تاریخچه ی:
تفاوت آزادى اسلامى با آزادى غربى
تفاوت با نگارش: 1
| ((استاد مطهری)) درباره فرق این دو می فرمایند : | | ((استاد مطهری)) درباره فرق این دو می فرمایند : |
| *در غرب ریشه و منشا آزادی را تمایلات و خواهشهای انسان میدانند و آنجا که از اراده انسان سخن می گویند , در واقع فرقی میان تمایل و اراده قائل نمی شوند. از نظر ((فلاسفه غرب)) انسان موجودی است دارای یک سلسله خواسته ها و می خواهد که این چنین زندگی کند ، همین تمایل منشا آزادی عمل او خواهد بود آنچه آزادی فرد را محدود میکند آزادی امیال دیگران است ، هیچ ضابطه و چهار چوب دیگری نمی تواند آزادی انسان و تمایل او را محدود کند . | | *در غرب ریشه و منشا آزادی را تمایلات و خواهشهای انسان میدانند و آنجا که از اراده انسان سخن می گویند , در واقع فرقی میان تمایل و اراده قائل نمی شوند. از نظر ((فلاسفه غرب)) انسان موجودی است دارای یک سلسله خواسته ها و می خواهد که این چنین زندگی کند ، همین تمایل منشا آزادی عمل او خواهد بود آنچه آزادی فرد را محدود میکند آزادی امیال دیگران است ، هیچ ضابطه و چهار چوب دیگری نمی تواند آزادی انسان و تمایل او را محدود کند . |
- | آزادی به این معنی مبنای ((دمکراسی)) غربی قرار گرفته است , در واقع نوعی حیوانیت رها شده است .اینکه انسان میلی و خواستی دارد و باید بر این اساس آزاد باشد ، موجب تمایز میان آزادی انسان و آزادی حیوان نمی شود. | |
- | مله ر مورد سان می کن در ین ینکه اانت حی است و در عین ینکه حیوان است ، نان است . آدمی یک سسه سعداهای ی ار که ملاک انانیت اوست ملا تر نی تای قیت جویی ، تمایل یر خلای می به مال یبایی ، تمای رس ق اینها از مصت و لاکهی اسانی ا . |
+ | دی این ی مبن ((کرسی)) ربی ا گ است , در واقع نوی حیوانیت رها شده است، ر همین منا است که می بیی همنس ای کم احترم به دمکراسی و نر اکثریت قانون میود .استدلال تصیم یردگان و صی کندگا قون یست که چون کثرت مل ا ر مل نشا که ا ((منس بازی)) مواق د ، دکراسی یب ی کند که این ام ا بصوت یک قانو لام اارا آوریم . |
- | بشر بحکم اینکه ر سشت خو دو قطبی فریده شده یعن موجی ماد اس و ه ی مرک ا قل نف , یا ن ن است ، محا است که تواند ه قست وودی ا ینهای دره زای رخور ا، ایی هر یک ا و قم الی و ل ج انا , سوی ات ا مد دن قست یگ . |
+ | .اینکه نسن میلی و خوستی دارد و باید ر این اساس آزاد باشد ، موجب تیز مین زادی انسن و ی یوان می و.سئله در مور انان فق ی کن، او عین ایکه نسانست ، حیوا است و در عین اینکه یوان ت سا است . دمی یک له اعدادهای الی دار که ملک انانیت و ملا فک منق تایل به حقیق ویی تمیل ه خیر اخلاقی ایل ب جل و زیبایی تمای به رسش حق و اینها ا مختات و ملکی نسایت ت . |
- | گر مایت ریشه ما ادی و کی انیم هما یی وود اه م که مو در مه دمکی ی بی شاهد آن هتیم در این کورها , مبنای و قونن در نهایت ار چی؟ واست اکثریت و ین اس ک می نیم همجنس بازی ، به حکم اتام ه دکی ر اکثریت قنونی میود . |
+ | *شر حکم ایکه ر سرشت قی آفریده شده ، یعی موی ماد است و یر قن مرکب از عل و ف , یا ن و ات مال است که وند در ه دو قسم ووی خ بینهیت درجه آزادی رخوردار با، رهایی ر یک و قسمت عالی و انس ، مساوی ات ا مد مت یگ . |
- | لا می یران یب کننگا انون ایت که و اکریت م ا ر عل نشان داده ک ب همنس ای واف اند ، دمکراسی ایجا ی کن که ای ا ا رت یک انون ا ااا وی . |
+ | * نقه مقبل ای نو مکراسی آزای , ((دمکراسی اسامی)) قرار دارد دکراسی امی بر اساس آزادی انسان ست اا ای آزادی انسان ، در آزادی شوت خلاصه می شود .ابته الام دین ((ریاضت)) و مبارز ا شوات ه معی کشتن شهوات , نیست بلکه , دین اداره کرد و تدبی کردن و مسلط بودن بر شهوات است . کمل انسان ر انانیت عواطف عای و احساسات بلند وست ان که می گوئیم در اسلام دمکراسی وجود داد ب این معن است که اسلام میخا زادی وقی ک عبارت است ازدر بند کردن حیانیت و را اخت اسانی ه انن د. |
- | *در نقطه مقابل این نوع دمکراسی و آزادی , ((دمکراسی اسلامی)) قرار دارد دمکراسی اسلامی بر اساس آزادی انسان است اما این آزادی انسان ، در آزادی شهوات خلاصه نمی شود .البته اسلام دین ((ریاضت)) و مبارزه با شهوات به معنی کشتن شهوات , نیست بلکه , دین اداره کردن و تدبیر کردن و مسلط بودن بر شهوات است . کمل انسان در انسانیت و عواطف عالی و احساسات بلند اوست این که می گوئیم در اسلام دمکراسی وجود دارد به این معنا است که اسلام میخواهد آزادی واقعی که عبارت است ازدر بند کردن حیوانیت و رها ساختن انسانیت به انسان بدهد.
**در تاریخ نوشته اند: ((کورش کبیر)) هنگام فتح بابل ، مردم را در اعتقادشان آزاد گذاشت , یعنی بت پرستها را در بت پرستی , حیوان پرستها را در حیوان پرستی , و همه را آزاد گذاشت و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نشد. در معیار غربی کورش یک مرد آزادیخواه به حساب می آید، زیرا او به آزادی بر مبنای تمایلات و خواسته های مردم احترام گذاشته است. |
+ | **به طور مال ((کورش کبیر)) هنگام فتح بابل ، مردم را در اعتقادشان آزاد گذاشت , یعنی بت پرستها را در بت پرستی , حیوان پرستها را در حیوان پرستی , و همه را آزاد گذاشت و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نشد. در معیار غربی کورش یک مرد آزادیخواه به حساب می آید، زیرا او به آزادی بر مبنای تمایلات و خواسته های مردم احترام گذاشته است. |
| **ولی ماجرای ((حضرت ابراهیم خلیل الله علیه السلام)) که بر عکس کورش معتقد بود، اینگونه عقاید جاهلانه ، عقیده نیست ، بلکه زنجیرهائی است که عادات سخیف بشر به دست و پای او بسته است او نه تنها به این نوع عقائد احترام نگذاشت بلکه در اولین فرصتی که بدست آورد بتها و معبودهای دروغین مردم را در هم شکست و تبر را هم به گردن بت بزرگ انداخت و از این راه این فکر را در مردم القا کرد که به عاجز بودن بتها پی ببرند و به تعبیر قرآن به خود باز گردند و خود انسانی و والای خویش را بشناسند با معیارهای غربی کار ابراهیم خلیل بر ضد اصول آزادی و دمکراسی است ، چون آنها می گویند بگذارید هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند , آزادی یعنی همین اما منطق انبیاء غیر از منطق انسان امروز غربی است. | | **ولی ماجرای ((حضرت ابراهیم خلیل الله علیه السلام)) که بر عکس کورش معتقد بود، اینگونه عقاید جاهلانه ، عقیده نیست ، بلکه زنجیرهائی است که عادات سخیف بشر به دست و پای او بسته است او نه تنها به این نوع عقائد احترام نگذاشت بلکه در اولین فرصتی که بدست آورد بتها و معبودهای دروغین مردم را در هم شکست و تبر را هم به گردن بت بزرگ انداخت و از این راه این فکر را در مردم القا کرد که به عاجز بودن بتها پی ببرند و به تعبیر قرآن به خود باز گردند و خود انسانی و والای خویش را بشناسند با معیارهای غربی کار ابراهیم خلیل بر ضد اصول آزادی و دمکراسی است ، چون آنها می گویند بگذارید هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند , آزادی یعنی همین اما منطق انبیاء غیر از منطق انسان امروز غربی است. |
| *از دیدگاه اسلام , آزادی و دمکراسی بر اساس آن چیزی است که تکامل انسانی انسان ایجاب می کند , یعنی آزادی ، حق انسان بما هو انسان است, حق ناشی از استعدادهای انسانی انسان است ، نه حق ناشی از میل افراد و تمایلات آنها . | | *از دیدگاه اسلام , آزادی و دمکراسی بر اساس آن چیزی است که تکامل انسانی انسان ایجاب می کند , یعنی آزادی ، حق انسان بما هو انسان است, حق ناشی از استعدادهای انسانی انسان است ، نه حق ناشی از میل افراد و تمایلات آنها . |
| دمکراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده , حال آنکه این واژه در قاموس غرب معنای حیوانیت رها شده را متضمن است . | | دمکراسی در اسلام یعنی انسانیت رها شده , حال آنکه این واژه در قاموس غرب معنای حیوانیت رها شده را متضمن است . |
- | *حضرت امام خمینی نیز تاکید بر حذف کلمه دمکراتیک داشتند، به خاطر رد تقلید از غرب و تقلید کورکورانه از معیارهای آنان، استدلال امام این ت که نمی خواهد چشم ملتش به غرب دوخته شده باشد، چرا که دنباله روی نه تنها کمکی به ((ملت ))((ایران)) نمی کند , بلکه در نهایت به تضعیف روحیه و شکست آنها منجر میشود، از نظر امام , بکار بردن این کلمه نوعی خیانت به روحیه مستقل این ملت محسوب میشود زیرا ما گوهر آزادی را در فرهنگ خودمان داریم و بی نیازیم از اینکه دست طلب به سوی دیگران دراز کنیم . |
+ | *حضرت ((امام خمینی)) نیز تاکید بر حذف کلمه دمکراتیک داشتند، به خاطر رد تقلید از غرب و تقلید کورکورانه از معیارهای آنان، استدلال امام این و که نمی خواهد چشم ملتش به غرب دوخته شده باشد، چرا که دنباله روی نه تنها کمکی به ((ملت ))((ایران)) نمی کند , بلکه در نهایت به تضعیف روحیه و شکست آنها منجر میشود، از نظر امام , بکار بردن این کلمه نوعی خیانت به روحیه مستقل این ملت محسوب میشود زیرا ما گوهر آزادی را در فرهنگ خودمان داریم و بی نیازیم از اینکه دست طلب به سوی دیگران دراز کنیم . |
| منابع | | منابع |
| *استاد مطهری ، پیرامون انقلاب اسلامی | | *استاد مطهری ، پیرامون انقلاب اسلامی |
| *پایگاههای اسلامی اینترنت، نسخه 3 | | *پایگاههای اسلامی اینترنت، نسخه 3 |