تاریخچه ی:
تئوریهای شنوائی
تفاوت با نگارش: 5
- | V{maketoc} /> ||تئوری های شنوائی می کوشند رابطه ادراک شنوائی را با ساختمان و کنش مکانیزم شنوائی بیان کنند و بخوصوص به اساس ((فیزیولوژیک)) ارتفاع و شدت صوت توجه دارند. دانشجو باید از مهم ترین این تئوریها مثل تئوری دید رنگ که از آن صحبت کردیم، قسمت اعظم آنچه درباره رابطه آدمی و جهان خارج می دانیم متمرکز شده است.|| |
+ |
||تئوریهای شنوائی میکوشند رابطه ادراک شنوائی را با ساختمان و کنش مکانیزم شنوائی بیان کنند و بخصوص به اساس فیزیولوژیک ارتفاع و شدت صوت توجه دارند. از مهمترین این تئوریها مثل تئوری دید رنگ، قسمت اعظم روی آنچه درباره رابطه آدمی و جهان خارج میدانیم متمرکز شده است.|| |
| !تئوری موضعی | | !تئوری موضعی |
- | این تئوری در صورت اصلیش توسط هلم هلتز بیان شد که می پنداشت که تارهای غشاء پایه ای در اثر ((رزنانس ))با فراوانی هائی که از خارج می گیرند مرتعش می شوند. در صورت فعلیش این تئوری آن است که هر ناحیه از غشاء پایه ای نسبت به فراوانی بخوصوصی حساسیت دارد. مثلاً گمان می کنند ناحیه باریک بخوصوصی حساسیت را دارد هر چند قسمتهای دیگر نیز تا حدی در اثر این فراوانی فعالیت پیدا می کنند نیز گمان می کنند که جریاناتی که در قسمتهای مختلف غشاء پایه ای ایجاد می شوند به قسمتهای مختلف ناحیه شنوائی کرتکس سربرال می روند. |
+ | این تئوری در صورت اصلیاش توسط هلمهلتز بیان شد که میپنداشت که تارهای غشاء پایهای در اثر رزنانس با فراوانیهائی که از خارج میگیرند مرتعش میشوند. در صورت فعلیاش این تئوری آن است که هر ناحیه از غشاء پایهای نسبت به فراوانی بخصوصی حساسیت دارد. مثلاً گمان میکنند ناحیه باریک بخصوصی حساسیت را دارد هر چند قسمتهای دیگر نیز تا حدی در اثر این فراوانی فعالیت پیدا میکنند. و نیز گمان میکنند که جریاناتی که در قسمتهای مختلف غشاء پایهای ایجاد میشوند، به قسمتهای مختلف ناحیه شنوائی کورتکس سربرال ( قشر مغزی) میروند. |
- | دیده ایم که در غشاء پایه ای هر چند تارها مرتعش نمی شوند نسبت به فراوانی های مختلف عمل مختلف دارند. این امر را در بحث از پاسخ حلزونی دیدیم .نیز شواهدی در دست است که اگر گوش حیوان مدتی در معرض صداهای زیر شدید قرار گیرد آن ناحیه حلزون که بافتهای کوتاه در آنجا قرار دارند (و بموجب این ((فرضیه)) مسئول صداهای زیرند) آسیب می بینند. اما صداهای بم شدید به طور کلی و نه موضعی به ((غشا)) پایه ای لطمه نمی زنند. |
+ | دیدهایم که در غشاء پایهای هر چند تارها مرتعش نمیشوند نسبت به فراوانیهای مختلف، عمل مختلف دارند. این امر را در بحث پاسخ حلزونی دیدیم. نیز شواهدی در دست است که اگر گوش حیوان مدتی در معرض صداهای زیر شدید قرار گیرد، آن ناحیه حلزون که یاختههای کوتاه در آنجا قرار دارند (و بموجب این فرضیه مسئول صداهای زیرند) آسیب میبینند. اما صداهای بم شدید به طور کلی و نه موضعی به غشا پایهای لطمه نمیزنند. |
- | طبق نظریه موضعی شدت یا بلندی صوت مربوط به آنست که چه مقدار از غشاء پایه ای به فعالیت در می آیند دو صوت که همان فراوانی و همان شدت را دارند همان تارها را تحریک می کنند. از این گذشته همان تارها هستند که حداکثر فعالیت را پیدا می کنند. اگر دو صوت که یک فراوانی دارند در شدت اختلاف پیدا کنند عده تارهایی که تحریک می شوند در مورد صوت شدیدتر بیشتر است اما بافته هائی که حداکثر تحریک را پیدا می کنند همانند. بنابراین طبق نظریه موضعی زیر و بمی صدا مربوط به موضعی است که حداکثر فعالیت را پیدا می کند و بلندی صدا مربوط به وسعت تحریک در اطراف ناحیه ایست که حداکثر تحریک را یافته است. |
+ | طبق نظریه موضعی شدت یا بلندی صوت مربوط به آن است که چه مقدار از غشاء پایهای به فعالیت در میآیند. دو صوت که همان فراوانی و همان شدت را دارند، همان تارها را تحریک میکنند. از این گذشته همان تارها هستند که حداکثر فعالیت را پیدا میکنند. اگر دو صوت که یک فراوانی دارند در شدت اختلاف پیدا کنند، عده تارهایی که تحریک میشوند در مورد صوت شدیدتر، بیشتر است. اما یاختههائی که حداکثر تحریک را پیدا میکنند همانند. بنابراین طبق نظریه موضعی زیر و بمی صدا مربوط به موضعی است که حداکثر فعالیت را پیدا میکند و بلندی صدا مربوط به وسعت تحریک در اطراف ناحیهایست که حداکثر تحریک را یافته است. |
| !تئوری فراوانی | | !تئوری فراوانی |
- | تئوری فراوانی به چند نوع مختلف بیان شده است. ((تئوری ردفورد)) می گویند که گوش آدمی مثل گوشی تلفون کار می کند. این تئوری بیان می کند که فراوانی ده هزار سیکل در ثانیه موجب می شود که عصب شنوائی ده هزار ارتعاش عصبی را در ثانیه به مغز برساند زیر و بمی بسته به فراوانی ارتعاشات عصبی است که به مغز می رسند بلندی صوت مربوط است به عده بافته های شنوائی که تحریک می شوند. اما بدون توسل به تئوری دیگری که اینک مورد بحث قرار خواهد گرفت فراوانی نمی تواند تجربه زیر و بمی را در بیش از هزار سیکل در ثانیه بیان کند. |
+ | تئوری فراوانی به چند نوع مختلف بیان شده است. تئوری ردفورد میگویند که گوش آدمی مثل گوشی تلفن کار میکند. این تئوری بیان میکند که فراوانی ده هزار سیکل در ثانیه موجب میشود که عصب شنوائی ده هزار ارتعاش عصبی را در ثانیه به مغز برساند. زیر و بمی بسته به فراوانی ارتعاشات عصبی است که به مغز میرسند. بلندی صوت مربوط است به عده یاختههای شنوائی که تحریک میشوند. اما بدون توسل به تئوری دیگری که اینک مورد بحث قرار خواهد گرفت فراوانی نمیتواند تجربه زیر و بمی را در بیش از هزار سیکل در ثانیه بیان کند. |
| !شلیک جریان عصبی | | !شلیک جریان عصبی |
- | این تئوری نوع دیگری از تئوری فراوانی است واضعان آن وور و بری بودند و آنرا برای توجیه اثر وور-بری پیشنهاد کردند. از آنچه در باره اثر وور-بری گفته شد به یاد خواهیم آورد که فراوانی ارتعاش تا پنج هزار سیکل در ثانیه توسط عصب شنوائی نقل می شود هر چند که یکایک اعصاب به صورت فردی هیچکدام بیش از هزار ارتعاش را در ثانیه نقل نمی کنند. از این امر بر می ید که تارهای عصبی به صورت گروه گروه کار می کنند و هر گروهی نسبت به تراکم معینی از امواج خارجی عمل می کنند. چنانکه در شکل هفتم نشان داده شده است .گروه معینی از تارهای عصبی وقتی به تراکم مخصوصی از محرک خارجی بر خورد می کنند وارد عمل می شوند و بعضی گروهها بیش از گروههای دیگر وارد عمل می شوند. |
+ | این تئوری نوع دیگری از تئوری فراوانی است واضعان آن وور و بری بودند و آنرا برای توجیه اثر وور-بری پیشنهاد کردند. از آنچه در باره اثر وور-بری گفته شد به یاد خواهیم آورد که فراوانی ارتعاش تا پنج هزار سیکل در ثانیه توسط عصب شنوائی نقل میشود هر چند که یکایک اعصاب به صورت فردی هیچکدام بیش از هزار ارتعاش را در ثانیه نقل نمیکنند. از این امر بر میید که تارهای عصبی به صورت گروه گروه کار میکنند و هر گروهی نسبت به تراکم معینی از امواج خارجی عمل میکنند.
چنانکه در شکل هفتم نشان داده شده است. گروه معینی از تارهای عصبی وقتی به تراکم مخصوصی از محرک خارجی بر خورد میکنند وارد عمل میشوند و بعضی گروهها بیش از گروههای دیگر وارد عمل میشوند. مثلاً وقتی صوتی که سه هزار سیکل در ثانیه فراوانی دارد به گوش میخورد در عصب شنوائی در هر سه هزارم ثانیه ارتعاشی به راه میافتد و هر بار یک گروه از تارهای عصبی در این فعالیت شرکت میکنند. اما بعضی از تارها به علت اینکه حساسیت بیشتری دارند ارتعاشات بیشتری از بعضی دیگر به راه میاندازند یا شلیک میکنند. ارتفاع صوت طبق این نظریه به عده شلیکها مربوط میشود. بلندی صدا به این ترتیب حس میشود که به علت شدت صوت عده تحریکهای بیشتری در هر ثانیه شلیک صورت میگیرد. |
- | مثلاً وتی صوتی که هار یکل در ثانیه راانی اد ب و ی ور در ب شنوائی د هر سه ا نی ارعاشی به می افتد و ر ار یک ره ز تارای عصبی این یت رک می کنند. اا بعی از تاره به عل اینکه سای بیتری ان اتاشا بیشتری از عی دیگر به راه می اندان یا یک می نند. اتا ب ای نریه ه عده شلیکه مربو می شد.لندی صدا این تیب س می شود ک ب دت وت ده ریهای یی در هر انیه لیک ور ی گیرد. |
+ | مثلاً صوت بندی ممکن است بجای پنجاه تار عصبی صد تار را تحریک کند و تارهائی که ا صت دیگر پانصد بار در ثانیه لیک میکردند در اثر حریک صوت بلند ممکن است هفتصد بار در ثانیه شیک کنند. نتیجه کلی عبارت است از ارتعاشات بیشتری در ر ثانیه واه بود. بظر میآی که تئوی شیک و ئوری موعی هیچ یک در نف ود کافی نباشد که همه جنبههای شنوائی را توجیه کند و ز هر دو باید استفاده کرد. !انی بی شنوائی با اتصا الکتروهای عایق شده به ب شوائی ممکن است پاسخ عصبی را دریافت کرد. در این وضع راوانیهائی که ا پنج هزار سیکل ر ثایه هتند همان فراانی را در عصب شنوائی یاد میکن. قسمت c ر شکل شم مراجعه کنید. />قاب توجه است که با وجود آن یک تار عبی کمتر از هزار ارتعاش در ثانیه مل میکند عصب شنوائی پنج هزار ارتعاش را در ثانیه حمل میکن. این امر چنانکه واهیم ی برای نریههای نوای مهم است نی قال توه است که عصب شنوای ظاهراً فراوانیهای بیش از پنج هزار در ثانیه را منتقل نمیکند این امر حکایت از ین میکند که عمل دیگری جز فراوانی جریان عصبی مسئول شنیده شدن فراوانیهای بیشتر از این است. !آمادگی ادراک کسی ک به یزی خیره شده آماگی دیدن ن را یافته ست در این مورد گوئیم آمادی او از نوع گیرنده ات. اا ین دگی نب عضلانی بدنی هم ارد زیرا چشمها ر جهت معینی دوخته شده و بدن به آن جانب مایل گشته است. طبیبی که ب منتظر زنگ تلفن از جانب بیماران است حتی در حال خوب، آمادگی شیدن نگ تلفن را دارد و صدای گ او را بیدار میکند م ممکن است صدای گریه کودکش، هر چند بلند اشد او را بیدار نکند زن او برعکس ممکن است صدای تلفن را نشنود اما صدای کدک را بشود. ر ای مود گویم آمادگی ذهنی برای این هست و رای آن نیست وقتی مادگی ذهنی ای چیز بخصوصی داریم از یز های یگ فل میشویم. و یا مثلا در خیابان وقتی میخواهید کتابخانهای را پیا کنید و به همه مازهها نگاه میکنید ولی ممکن ست از مغازه غذا فروشی ر شید و از آن آگاه نشوید. |
- | مثلاً وت بلندی ممکن اس ای پناه ی د تا ا تریک کند و اای که با صوت دیگر صد بر در ثانیه شلیک می کند ار ریک صو لند ممکن ست صد ار در انیه شیک کنند. یه کلی بار ا ا رتعاشا بیی در ثانیه اهد .نظ می ید که تری شلیک و توری موی یچک در نف ود کای د که مه نه ای شنوای را توی کد و از هر د باید ااه ک. |
+ | آماگی بدنی نیز پاسهی ا که من ن ا تهیل میکند ولی ما پاخهای دیگر ید و بور کلی میون ف آماگی راک و پاخ ا در میدان ود ریع و سان یکند ار ا ن میدان کن و شوا مد. قی از ادگی، ز ظ خمی که به تیل و تریع و داک یکند ن کی وه خنه یشود. ا لحاظ ادراک تاریی ک از توجه کرداند ا ی قرا ت: |
| + | #آمادگی برای ادراک |
| + | #واکنش انتظار و اکتشاف |
| + | #سازگاری ادراکی که با انتظار همراه است. |
| + | !مباحث مرتبط با عنوان |
| + | *((ادراک فضا از راه بینائی)) |
| + | *((ادراک فضائی شنوائی)) |
| + | *((قرینههای روانی و فیزیولوژِیک از راه بینائی)) |