تعادل در یک سطح بایستند چنانچه فرکانس آنها نسبت بهم منطبق باشد. چون همه را به حرکت در آوردیم و چشم را در سطح تعادل مشترک آنها قرار دهیم یکنوع حرکت منظم و مطبوعی میبینیم.

صدای ناخوش آیند

اگر یک عده پاندول را به یک محور افقی آویزان کنیم بطوریکه همه در حال تعادلی دریک سطح باشند.اگر فرکانس آنها نسبت به هم غیر منطبق باشند منظره ناموزون و در هم مشاهده میگردد. البته این مشاهده که بطریق بسیار زیرکانه انجام شده جنبه سینماتیک دارد ولی نشان میدهد که ایتالیائی با بزرگ و باهوش ما تا چه اندازه میتوانسته است پدیدههای مشابه را برابر بیان فیزیکی یک مطلب بخصوص جمعاوری نماید.

ارتعاش سیم

دانشمندی به نام سور در حدود تارهای مرتعش کار کرده و فرکانس تار پوشش را از روی قطعه وسطی آن محاسبه نمود. بالاخره اولین دینامیک تارهای کشدیه مرتعش برای ریاضیدان انگلیسی بروک تیلر باقی ماند. این نظریه که سببی بر قبول سخنی مخصوص برای شکل تار مرتعش بوده و طبق این نظریه نقاط مختلفه تار در یک زمان موضعیت مستقیم تار میرسند. از روی معادله این مخنی و معادله نیوتن درباره حرکت توانست برای فرکانس ارتعاشی سیم فرولی که با تجربیات گالیله مطابقت داشت پیدا کند.
در این اثنا مخصوصا در انگلستان بوسیله والیس ( Wallis ) و در فراسنه سور مشاهده شد که سیم در حال ارتعاش ممکن است به چند قسمت تقسیم شود و در فصل مشترک نقطه ایست که به هیچ وجه دارای حرکت نیست و آنها را سور ـ گره ( Noend ) نامید و ملاحظه نمود که برعکس نقطه که در وسط دو گره قرار گرفته حداکثر ارتعاش را دارد. و از این رو شکم ارتعاش نامیده شد.



تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 04 اسفند 1384 [13:35 ]   4   مجید آقاپور      جاری 
 شنبه 23 آبان 1383 [04:58 ]   3   حسین خادم      v  c  d  s 
 پنج شنبه 21 آبان 1383 [13:23 ]   2   حسین خادم      v  c  d  s 
 چهارشنبه 13 آبان 1383 [06:48 ]   1   حسین خادم      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..