تأویل در لغت به معنای بازگشت دادن چیزی است بنابراین اگر هر کار و یا هر سخنی را که به هدف نهایی برسانیم تأویل نامیده می شود مثلا اگر کسی اقدامی کند اهداف اصلی اقدام او روشن نباشد و در پایان آنرا مشخص کند این کار را تأویل می گویند در قرآن کریم از مواردی به عنوان تأویل یاد شده است به عنوان نمونه در ماجرای دیدار
حضرت موسی علیه السلام با
حضرت خضر علیه السلام قرار بر این شد که حضرت موسی علیه السلام از او پیروی کند و شاگرد او باشد و هیچ اعتراضی نسبت به کارهای او نداشته باشد حضرت خضر هم شرط کرد که حضرت موسی از هیچ چیزی پرسش نکند تا خود او بعدا برایش توضیح دهد.
اما پس از این شرط حضرت موسی علیه السلام به مشاهده کارهای خضر از قبیل سوراخ کردن کشتی، کشتن یک نوجوان، و بازسازی دیوار در حال سقوط بدون گرفتن اجرت و مزد، نتوانست صبر کند و پرسش های اعتراض آمیز خود را مطرح کرد حضرت خضر در پاسخ فرمود این پرسش های تو آغاز جدائی میان من و تو است زیرا قرار بر سوال نبود اما من تو را از" تأویل" و واقعیت خارجی این کارهایی که انجام دادم آگاه می سازم و پس از آن حکمت کارهای انجام شده را مطرح می کند.
و در پایان می فرماید: ذلک تأویل مالم تسطمع علیه صبرا (سوره کهف آیه 82) آنچه بیان کردم تاویل کارهایی بود که تو توانایی صبر آن را نداشتی و بدین جهت اعتراض و سئوال داشتی
همچنین اگر انسان خواب می بیند که تعبیرش را نمی داند و آنگاه با مراجعه به کسی و یا مشاهده صحنه ای تعبیر حقیقی خوابش را دریابد به ان تأویل می گویند همانگونه که یوسف پس از آن که خواب مشهورش سجده کردن یازده ستاره و خورشید در برابرش در خارج تحقق یافت و پس از سالیانی برادرانش به همراه پدر و مادر با احترام و خضوع تمام در پیشگاه حضرت یوسف علیه السلام حاضر گشته به پدرش گفت یا ابت هذا تأویل رویای من قبل (سوره یوسف آیه 100) ای پدر جان این صحنه و منظره، تأویل خوابی است که من در گذشته دیدم
هرگاه انسان سخنی بگوید که مفاهیم خاص و اسراری در آن نهفته باشد که هدف نهایی آن سخن را تشکیل دهد آن هدف و مفاهیم ناپیدای حقیقی تأویل سخن انسان هستند.
علامه طباطبایی (ره) می فرماید: نظریه صحیح و حق درباره تأویل آن است که تاویل یک حقیقت واقعی است که تمام بیانات قرآن ـ احکام، مواعظ، حکمت ها ـ به آن مستندات و این حقیقت برای تمام آیات قران محکم یا متشابه وجود دارد تأویل از قبیل مفاهیم لفظی نیست بلکه از نسخ امور عینی و متعالی هت که الفاظ بدانها دسترسی ندارد و اگر در قلب الفاظی بیان شده است به جهت نزدیک ساختن مطلب بدهن انسان است همانند تشکیلات که برای نزدیک ساختن مطالب عالی به ذهن بکار گرفته می شوند
خلاصه گفتار آن است که به جز قرآنی که ما تلاوت می کنیم، حقیقت دیگری وجود دارد که رابطه اش با این قرآن ظاهری رابطه روح با جسم است که قرآن از آن با عنوان کتاب حکیم یاد می کند و همین حقیقت تأویل نام دارد و تمام معارف و محتوای قرآن بر این حقیقت اعتماد واستناد دارد و انسان های عادی با فهم های معمولی و جانهای غیر پاک راهی برای دستیابی به این حقیقت ندارد.
منابع :
تفسیر نمونه ، ج2 ، ص 324 ، تالیف آیت الله مکارم و همکاران ؛دارالکتب الاسلامیه ، چاپ 24
تفسیر المیزان ، ج 3 ، ص 49 و ص 55