منو
 صفحه های تصادفی
امام علی علیه السلام و کشتن تکذیب کننده پیامبر اکرم
امام کاظم علیه السلام و برخورد حکیمانه با دشمن
کم شدن دمای بدن
مشاوره ژنتیکی
ابعاد تصویر در عکاسی
zبار
دانشنامه:تصاویر درخواست شده
نجات پیامبر از نقشه منافقان در تبوک
جبرئیل در پای منبر امام علی علیه السلام
درخواست امام سجاد از یزید
 کاربر Online
1062 کاربر online
تاریخچه ی: تغییر اجتماعی

در حال مقایسه نگارشها

نگارش واقعی نگارش:2
از زمان پیدایش جامعه شناسی تاکنون ، غالب جامعه شناسان به این امرمعترف بوده اند که تغییر اجتماعی در میان سایر پدیده های اجتماعی از اهمیت در خور ملاحظه ای برخوردار است ، ولی تنها ا زقرن نوزدهم و نیمة قرن بیستم است که بحث در این زمینه مورد توجه جدی جامعه شناسان قرار گرفته است . اگوست کنت برای اولین بار جامعه شناسی را به دو بخش عمده ایستا و پویا تقسیم کرد . موضوع جامعه شناسی ایستا ، نظم حاکم بر جامعه است یعنی شیوه ای که بر اساس آن افراد یک جامعه در بین خود نوعی تفاهم بوجود می آورند که د ر حقیقت ضامن وجود و ادامة حیات و عملکرد آن جامعه است و اما موضوع جامعه شناسی پویا پیشرفت و توسعه است یعنی مطالعه تکامل جوامع از ورای تاریخ بشریت و در واقع بر اساس همین نظریه است که اگوست کنت قانون مراحل سه گانه خود را ارائه داده است . از نظر وی جامعه شناسی پویا بسیار پراهمیت تر از جامعه شناسی ایستا است و به همین علت در کتاب خود به این جنببه اهمیت بیشتری داده است :
جامعه شناسی اگوست کنت بر سه اصل مهم زیر استوار است :

  • مطالعه و تجزیه و تحلیل یک جامعه در یک زمان معین عملی نیست مگر آنکه در رابطه با تاریخ آن جامعه و در سطح وسیعتری یعنی در رابطه با تاریخ بشریت صورت گیرد و بر این اساس اگوست کنت بیشتر متوجه تحولات جوامع در زمان است و به همین لحاظ می توان گفت که جامعه شناسی وی بیشتر یک جامعه شناسی مقایسه ای است که چهار چوب عمومی آن تاریخ بشریت است .

  • اصل دوم جامعه شناسی اگوست کنت متکی بر مطالعة پیشرفت و توسعة شناخت انسان در مسیر تاریخ جامعه است زیرا رفتار بشر بر اساس شناخت و معرفت خود اوست و روابطش با دنیا و سایر انسانها به آنچه که او ازطبیعت و از جامعه می شناسد بستگی دارد .

  • با توجه به سیستم عصبی و ترکیب بیولوژیکی ، انسانها در تمام نقاط دنیا و در طول تاریخ همه به یک شکل اند و بنابراین جامعه جهانی بر اساس روش واحد و به یک شکل تحول می یابد و بشریت نیز به صورت واحدی به سمت یک نوع جامعه پیشرفته تری گام برمی دارد ازمیان متفکران دیگر ، مارکس و انگلس را می توان صاحب نظریة جامعه شناسی تغییر تلقی نمود ، ولی بدیهی است که این جامعه شناسی را باید با دید و وسعت بیشتری مورد مطالعه قرار داد .

مارکس و انگلس بر آن بودند که ریشه تحولات جامعه سرمایه داری را تشریح و تبیین کنند و اعتقاد داشتندکه تشدید مبارزه بین طبقه صاحب وسایل و ابزار تولید و طبقة کارگر ، موجب نابودی و اضمحلال نظام سرمایه داری و تبدیل آن به یک نظام کمونیستی بدون طبقه می گردد .
آثار برجستة عده ای دیگر از جامعه شناسان در جهت مطالعه د ر تغییر اجتماعی مشهود است . این گرایش رامی توان ناشی از سه عامل زیر دانست :

  • بیداری جهان سوم : کوشش کشورهای جهان سوم برای رهائی از عقب ماندگی ، تغییرات اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده در این کشورها ، توجه بسیاری از جامعه شناسان را بخود معطوف کرده است .

  • بحران در کشورهای پیشرفته : تقریباً از بعد از جنگ دوم جهانی ، جوامع پیشرفته با بحرانهای اساسی عمیقی روبرو گردیدند و اشکال جدیدی از ایدئولوژیهای افراطی به ظهور پیوست . گروههائی از چپ و راست برای برقراری نظمی جدید به خشونت و شدت عمل دست زدند . جوانان به عنوان اعتراض به جامعه صنعتی مبتنی بر دیوانسالاری و سرمایه گذاری و به جانبداری از یک جامعه مبتنی بر عدالت دست به شورش می زدند ، تضاد شدید ارزشها ، تجدید نظر در ایدئولوژیهای حاکم و تغییرات بنیانی نیز از جمله پدیده های دیگر در حال تکوین این عصر محسوب می شود .

  • تاءثیر جامعه شناسی مارکس : تا چند دهة پیش تعداد بسیار کمی از جامعه شناسان سهم و نفوذ نظرات مارکس را در تفکرات تاریخ جامعه شناسی قبول داشتند . مارکس را به عنوان یک فیلسوف یا یک اصلاح طلب می شناختند ولی به عنوان یک جامعه شناس ، در حالیکه امروزه جامعه شناسان کنونی اعم از مارکسیست و غیر مارکسیست سعی کرده اند که نظم فکری مارکس را بشناسند و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند . بدین ترتیب جامعه شناسی مارکس ، در عدة زیادی از جامعه شناسان تمایل جدیدی را در جهت مطالعه مشکلات و مسائل تئوریک و تجربی در ارتباط به تحولات اجتماعی چون مبارزه طبقاتی ، جنبشهای انقلابی ، تغییرات ساختی جامعه و ... بوجود آورد .

همچنین ببینید :



از زمان پیدایش جامعه شناسی تاکنون ، غالب جامعه شناسان به این امرمعترف بوده اند که تغییر اجتماعی در میان سایر پدیده های اجتماعی از اهمیت در خور ملاحظه ای برخوردار است ، ولی تنها ا زقرن نوزدهم و نیمة قرن بیستم است که بحث در این زمینه مورد توجه جدی جامعه شناسان قرار گرفته است . اگوست کنت برای اولین بار جامعه شناسی را به دو بخش عمده ایستا و پویا تقسیم کرد . موضوع جامعه شناسی ایستا ، نظم حاکم بر جامعه است یعنی شیوه ای که بر اساس آن افراد یک جامعه در بین خود نوعی تفاهم بوجود می آورند که د ر حقیقت ضامن وجود و ادامة حیات و عملکرد آن جامعه است و اما موضوع جامعه شناسی پویا پیشرفت و توسعه است یعنی مطالعه تکامل جوامع از ورای تاریخ بشریت و در واقع بر اساس همین نظریه است که اگوست کنت قانون مراحل سه گانه خود را ارائه داده است . از نظر وی جامعه شناسی پویا بسیار پراهمیت تر از جامعه شناسی ایستا است و به همین علت در کتاب خود به این جنببه اهمیت بیشتری داده است :
جامعه شناسی اگوست کنت بر سه اصل مهم زیر استوار است :

  • مطالعه و تجزیع و تحلیل یک جامعه در یک زمان معین عملی نیست مگر آنکه در رابطه با تاریخ آن جامعه و در سطح وسیعتری یعنی در رابطه با تاریخ بشریت صورت گیرد و بر این اساس اگوست کنت بیشتر متوجه تحولات جوامع در زمان است و به همین لحاظ می توان گفت که جامعه شناسی وی بیشتر یک جامعه شناسی مقایسه ای است که چهار چوب عمومی آن تاریخ بشریت است .

  • اصل دوم جامعه شناسی اگوست کنت متکی بر مطالعة پیشرفت و توسعة شناخت انسان در مسیر تاریخ جامعه است زیرا رفتار بشر بر اساس شناخت و معرفت خود اوست و روابطش با دنیا و سایر انسانها به آنچه که او ازطبیعت و از جامعه می شناسد بستگی دارد .

  • با توجه به سیستم عصبی و ترکیب بیولوژیکی ، انسانها در تمام نقاط دنیا و در طول تاریخ همه به یک شکل اند و بنابراین جامعه جهانی بر اساس روش واحد و به یک شکل تحول می یابد و بشریت نیز به صورت واحدی به سمت یک نوع جامعه پیشرفته تری گام برمی دارد ازمیان متفکران دیگر ، مارکس و انگلس را می توان صاحب نظریة جامعه شناسی تغییر تلقی نمود ، ولی بدیهی است که این جامعه شناسی را باید با دید و وسعت بیشتری مورد مطالعه قرار داد .

مارکس و انگلس بر آن بودند که ریشه تحولات جامعه سرمایه داری را تشریح و تبیین کنند و اعتقاد داشتندکه تشدید مبارزه بین طبقه صاحب وسایل و ابزار تولید و طبقة کارگر ، موجب نابودی و اضمحلال نظام سرمایه داری و تبدیل آن به یک نظام کمونیستی بدون طبقه می گردد .
آثار برجستة عده ای دیگر از جامعه شناسان در جهت مطالعه د ر تغییر اجتماعی مشهود است . این گرایش رامی توان ناشی از سه عامل زیر دانست :

  • بیداری جهان سوم : کوشش کشورهای جهان سوم برای رهائی از عقب ماندگی ، تغییرات اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده در این کشورها ، توجه بسیاری از جامعه شناسان را بخود معطوف کرده است .

  • بحران در کشورهای پیشرفته : تقریباً از بعد از جنگ دوم جهانی ، جوامع پیشرفته با بحرانهای اساسی عمیقی روبرو گردیدند و اشکال جدیدی از ایدئولوژیهای افراطی به ظهور پیوست . گروههائی از چپ و راست برای برقراری نظمی جدید به خشونت و شدت عمل دست زدند . جوانان به عنوان اعتراض به جامعه صنعتی مبتنی بر دیوانسالاری و سرمایه گذاری و به جانبداری از یک جامعه مبتنی بر عدالت دست به شورش می زدند ، تضاد شدید ارزشها ، تجدید نظر در ایدئولوژیهای حاکم و تغییرات بنیانی نیز از جمله پدیده های دیگر در حال تکوین این عصر محسوب می شود .

  • تاءثیر جامعه شناسی مارکس : تا چند دهة پیش تعداد بسیار کمی از جامعه شناسان سهم و نفوذ نظرات مارکس را در تفکرات تاریخ جامعه شناسی قبول داشتند . مارکس را به عنوان یک فیلسوف یا یک اصلاح طلب می شناختند ولی به عنوان یک جامعه شناس ، در حالیکه امروزه جامعه شناسان کنونی اعم از مارکسیست و غیر مارکسیست سعی کرده اند که نظم فکری مارکس را بشناسند و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند . بدین ترتیب جامعه شناسی مارکس ، در عدة زیادی از جامعه شناسان تمایل جدیدی را در جهت مطالعه مشکلات و مسائل تئوریک و تجربی در ارتباط به تحولات اجتماعی چون مبارزه طبقاتی ، جنبشهای انقلابی ، تغییرات ساختی جامعه و ... بوجود آورد .

همچنین ببینید :




تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 شنبه 16 آبان 1383 [06:14 ]   3   سارا بهنیا      جاری 
 شنبه 16 آبان 1383 [05:18 ]   2   سارا بهنیا      v  c  d  s 
 دوشنبه 11 آبان 1383 [01:02 ]   1   سارا بهنیا      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..