منو
 کاربر Online
745 کاربر online
تاریخچه ی: تروتسکی

لئون داویدوویچ برونشتین تروتسکی از پدر و مادری یهودی در نزدیکی الیزا و تگراد تولد یافت، پدرش مستأجر زمین‌های کشاورزی در ایالت خرسون در جنوب ((روسیه)) بود. تروتسکی تحصیلاتش را در دانشگاه اودسا به پایان رسانید و بعد به انقلابیون پیوست و به عملیات انقلابی دست زد. لونا چارسکی در وصف وی چنین نوشته است:

«من همیشه با منتهای عدم موافقت با این جوان جلف کج کلاه می نگریستم که پا روی پا انداخته و بامداد اصول و کلیات نطق بالبدیهه خود را با عجله یادداشت می‌کرد...

آن لحن فوق العاده آمرانه و مغرورانه وی با فقدان آن جذابیتی که همیشه لنین را احاطه کرده بود ... من همیشه تروتسکی را یک مرد بزرگ می پنداشتم.»

از 1905 کارتروتسکی بالا گرفت بریاست سویت (مجلس) نمایندگان کارگران سن بطرز بورگ برگزیده اما دوباره توقیف و محکوم به حبس ابد و به ((سیبری)) تبعید گشت. این بار نیز گریخت و به عضویت هیئت تحریریه آرییتزیتونگ و پراودا پذیرفته سد و رهبری حزب انقلابی خود را عهده دار گشت. در 1914 ضد جنگ جهانی و پراودا پذیرفته شد و رهبری حزب انقلابی خود را عهده دار کشت. در 1914 ضد جنگ جهانی مقالات متعدد دو آتشینی نوشت و در آلمان به زندان افتاد بعد از انقلاب مارس 1917 به روسیه بازگشت و در همین سال به حزب بالشویک پیوست و در حکومت سویت به عضویت شورای کمیسرهای مردم و کمیسر امور خارجه معین شد و در 1918 پیمان صلح برست لیتوسک را با آلمانی‌ها بست. آنگاه کمیسر جنگ گشت و سپاهی گرد آورده در جنگ‌های داخلی در 4 جبهه جنگید و بر مخالفات پیروز گردید و با اینکه از لحاظ پاره‌ای عقاید با ((لنین)) مخالف ببود، ولی همچنان به لنین وفادار ماند. هنگام مرگ لنین در جنوب روسیه به شکار مرغابی رفته بود و چون با استالین اختلاف داشت و قدرت بدست استالین افتادو تروتسکی در ژانویه 1925 برکنار و به سیبری تبعید گردید و در 1927 به اتهام عملیات ضدحزبی از حزب‌های کمونیست اخراج و در 12 فوریه 1929 از روسیه به استانبول تبعید شد و از آنجا به نروژ سپس به آمریکا رفت و از 1937 در مکزیک به سر برد تا اینکه در 21 اوت 1940 به تحریک استالین کشته شد.

آثار و کتب بسیار پدید آورد از جمله: دفاع از تروریسم – ادبیات و انقلاب – زندگانی – من تاریخ انقلاب روسیه در سه جلد و دیکتاتوری در مقابل دموکراسی می‌باشد.

برخی از عقاید وی:

«راه نیل به ((سوسیالیسم)) ((«کمونیسم))) از دوره‌ای می‌گذرد که عالی‌ترین دوره تشدید و سختی اصل دولت است، و من شما و همه اکنون در همان دوره قرار گرفته و از آن می‌گذریم. درست مانند چراغی که قبل از خاموش شدن آخرین شعله درخشان خود را ظاهر می‌کند بهمین طریق دولت قبل از آنکه ناپدید شود به‌صورت دیکتاتوری برولتاریا تجلی می‌نماید، یعنی بی‌رحم‌ترین شکل دولت ظاهر می‌شود و با نهایت قدرت و اتوریته بر حیات اتباع کشور حکومت می‌کند و به رسمیت که بخواهد ایشان را هدایت می‌نماید ....

باستثنای سپاه، هیچ تشکیلاتی مانند تشکیلات دولت طبقه کارگر در مشکل‌ترین دوره تحول، تا کنون انسان را چنین سختی و اجبار کنترل نکرده است ... دموکراتیزاسیون به طوریکه مارکسیست در الفبای مارکسیسم خوانده است، عبارت از الغای مفهوم نیروهای هوشمند و هیچ شمردن کسانیکه مالک علوم تخصصی می‌باشندْ و تعویض ایشان به‌وسیله انتخابات و صندوق آراء نیست. طبقه کارگر باید تحت قیادت پیشقراولان خود تعلیمات و فرهنگ خود را براساس سوسیالیسم تجدید کند (یعنی از نو درس بخواند) هر کس که این نکته را درک نکند نسبت به الفبای فن سوسیالیسم جاهل است.»

در توضیح مرحله بعد و مسئله کار اجباری که در اعلامیه حزب کمونیست (کمونیست مانیفستو) چنین بیان داشته است: «اصل خدمت و کار اجباری برای کمونیست اصلی مسلم است و آنکس که کار نمی‌کند غذا هم نخواهد داشت. و چون همه ما محتاج به اغذیه هستیم، ناچار همه ما مجبور به کار کردن هستیم. خدمت و کار اجباری در قانون اساسی ما و در کد (مجموعه قوانی) کارگری ما مندرج است .... اکنون لازم است که این مطلب را برای همیشه روشن سازیم که همانطور که اصل سوسیالیزاسیون وسائل تولید، جانشین اصل مالکیت امول در مرام ((کاپیتالیسم)) شدهی است، اصل خدمت و کار اجباری نیز به طریق پایدار و به طریق افراطی (رادیکالی) جای آزادی اجیر کردم افراد را گرفته است ... و این است جوهر اصل کار اجباری که ماگزیر وارد برنامه تشکیلات سوسیالیستی کارگر گردیده و عنصر اساسی در آن برنامه قرار گرفته است. چون حیات اقتصادی متشکل بدون کار اجباری میسر نیست. لذا کار اجباری هم بدون لغو عقیده موهوم آزادی کار و بدون تعویض عقیدة فوق با اصل الزام و اجبار واقعی تحقق نمی‌پذیرد.»

در مورد مساوات اقتصادی و سیاسی گوید:

«در عمق رقابت، یک غریزه حیاتی نهفته و آن تقلا برای وجود است (داروینیسن مارکسیست) که در نظم بورژو اصورت رقابت را به خود می‌گیرد. رقابت حتی در جامعه تکامل یافته سوسیالیست هم ناپدید نمی‌شود، بلکه با تأمین متزاید احتیاجات لازم زندگی رقابت کمتر صورت خودپرستی را داشته و تنها به شکل یک اخلاق ایده‌آلیست بیرون می‌آید»

در کتاب زندگانی من آمده است:

«انقلاب، از نقطه نظر ارزش مطلق شخصیت انسان، البته مردود است و همچنین است جنگ، و لذا کل ((تاریخ بشریت)) (چون دو عنصر مزبور را دارد) نیز مردود می‌باشد معهذا جوهر فکر شخصیت، تنها در نتیجه انقلابات و طغیانها بوجود آمده و نمو کرده و هنوز به مرحله کمال نرسیده است ...

حال این روش از نقطه نظر فلسفه عادی خوب است با بد، من نمی‌دانم و اقرار می‌کنم که علاقه‌ای هم به دانستن آن ندارم، ولی قطعاَ می‌دانم که این است تنها راهی که بشریت آن را یافته و می‌شناسد. نقل از کتاب تاریخ فلسفه سیاسی تألیف دکتر بهاءالدین پاسارگاد.

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 یکشنبه 25 دی 1384 [16:06 ]   4   محمد رضا قدوسی      جاری 
 یکشنبه 25 دی 1384 [15:37 ]   3   محمد رضا قدوسی      v  c  d  s 
 شنبه 26 دی 1383 [10:27 ]   2   نفیسه ناجی      v  c  d  s 
 جمعه 26 تیر 1383 [20:10 ]   1   ایمان رحمتی      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..