پس از آن که یزید نامه ای به
ولید، حاکم مدینه برای بیعت گرفتن از امام (علیه السلام) (نوشت و فرمان داد در صورتی که از بیعت سرباز زدند وی را گردن بزن و سر او را برای من بفرست.
ولید شبانه به دنبال
مروان بن حکم که پیش از وی حاکم مدینه بود فرستاد و وی را در جریان نامه یزید قرار داد و با او به مشورت پرداخت چرا که فرمان یزید برای ولید بسیار سنگین بود و وی آن را امر بزرگی می دانست، ولی مروان که همواره کینه اهل بیت را در دل داشت، در اجرای فرمان یزید بسیار اصرار می ورزید.
سنگینی امر موجب شد که ولید تا حدی با امام مدارا کند و امام جان سالم بدر برد. چون این خبر به یزید رسید بدون فاصله ولید را از حکومت مدینه بر کنار کرد و مروان بن حکم را به جای او نشاند از مذاکرات مروان و ولید درباره گردن زدن امام (علیه السلام) در صورت بیعت نکردن می توان دیدگاههای هر یک را دریافت.
منابع: قصه کربلا، ص 63 و 68- مناقب
ابن شهر آشوب، ج 4، ص 88.
مراجعه شود به:
سیاست تطمیع امام