منو
 کاربر Online
336 کاربر online
Lines: 1-21Lines: 1-23
-((اصبغ بن نباته|اصبغ بن نباته )) می‌گوید:
((حارث همدانی )) همراه با گروهی از شیعیان به حضور امیر المؤمنین علی علیه السلام رسیدی.
حارث بیمار بود و خمیده راه می‌رفت. امام با دیدن او فرمود:«ای حارث چگونه‌ای؟»
حارث پاسخ داد:«ای امیرالمؤمنین، روزگار مرا از پا انداخته است و جدال یارانت کنار منزل تو بر بیماری من افزوده است.»
+((اصبغ بن نباته|اصبغ بن نباته)) می‌گوید:
((حارث همدانی)) همراه گروهی از شیعیان به حضور ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علی علیه السلام)) رسیدد.
حارث بیمار بود و خمیده راه می‌رفت. امام با دیدن او فرمود:« ای حارث چگونه‌ای؟»
حارث پاسخ داد:«ای امیرالمؤمنین، روزگار مرا از پا انداخته و جدال یارانت کنار منزل تو بر بیماری من افزوده است.»
 فرمود:« جدال آنها درباره چیست؟»  فرمود:« جدال آنها درباره چیست؟»
-حارث گفت:«درباره مقام تو و حوادث پیش از تو. برخی از آنها اهل افراط و مبالغه و غلو هستند و برخی اهل میانه‌روی، ولی بیعت خودشان را با تو شکسته‌اند. برخی از آنها نیز مضطرب و اهل تردید و شک شده‌اند و نمی‌دانند که بپذیند یا انکار کنند.»
در این هنگام حضر
ت لی علیه السلام فرمود:« ای برادر همدانی، بس است. آگاه باش که بهترین شیعیان من میانه رو هستند.»
حارث همدانی گفت:«اگر زنگار را از دل های م
ا بر می گرفتی و ما را نسبت به خودت در بصیرت قرار می دادی خوب بود.»
امام فرمود:«بس است،
تو شخصی هستی که حق بر تو مشتبه گشته است. همانا دین خداوند به وسیله مردان شناخته نمیشود، بلکه با آی حق و خد شناخته م‌شود. حق را بشناس. اهل حق ر م‌شناسی ای حارث، حق نیکوترین گفتار است و آشکار کننده حق مجاهد است و من از حق به تو خبر می هم گوشت را به من بسپار و آن گاه از دستانت هر کس که شایستگی و راز داری و امانت داری داشت به او نیز خبر بده،
آگاه با
ش که من نده خدا و برادر رسول خدایم و نخستین تصدیقکننده او هستم. من پیامبر را تصدیق کردم در حالی که آدم میان روح و جسد بود. من در امت شما به حق اولین تصدق کننده پیامبر هستم.
ما
نخستین و خرین هستیم، آاه باش که من از نزدیکان مخصوص پیامبر، من وصی او و ولی او و صاحب راز او و نجوای با او هستم، فهم قرآن بمن داده شده است و کم و داوری بن نایت شده و علم قرنه و زمینیان و آسمانیان به من داده شده است، هزار کلید علم در من ودیعه نهاده شد، که هر کیدی هزار در را می گشاید و هر دری به هزار هزار عهد منتهی می شود.
+حارث گفت:« درباره مقام تو. برخی از آنها اهل افراط و مبالغه و غلو هستند و برخی اهل میانه‌روی. عده‌ای از انها بیت ودشان را با تو شکسته‌اد، بری نیز مرب و اه تردید و شک ده‌اند و نمیدانند که امامت تو ا بیرن یا انکار کند.»
-خداوند با ((شب قدر|شب قدر ))مرا تأیید کرده است و شب قدر برای من و خاندانم جاری است، همانند جریان شب و روز تا خداوند زمین و اهل آن را به ارث برد. تا زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) ای حارث، من به تو مژده می دهم که سوگند به خدایی که دانه را شکافت و موجودات را جاندار کرد، دست و دشمن من مرا در موارد مختلفی می شناسد و می بیند، هنگام مرگ، در کنار ((صراط|صراط ))و هنگام تقسیم نمودن +::{picture=imam_ali800.jpg height=400 width=600}::
-حارث همدانی رید: تقسیم نمودن یست +حضرت علی علیه السلام فرمو: ای برادر همدان بس است. آگا باش که بهترین یعیان من میانه‌رو هستند
حارث همدانی گفت
:« چه خوب بود اگر زنگار را از دل‌های ما بر می‌گرفتی و موقعیت خودت را برای ما روشن می‌ساختی
اما
م فرمود:« حق بر تو مشتبه شده است. دین خداوند به وسیله مردان شناخته نمی‌شود، بلکه با آیه‌های الهی شناخته می‌ود. حق را بشناس؛ اهل حق را مشناسی. ای حارث، حق نیکوتین گفتار است و من از حق به تو خبر می دهم. گوش به من بسپار و آن‌گاه به هر کس از دوستانت که شایستگی و رازداری و امانت‌داری دارند نیز خبر بده.
-فرمود: تقسیم نمودن آت، که درست و حیح ن را تقسیم می کنم به آتش می گویم این دوست من است و این دشمن من است. +آگاه باش که من بنده خدا و برادر رسول خدا و نخستین تصدیق‌کننده او هستم. من پیامبر را تصدیق کردم در آن زمان که آدم هنوز خلق نشده بود. بدان که من از نزدیکان مخصوص پیامبر، وصی او، ولی او، و رازدارش هستم. قدرت فهم قرآن، قضاوت و داوری، و علم قرن‌ها و زمینیان و آسمانیان به من داده شده است.
هزار کلید علم در من ودیعه نهاده شده، که هر کلیدی هزار در را می‌گشاید و هر دری به هزار هزار عهد منتهی می‌شود.
خداوند با ((شب
قدر|شب قدر)) مرا تأیید کرده است و شب قدر، همانند جریان شب و روز، برای من و خاندانم جاری است، تا آن زمان که خداوند زمین و اهل آن را به ارث برد.( ت مان ظهور حضرت مهد علیه السلام)
ای حارث، به تو مژده می دهم
که وند به خدایی که دانه را شکافت و موجودات را زندگی بخشید، دوست و شمنم، در لحظات مختلفی مرا خواهند دید: هنگام احتضار، ر کنار ((صراط|صراط)) و هنگام تقسیم»
حارث
همدانی رسید:« تقسیم یست؟»
فر
مود:« تقسیم آتش دوزخ. من به آتش می گویم این دوست من است، رهایش کن؛ و این دشمن من است، او را در خود فرو گیر.»
-منابع:
بحارالانوار، ج 39، ص 239، حدیث 28 ----------- امالی شیخ طوسی
+!منابع:
*بحارالانوار، ج 39، ص 239، حدیث 28 ----- امالی شیخ طوسی

تاریخ شماره نسخه کاربر توضیح اقدام
 پنج شنبه 29 تیر 1385 [18:11 ]   6   رضا معرب      جاری 
 یکشنبه 22 خرداد 1384 [07:28 ]   5   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 یکشنبه 22 خرداد 1384 [07:28 ]   4   شکوفه رنجبری      v  c  d  s 
 شنبه 31 اردیبهشت 1384 [13:50 ]   3   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 شنبه 31 اردیبهشت 1384 [11:46 ]   2   امیرمهدی حقیقت      v  c  d  s 
 یکشنبه 17 خرداد 1383 [09:51 ]   1   مینا ورمزیار      v  c  d  s 


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..