ترکمانان قویونلو
«908- 780ق / 1502 - 1378 م»
آذربایجان،
عراق عجم و فارس در فاصله بین مرگ
تیمور تا اعتلای دولت صفوی، عرصه نزاع دو گروه ترکمان بود؛
قراقویونلو و
آق قویونلو. به طوری که این دو طایفه، هر یک به نوبت در آن نواحی به قدرت رسیدند؛ نخست ترکمانان قراقویونلو «874 - 780 ق / 1469- 1378 م» که قرا یوسف و
جهانشاه، مشهورترین فرمانروایان آنها به شمار میروند، و سپس ترکمانان آق قویونلو «908 - 780 ق / 1502- 1378م» که از آن جمله
اوزون حسن و پسرش
سلطان یعقوب در یک دوران پر آشوب آکنده از منازعات مستمر یک چند در قلمرو خود قدرت و ثبات سیاسی قابل ملاحظهای به وجود آوردند.
ترکمانان بقایای طوایف ترک صحرانورد آسیای میانه
این ترکمانان بقایای طوایف ترک صحرا نورد آسیای میانه بودند که مقارن تاخت و تاز
مغول به نواحی غربی
آسیا آمدند. با آن که غالباً کینههای دیرینهای از میراث زندگی سخت
آسیای میانه داشتند، ولی در مقابل قدرتهایی که بر ضد آنها یا برای دفع آنها از سوی پادشاهان اطراف اعمال میشد، مقاومت کردند به طوری که این احوال آنها را مقاوم، جنگجو و سلحشور بار آورده بود و به قبول خدمات پارتیزانی و مزدوری در دستگاه پادشاهان نواحی مجاور تشویق میکرد. به علاوه غالباً چشم هم چشمیها و کینههای دیرینهشان نیز در این گونه موارد، آنها را در اردوهای متخاصم، رو به روی هم قرار میداد. این کینه توزیها بین دو طایفه قویونلو، سابقهای دیرینه داشت به طوری که از اواخر عهد
ایلخانان، نواحی اندروم را چنانکه
ابن بطوطه جهانگرد مغربی خاطر نشان میکند، دچار اختلاف و ویرانی کرده بود. در آن ایام، هر دو طایفه در آن نواحی و غالباً در مجاورت یکدیگر به شبانی و صحرا گردی سرگرم بودند با این وجود اختلاف بر سر چراگاه و آبشخور، مایه منازعات مستمر و مکرر در بین آنها نیز میشد.
طوایف ترکمان، اتحادیه ای از چند قبیله شبانکاره
هر یک از این دو طایفه ترکمان، در واقع اتحادیهای از چند قبیله شبانکاره و گوسفند چران بودند که از یکدیگر دست کم در اسم به دلیل رنگ و جنس گوسفندان خویش متمایز میشدند؛ قراقویونلو «صاحب گوسفندان سیاه» و آق قویونلو «دارنده گوسفندان سفید».
با آن که هر دو اتحادیه از آسیای میانه آمده بودند، مقارن ایامی که نامشان در حوادث عصر به میان آمد، هر دو دسته با فاصلهای که موجب ایجاد رقابت و دشمنی بود، در نواحی شمالی
بین النهرین، حوالی دریاچه
وان، و حدود
آناتولی شرقی به معیشت شبانگارگی سر میکردند.
سکونتگاه طوایف قراقویونلو
سکونتگاه طوایف قراقویونلو، نواحی
ارمنستان و اراضی واقع در شمال دریاچه وان بود و طوایف آق قویونلو، در حدود دیار بکر و نواحی شرقی
آناتولی میزیستند. چون طوایف شمالی با وجودی که خود نیز از عشایر ترکمان بودند، هیچ یک از این دو دسته ترکمانان متخاصم را در ترکیب و ساختار اتحادیه عشایری خود نپذیرفتند، این طوایف بر حسب اقتضای احوال و به هنگام ضرورت، گاه با آنها هم پیمان و مواقعی نیز از در دشمنی و تخاصم در میآمدند به طوری که در جنگهای محلی هر یک به اندازه تعداد و توان خویش استعداد جنگی خود را بروز میدادند و در ایام صلح، ضمن تربیت اغنام، به رهزنی و غارت در دیهها و شهرهای مجاور نیز مشغول میشدند. به علاوه، چون عثمانیها به این طوایف عموماً به دیده سوءظن مینگریستند، در بعضی موارد، خاصه طوایف
آق قویونلو از اتحاد با مخالفان غربی آنها استقبال میکردند. بدین سان، گه گاه، بین آنها و ونیزیهایی که در اروپا با عثمانیها منازعه داشتند، روابط دوستی برقرار میشد. از طرفی چون در لشکرکشیهای تیمور به
روم و نواحی شمالی
عراق هم، طوایف قراقویونلو با دشمنان او متحد بودند، لاجرم طوایف آق قویونلو به تیمور پیوستند و او را بر ضد دشمنانش تقویت و تأیید کردند. به این ترتیب هر دو دسته مقارن این ایام، ضمن گوسفند چرانی راهزنی نیز میکردند.
منازعات دیرینه آق قویونلو ها و قراقیونلوها
مع هذا، چون اکثر یا تمامی طوایف آق قویونلو سنی مذهب بودند و طوایف قراقویونلو به
تشیع گرایش داشتند، منازعات دیرینه آنها در این ایام رنگ اختلاف فرقهای نیز پیدا کرد به طوری که به صورت یک دعوای بین شیعه و سنی جلوه گر شد. چنانکه حتی فرستاده دولت ونیز
ایتالیا در دربار آق قویونلو، منازعات آنها را با نزاعهای فرقهای گلف و گبلین که در همان ایام در ایتالیا همچنان باقی و مستمر بود، همانند یافت. تا این که این اختلافات به تدریج تحت تأثیر مسایل مذهبی شدت و حدت پیدا کرد و موجب تجدید تعصبات دیرینه شد. در هر صورت هر دو طایفه یکی پس از دیگری رو به اضمحلال رفتند به طوری که با طلیعه
دولت صفوی، تنها نام و نشانی از آنها در تاریخ به یادگار باقی ماند.
مطالب مرتبط با موضوع: