تاریخچه ی:
بریر بن خضیر همدانی
تفاوت با نگارش: 4
| - | بریر بن خضیر همدانی مردی شجاع، دانشمند و قاری قرآن بوده است ک دارای کتابی به نام قضایا و احکام بوده که آنرا از ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام)) و ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|امام حسن علیه السلام)) رایت ی کند و این کتاب از ول معتبر نزد شیعیان و احا امامیه شمار می مده ات. |
+ | بریر بن خضیر همدانی مردی شجاع، دانشمند و قاری قرآن بود کتابی به نام قضایا و احکام داشت که در آن روایاتی از ((حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام)) و ((حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام|امام حسن علیه السلام)) ل کرده بود. این کتاب از ک معتبر نزد شیعیان به شمار می‌رود.
بریر هنگامی که بر قیام ((حضرت امم حسین علیه السلام|امام حسین علیه لسلام)) را شنید، به کاروان امام ملحق شد، تا روز عاشورا در خدمت امام بود و پس از شهادت ((حر بن یزید یاحی|حر)) به میدان نبرد رفت و به شهات رسید. |
| - | نگامی که خب خرج ((حضرت اما حسین علیه اللم|ام حسن عله لسلام)) ا شند به آن حضرت ملحق گشته و همراه آن حضرت تا روز عاشورا حضور داشته و پس از شادت ((حر بن یزید ریاحی|حر))، به میدا نبرد رفته و به شهادت رسده است. |
+ | ناب:
امس الا، 2، منتهی ااما |
| - | طبری از عفیف بن زهیر که در سپاه ((عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد)) بوده نقل می کند که در روز عاورا هنگامی که بریر به میدان آمد.
از سپاه ما یزید بن معقل به مقابله او خارج شد و ه بریر فت: کار خدا را با خود چگونه می بینی؟ بریر گفت: سوگند به خداوند که کار او را با خود خیر می بینم و با تو شر!
یزید بن معقل گفت: دروغ گفتی و قبل از امروز نیز دروغگو بودی!
آیا بیاد می آوری روزی را که در محله بنی لوزان پیاده می رفتیم و تو می گفتی عثمان (با این شیوه ای که دارد) بر خود ظلم کرده است و ((معاویه)) گمره و گمراه کننده است و قطعاً امام حق و هدایت علی است ؟
بریر گفت: اکنون نیز گواهی می دهم که عقیده ام همین مطلب است یزید گفت: بنابراین من گواهی می دهم که تو از گواهانی ؟
بری فت: آیا حاضر به مباهله هستی ؟
تا از خدا درخواست کنیم که هر یک را که بر عقیده باطل است لعنت کند و او را بکشد. سپس مبارزه و جنگ با او شروع کنیم! یزید پذیرفت هر دو از صف خارج شده و دست ها را به آسمان بلند کرده و از خداوند خواستند تا دروغگو را لعنت نموده و او را به دست دیری که حق با اوست به قتل رساند.
سپس مبارزه را آغاز نمودند یزید ضربتی سبک بر، بریر زد که او را آسیبی نرساند ولی بریر ضربتی بر او زد که کلاه خو او شکافته تا بینی او شکافته بر زمین افتاد و شمشیر بریر در سر یزید باقی ماند و بریر کوشش می نمود آنرا خارج کند در این حل رضی بن منقذ عبدی از ساه ابن زیاد به بریر حمله کرد. بریر با او گلاویز شده و او را به زمین زد و بر سینه اش نشست در این هنگام کعب بن جابر ازدی قصد حمله به بریر را نمود به او گفتم او بریر بن خضیر قاری است که برای ما در مسجد قرآن قرائت می نمود ولی او اعتنایی به سخن من ننمود و با نیزه بر پشت بریر زد و پس ا ن با شمشیر بریر را به قتل رساند.
رضی بن منقذ عبدی برخاست و در حالی که خاک را از لباس خود می تکاند به کعب گفت: به من لطفی کردی که هرگ آن را فراموش نخوهم کرد.
هنگامی که کعب پس از خاتمه جنگ به منزل خود برگشت همسرش به او گفت: تو به دشمنان فرزند فاطمه کمک کردی ؟ و سید قاریان قرآن را کشتی! کار بزرگی کردی! به خدا قسم هرگز با تو سخن نخواهم گفت!
همچنین غلام بدالرحمن بن عبدی انصاری نقل می کند که در شب عاشورا سیدالشهداء (علیه السلام) دستور داد خیمه ی به پا کردند که در آن غسل و نظافت نماید و مولای من عبدالرحمن بعبدی و بریر بن خضیر همدانی در خیمه منتظر بودند تا امام (علیه السلام) ارغ شود اینان برای غسل به خیمه داخل گردند بریر در این هنگام شروع به شوخی و طنز نمود عبدالحمن فت: ای بریر این هنگام وقت مطایبه و شوخی نیست
بریر گفت: به خدا سوگند قوم و عشیره من می دانند که من هرگز در جوانی و پیری مایل به لهو و لعب نبوده ام و در این الت شادی می کنم به سبب آنکه می دانم شهید خوهم شد و بین ما و ((حوریان بهشتی|حورالعین)) فاصله ای نیست مگر به مقدار فرود آمدن شمشیرهای سپاه دشمن!!
!منابع:
*قاموس الرجال، ج 2، منتهی الامال
!مراجعه شود به
*((شمارشهدایی که در نبرد های ن به تن به شهادت رسیدند))
*((خطبه مام علیه السلام و سخنان اصحاب))
*((برخورد بریربن خضیر با نگهبان دشمن))
*((مزاح و شوخی اصحاب و شوق شهادت)) />*((گف و وی بریر بن خضیر با سپاه دشمن به امر امام علیه السلام))
*((مبارزه و شهادت بریر بن خضیر)) |
+ | مراعه شود به
((شمارهدایی که در نبرد های تن به تن به شهادت رسیند))
((خبه امام حین عیه السلام و سخنان ااب))
((برخورد بریرن خیر با نگهبان دشمن))
((احاب امام سین علیه السلام شو شهادت))
((گفت و گوی بری بن خیر با سپاهیان یید))
((بیر بن خضیر و شهادت در کربلا)) |
