تاریخچه ی:
بهترین شیعیان میانه روها هستند
تفاوت با نگارش: 3
- | ((اصبغ بن نباته|اصبغ بن نباته )) میگوید: ((حارث همدانی )) همراه گروهی از شیعیان به حضور امیر المؤمنین علی علیه السلام رسیدند. حارث بیمار بود و خمیده راه میرفت. امام با دیدن او فرمود:«ای حارث چگونهای؟» |
+ | ((اصبغ بن نباته|اصبغ بن نباته)) میگوید: ((حارث همدانی)) همراه گروهی از شیعیان به حضور ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) رسیدند. حارث بیمار بود و خمیده راه میرفت. امام با دیدن او فرمود:« ای حارث چگونهای؟» |
| حارث پاسخ داد:«ای امیرالمؤمنین، روزگار مرا از پا انداخته و جدال یارانت کنار منزل تو بر بیماری من افزوده است.» | | حارث پاسخ داد:«ای امیرالمؤمنین، روزگار مرا از پا انداخته و جدال یارانت کنار منزل تو بر بیماری من افزوده است.» |
| فرمود:« جدال آنها درباره چیست؟» | | فرمود:« جدال آنها درباره چیست؟» |
- | حارث گفت:«درباره مقام تو. برخی از آنها اهل افراط و مبالغه و غلو هستند و برخی اهل میانهروی. عدهای از انها بیعت خودشان را با تو شکستهاند، برخی نیز مضطرب و اهل تردید و شک شدهاند و نمیدانند که امامت تو را بپذیرند یا انکار کنند.» |
+ | حارث گفت:« درباره مقام تو. برخی از آنها اهل افراط و مبالغه و غلو هستند و برخی اهل میانهروی. عدهای از انها بیعت خودشان را با تو شکستهاند، برخی نیز مضطرب و اهل تردید و شک شدهاند و نمیدانند که امامت تو را بپذیرند یا انکار کنند.»
::{picture=imam_ali800.jpg height=400 width=600}::
|
| حضرت علی علیه السلام فرمود:« ای برادر همدانی، بس است. آگاه باش که بهترین شیعیان من میانهرو هستند.» | | حضرت علی علیه السلام فرمود:« ای برادر همدانی، بس است. آگاه باش که بهترین شیعیان من میانهرو هستند.» |
- | حارث همدانی گفت:«چه خوب بود اگر زنگار را از دلهای ما بر میگرفتی و موقعیت خودت را برای ما روشن میساختی.» امام فرمود:«حق بر تو مشتبه شده است. دین خداوند به وسیله مردان شناخته نمیشود، بلکه با آیههای الهی شناخته میشود. حق را بشناس؛ اهل حق را میشناسی. ای حارث، حق نیکوترین گفتار است و من از حق به تو خبر می دهم. گوش به من بسپار و آنگاه به هر کس از دوستانت که شایستگی و رازداری و امانتداری دارند نیز خبر بده. آگاه باش که من بنده خدا و برادر رسول خدا و نخستین تصدیقکننده او هستم. من پیامبر را تصدیق کردم در آن زمان که آدم هنوز خلق نشده بود. بدان که من از نزدیکان مخصوص پیامبر، وصی او، ولی او، و رازدارش هستم. قدرت فهم قرآن، قضاوت و داوری، و علم قرنها و زمینیان و آسمانیان به من داده شده است. هزار کلید علم در من ودیعه نهاده شده، که هر کلیدی هزار در را میگشاید و هر دری به هزار هزار عهد منتهی میشود. خداوند با ((شب قدر|شب قدر )) مرا تأیید کرده است و شب قدر، همانند جریان شب و روز، برای من و خاندانم جاری است، تا آن زمان که خداوند زمین و اهل آن را به ارث برد.( تا زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام.) ای حارث، به تو مژده می دهم که سوگند به خدایی که دانه را شکافت و موجودات را زندگی بخشید، دوست و دشمنم، در لحظات مختلفی مرا خواهند دید: هنگام احتضار، در کنار ((صراط|صراط )) و هنگام تقسیم …» |
+ | حارث همدانی گفت:« چه خوب بود اگر زنگار را از دلهای ما بر میگرفتی و موقعیت خودت را برای ما روشن میساختی.» امام فرمود:« حق بر تو مشتبه شده است. دین خداوند به وسیله مردان شناخته نمیشود، بلکه با آیههای الهی شناخته میشود. حق را بشناس؛ اهل حق را میشناسی. ای حارث، حق نیکوترین گفتار است و من از حق به تو خبر می دهم. گوش به من بسپار و آنگاه به هر کس از دوستانت که شایستگی و رازداری و امانتداری دارند نیز خبر بده.
آگاه باش که من بنده خدا و برادر رسول خدا و نخستین تصدیقکننده او هستم. من پیامبر را تصدیق کردم در آن زمان که آدم هنوز خلق نشده بود. بدان که من از نزدیکان مخصوص پیامبر، وصی او، ولی او، و رازدارش هستم. قدرت فهم قرآن، قضاوت و داوری، و علم قرنها و زمینیان و آسمانیان به من داده شده است. هزار کلید علم در من ودیعه نهاده شده، که هر کلیدی هزار در را میگشاید و هر دری به هزار هزار عهد منتهی میشود. خداوند با ((شب قدر|شب قدر)) مرا تأیید کرده است و شب قدر، همانند جریان شب و روز، برای من و خاندانم جاری است، تا آن زمان که خداوند زمین و اهل آن را به ارث برد.( تا زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام) ای حارث، به تو مژده می دهم که سوگند به خدایی که دانه را شکافت و موجودات را زندگی بخشید، دوست و دشمنم، در لحظات مختلفی مرا خواهند دید: هنگام احتضار، در کنار ((صراط|صراط)) و هنگام تقسیم» |
| حارث همدانی پرسید:« تقسیم چیست؟» | | حارث همدانی پرسید:« تقسیم چیست؟» |
- | فرمود:«تقسیم آتش دوزخ. من به آتش می گویم این دوست من است، رهایش کن؛ و این دشمن من است، او را در خود فروگیر.» |
+ | فرمود:« تقسیم آتش دوزخ. من به آتش می گویم این دوست من است، رهایش کن؛ و این دشمن من است، او را در خود فرو گیر.» |
- | منابع: بحارالانوار، ج 39، ص 239، حدیث 28 ----------- امالی شیخ طوسی |
+ | !منابع: *بحارالانوار، ج 39، ص 239، حدیث 28 ----- امالی شیخ طوسی |