تاریخچه ی:
تلاش ابوذر برای رسیدن به لشگر اسلام در جنگ تبوک
((ابوذر|ابوذر ))صحابی بزرگ پیامبر از کسانی بود که در تبوک به قصد همراهی با پیامبر از مدینه خارج شد ولی لاغری بیش از حد شتر سواری او باعث شد که از لشگر اسلام عقب ماند، ابوذر تصمیم گرفت با پای پیاده زاد و توشه اش را بردارد و به رسول خدا صلی الله علیه و آله ملحق شود به همین جهت پیاده به سوی لشگر اسلام حرکت کرد.
سپاهیان که در منطقه ای مشغول استراحت بودند در شدت گرمای روز دیدند شخصی به سوی آنان در حرکت است رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: { کن اباذر} (ابوذر باش)
اصحاب گفتند: او ابوذر است رسول خدا فرمود: به او آب دهید که تشنه است به ابوذر آب دادند. ابوذر به حضور پیامبر رسید حضرت به او فرمود: ای ابوذر با خودت آب داری و لب تشنه ای؟
ابوذر گفت: بلی ای رسول خدا، پدر و مادرم فدایت باد، در میان راه در کنار صخره ای آبی یافتم چشیدم، دیدم آب گوارایی است با خودم گفتم: نمی نوشم تا دوستم و محبوبم رسول خدا از آن بنوشد.
پیامبر خدا به او فرمود: ای ابوذر خداوند ترا رحمت کند که تنها زند گی می کنی و تنها می میری و تنها محشور می شوی و تنها داخل بهشت می شوی گروهی از مردم ((عراق|عراق ))سعادتمند می شوند که غسل و دفن و کفن و نماز ترا عهده دار می شوند.
مراجعه شود به:
((غزوه تبوک))