تاریخچه ی:
تشکیلات حکومتی در عهد غزنویان
تفاوت با نگارش: 3
| V{maketoc} | | V{maketoc} |
| !تشکیلات حکومتی در عهد غزنوی | | !تشکیلات حکومتی در عهد غزنوی |
| «432 - 387 ق / 1040 - 997 م» | | «432 - 387 ق / 1040 - 997 م» |
| نظام اداری و تنظیمات مربوط به درگاه «وزارت دربار» و سپاه که از دربار ((بخارا)) به دربار غزنه منتقل شد، ناشی از ترتیبات دیوان و درگاه ((خلافت)) ((بغداد)) بود. این نظام اجرایی و حکومتی در ((ماوراء النهر ))و خراسان توسط بزرگانی همچون؛(( ابوعبدالله جیهانی ))و ((ابوالفضل بلعمی))، با مقتضیات محیط و فرهنگ نواحی شرقی ایران منطبق شده بود به طوری که در عهد غزنوی نیز، وزیران و دبیران برجستهای نظیر احمد بن حسن محیذی، ابونصر مشکان، ((بوسهل حمدوی))،((ابوسهل زوزنی ))و ((ابوالفضل بیهقی))، با تدبیر و کفایت خرد، آن مجموعه را برای اداره قلمرو وسیع غزنه، در عهد محمد و مسعود بسنده و مناسب کرده بودند. | | نظام اداری و تنظیمات مربوط به درگاه «وزارت دربار» و سپاه که از دربار ((بخارا)) به دربار غزنه منتقل شد، ناشی از ترتیبات دیوان و درگاه ((خلافت)) ((بغداد)) بود. این نظام اجرایی و حکومتی در ((ماوراء النهر ))و خراسان توسط بزرگانی همچون؛(( ابوعبدالله جیهانی ))و ((ابوالفضل بلعمی))، با مقتضیات محیط و فرهنگ نواحی شرقی ایران منطبق شده بود به طوری که در عهد غزنوی نیز، وزیران و دبیران برجستهای نظیر احمد بن حسن محیذی، ابونصر مشکان، ((بوسهل حمدوی))،((ابوسهل زوزنی ))و ((ابوالفضل بیهقی))، با تدبیر و کفایت خرد، آن مجموعه را برای اداره قلمرو وسیع غزنه، در عهد محمد و مسعود بسنده و مناسب کرده بودند. |
| !!حکم نهایی همواره به پادشاه تعلق داشت | | !!حکم نهایی همواره به پادشاه تعلق داشت |
| به هر حال امیران غزنه هم مانند سایر امراء بلاد، دست کم به صورت اسمی و در ((ظاهر)) تابع خلافت بغداد بودند. اما در نظر اتباع و رعایای خویش، جز سلاطینی مستبد و مطلق العنان چیزی بیش نبودند به طوری که به جز در موارد ضعف و انحطاط قدرت که معمولاً درباریان، بزرگان و امیران کشوری و لشکری در انتخاب پادشاه به نحوی مداخله یا توطئه میکردند؛ | | به هر حال امیران غزنه هم مانند سایر امراء بلاد، دست کم به صورت اسمی و در ((ظاهر)) تابع خلافت بغداد بودند. اما در نظر اتباع و رعایای خویش، جز سلاطینی مستبد و مطلق العنان چیزی بیش نبودند به طوری که به جز در موارد ضعف و انحطاط قدرت که معمولاً درباریان، بزرگان و امیران کشوری و لشکری در انتخاب پادشاه به نحوی مداخله یا توطئه میکردند؛ |
| در سایر موارد همچون انتخاب وزیران و ارتقاء و نصب امیران و کارکنان عالی رتبه، به اراده پادشاه وابسته بود. چنان که عزل آنها و حبس و مصادره اموالشان نیز که احیاناً به زور و شکنجه و قتل صورت میگرفت، به امر شاه انجام میشد. بدین گونه حکومت واقعی و حکم نهایی همواره به پادشاه تعلق داشت. | | در سایر موارد همچون انتخاب وزیران و ارتقاء و نصب امیران و کارکنان عالی رتبه، به اراده پادشاه وابسته بود. چنان که عزل آنها و حبس و مصادره اموالشان نیز که احیاناً به زور و شکنجه و قتل صورت میگرفت، به امر شاه انجام میشد. بدین گونه حکومت واقعی و حکم نهایی همواره به پادشاه تعلق داشت. |
| | | |
| !دیوانها در عهد غزنویان | | !دیوانها در عهد غزنویان |
- | !!دیوان عَرَض |
+ | !!((دیوان عرض|دیوان عَرَض)) |
| این نظام که مشتمل بر دستگاه دیوان و درگاه بود، حتی بر امور لشکری نیز از طریق دیوان عَرَض نظارت داشت چنان که بر ((قدرت مطلقه)) فرمانروا نیز که ورای هر رأی و قانونی بود، از طریق وزیر یا خواجه بزرگ بر جمیع این امور نظارت میکرد. | | این نظام که مشتمل بر دستگاه دیوان و درگاه بود، حتی بر امور لشکری نیز از طریق دیوان عَرَض نظارت داشت چنان که بر ((قدرت مطلقه)) فرمانروا نیز که ورای هر رأی و قانونی بود، از طریق وزیر یا خواجه بزرگ بر جمیع این امور نظارت میکرد. |
| از طرفی روابط حکومتهای محلی چون ((آل سامان)) و ((غزنویان)) با دستگاه خلافت نیز خالی از ظرافت و ویژگیهای خاص خود نبود. نخست آن که این امیران و حکومتهای محلیشان، مثل سایر بلاد، خود را تابع خلافت(( بغداد ))و ولی امر مسلمین میدانستند، اما با این وجود، جز در آن چه به ارسال هدایا، تشریفات تعزیت و تهنیت و جانشینی یا مسایلی نظیر اقامه حدود شریعت یا فتوا جهت غزوه جهاد در بلاد کفار یا قلع و قمع و تنبیه صاحبان سایر مسلکها و عقیدهها مربوط میشد، نیازی به مشورت با دستگاه خلافت نمیدیدند به طوری که حتی منتظر کسب نظر هم نمیشدند. | | از طرفی روابط حکومتهای محلی چون ((آل سامان)) و ((غزنویان)) با دستگاه خلافت نیز خالی از ظرافت و ویژگیهای خاص خود نبود. نخست آن که این امیران و حکومتهای محلیشان، مثل سایر بلاد، خود را تابع خلافت(( بغداد ))و ولی امر مسلمین میدانستند، اما با این وجود، جز در آن چه به ارسال هدایا، تشریفات تعزیت و تهنیت و جانشینی یا مسایلی نظیر اقامه حدود شریعت یا فتوا جهت غزوه جهاد در بلاد کفار یا قلع و قمع و تنبیه صاحبان سایر مسلکها و عقیدهها مربوط میشد، نیازی به مشورت با دستگاه خلافت نمیدیدند به طوری که حتی منتظر کسب نظر هم نمیشدند. |
| در این گونه موارد، بیشتر گزارش خدمات خود را به همراه هدایا به دستگاه خلافت ارسال میکردند که بدین وسیله تأیید خلیفه را برای ساکت کردن مدعیان و مخالفان و ارضاء عامه مسلمین به دست میآوردند. به ویژه که در موارد غزوه و جهاد، ارسال فتح نامهها و ایفاد ((غنایم ))و هدایا را بهانهای برای نشان دادن توان نظامی خویش و اثبات برتری بر سایر امیران و حکام محلی به دستگاه خلافت میدانستند. | | در این گونه موارد، بیشتر گزارش خدمات خود را به همراه هدایا به دستگاه خلافت ارسال میکردند که بدین وسیله تأیید خلیفه را برای ساکت کردن مدعیان و مخالفان و ارضاء عامه مسلمین به دست میآوردند. به ویژه که در موارد غزوه و جهاد، ارسال فتح نامهها و ایفاد ((غنایم ))و هدایا را بهانهای برای نشان دادن توان نظامی خویش و اثبات برتری بر سایر امیران و حکام محلی به دستگاه خلافت میدانستند. |
| | | |
| مع هذا مسایل اجرایی حکومت و نحوه نظارت سلطان بر جریان امور لشکری و کشوری، از طریق درگاه و دیوان صورت میپذیرفت؛ | | مع هذا مسایل اجرایی حکومت و نحوه نظارت سلطان بر جریان امور لشکری و کشوری، از طریق درگاه و دیوان صورت میپذیرفت؛ |
| که اولی شامل تشکیلات مربوط به دستگاه خاصه پادشاه بود و | | که اولی شامل تشکیلات مربوط به دستگاه خاصه پادشاه بود و |
| دومی به اداره امور کشور، نظارت بر ولایات تابع، احوال سپاه و اخذ مالیات مربوط میشد. | | دومی به اداره امور کشور، نظارت بر ولایات تابع، احوال سپاه و اخذ مالیات مربوط میشد. |
| درگاه خاصه که تحت نظارت حاجب بزرگ اداره میشد، در عهد غزنویان، غالباً متضمن دیوان وزیر و ادارات تابع آن نیز بود، که غالباً تمامی این تشکیلات در دربار غزنه، در داخل سرای شاهی قرار داشت. اما در دربار بخارا، ادارات تابع دیوان، خارج از درگاه و عموماً در اطراف سرای پادشاه واقع بود. | | درگاه خاصه که تحت نظارت حاجب بزرگ اداره میشد، در عهد غزنویان، غالباً متضمن دیوان وزیر و ادارات تابع آن نیز بود، که غالباً تمامی این تشکیلات در دربار غزنه، در داخل سرای شاهی قرار داشت. اما در دربار بخارا، ادارات تابع دیوان، خارج از درگاه و عموماً در اطراف سرای پادشاه واقع بود. |
| دیوانها چنان که از گفته نرشمن بر میآید، غیر از دیوان وزیر، شامل: | | دیوانها چنان که از گفته نرشمن بر میآید، غیر از دیوان وزیر، شامل: |
| !!دیوان استیفا، | | !!دیوان استیفا، |
| !!((دیوان شرطه))، | | !!((دیوان شرطه))، |
| !!((دیوان برید))، | | !!((دیوان برید))، |
| !!((دیوان اشراف))، | | !!((دیوان اشراف))، |
| !!((دیوان خاصه))، | | !!((دیوان خاصه))، |
| !!دیوان محتسب، | | !!دیوان محتسب، |
- | !!دیوان اوقاف و />!!دیوان قضاه |
+ | !!((دیوان اوقاف و قضا در عهد غزنوی|دیوان اوقاف و قضا)) |
| بود. البته در ولایات تابع هم تقریباً نظام دیوانی بر همین روال جریان داشت چنان که در عهد غزنوی، اغلب اوقات، کارگزاران ولایات توسط پادشاه انتخاب میشدند. | | بود. البته در ولایات تابع هم تقریباً نظام دیوانی بر همین روال جریان داشت چنان که در عهد غزنوی، اغلب اوقات، کارگزاران ولایات توسط پادشاه انتخاب میشدند. |
| در هر حال با آن که نظام دیوان، تحت نظارت خواجه بزرگ بود، ولی لزوم نظارت پادشاه در امور حکومت و اقتضای خاص ناشی از پارهای از امور، استقلال نسبی دیوانها را توجیه میکرد به طوری که ارتباط بلاواسطه برخی از ((متصدیان)) را با شخص پادشاه الزام آور میساخت. | | در هر حال با آن که نظام دیوان، تحت نظارت خواجه بزرگ بود، ولی لزوم نظارت پادشاه در امور حکومت و اقتضای خاص ناشی از پارهای از امور، استقلال نسبی دیوانها را توجیه میکرد به طوری که ارتباط بلاواسطه برخی از ((متصدیان)) را با شخص پادشاه الزام آور میساخت. |
| در واقع با آن که مشاغلی نظیر صاحب | | در واقع با آن که مشاغلی نظیر صاحب |
| ((دیوان رسایل))، | | ((دیوان رسایل))، |
| مستوفی و | | مستوفی و |
| عارض | | عارض |
| در مرتبه مادون وزارت بودند، ولی صاحبان این دیوانها، در عین آن که با دیوان وزیر ارتباط دایم داشتند، از جهت ارتباط مستقیم با پادشاه، و همچنین به سبب مسئولیت بلافصلشان در این شغل، غالباً در آن چه که مربوط به کارشان میشد، مستقل و صاحب رأی بودند. | | در مرتبه مادون وزارت بودند، ولی صاحبان این دیوانها، در عین آن که با دیوان وزیر ارتباط دایم داشتند، از جهت ارتباط مستقیم با پادشاه، و همچنین به سبب مسئولیت بلافصلشان در این شغل، غالباً در آن چه که مربوط به کارشان میشد، مستقل و صاحب رأی بودند. |
| چنان که شخص عارض و ((دیوان عَرَض ))که متصدی امر نظارت در احوال، درجات سپاه و مواجب و سلاح آنها بود، | | چنان که شخص عارض و ((دیوان عَرَض ))که متصدی امر نظارت در احوال، درجات سپاه و مواجب و سلاح آنها بود، |
| در برابر پادشاه مسئولیت مستقیم داشت. هر چند با وجود امیران و سپهسالاران بزرگ اردوگاه پادشاه، | | در برابر پادشاه مسئولیت مستقیم داشت. هر چند با وجود امیران و سپهسالاران بزرگ اردوگاه پادشاه، |
| عارض لشکر، قدرت قابل ملاحظهای نداشت، اما متصدی آن از میان دبیران لایق و | | عارض لشکر، قدرت قابل ملاحظهای نداشت، اما متصدی آن از میان دبیران لایق و |
| محتشم از اهل دیوان، انتخاب میشد. | | محتشم از اهل دیوان، انتخاب میشد. |
| چنان که ((مسعود غزنوی)) بنای پیشنهاد میمندی وزیر، شغل | | چنان که ((مسعود غزنوی)) بنای پیشنهاد میمندی وزیر، شغل |
| ((دیوان عرض)) را به ((بوسهل زوزنی ))داد، همچنین به روایت بیهقی، به بوسهل خاطر نشان کرد که نزد «خواجه بزرگ باید رفت و بر اشارت وی کار کرد.این امر حیثیت و شأن خواجه بزرگ میمندی را در نظر پادشاه و لزوم ارتباط با دیوان وزارت را برای صاحب دیوان عرض نشان میدهد. | | ((دیوان عرض)) را به ((بوسهل زوزنی ))داد، همچنین به روایت بیهقی، به بوسهل خاطر نشان کرد که نزد «خواجه بزرگ باید رفت و بر اشارت وی کار کرد.این امر حیثیت و شأن خواجه بزرگ میمندی را در نظر پادشاه و لزوم ارتباط با دیوان وزارت را برای صاحب دیوان عرض نشان میدهد. |
| باری دستاوردهای دیوانی که از عهد ((سامانیان)) به رشد و شکوفایی دست پیدا کرد و در زمان غزنوی با جرح و تعدیلهایی مناسب، حال و اوضاع و احوال شد، زمانی که این میراث از آنان به ((سلجوقیان)) منتقل شد، هیچ گونه تغییر قابل ملاحظهای در آن پدیدار نشد. | | باری دستاوردهای دیوانی که از عهد ((سامانیان)) به رشد و شکوفایی دست پیدا کرد و در زمان غزنوی با جرح و تعدیلهایی مناسب، حال و اوضاع و احوال شد، زمانی که این میراث از آنان به ((سلجوقیان)) منتقل شد، هیچ گونه تغییر قابل ملاحظهای در آن پدیدار نشد. |