تاریخچه ی:
تبری از دشمنان اهلبیت
((زکریا بن آدم))، یکی از یاران ((حضرت امام رضا علیه السلام|امام رضا علیه السلام))، میگوید:« در خدمت امام رضا علیه السلام بودم که ((حضرت امام محمد جواد علیه السلام|امام جواد علیه السلام)) در حالی که کمتر از چهار سال داشت وارد شد. سپس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و مدتی طولانی در اندیشه فرو رفت. امام رضا علیه السلام فرمود:« جانم به فدایت، چرا تفکرت طولانی شد؟»
امام جواد علیه السلام پاسخ داد:« به برخوردهایی میاندیشم که با مادرم ((حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام|فاطمه سلام الله علیها)) شد. سوگند به خدا، آن دو نفر را از قبرشان بیرون می آورم و بدنهایشان را میسوزانم. آنگاه خاکسترشان را به باد میدهم و در دریا میریزم.»
در این هنگام امام رضا علیه السلام او را نزدیک خویش آورد و میان دو چشمش را بوسید و فرمود:« پدر و مادرم فدایت، تو شایسته ((امامت)) هستی.»
!منابع:
*بحار الانوار، ج 50، ص 59.
!مراجعه شود به:
*((تصریح به امامت حضرت جواد علیه السلام))
*((سخنان و حالات آن حضرت نسبت به رسول خدا و حضرت زهرا و امام رضا علیه السلام))