اعتراف مروان به حلم حضرت
در تمامی فضائل و ویژگیهای
امام حسن علیه السلام حلم حضرتش درخشش خاصی دارد. حلم و بردباری آن حضرت در حدی بود که
مروان حکم دشمن سرسخت
اهل بیت «علیهم السلام» را به اعتراف واداشت او را در حالیکه در تشییع جناره آن حضرت شرکت کرده بود و مورد اعتراض قرار گرفته بود که تا دیروز خون به دلش می کردی و اینک بدن او را تشییع می کنی. گفت: جسد کسی را تشییع می کنم که تمامی کوهها در برابر سنگینی حلم او سبک می نمودند. نمونه هائی از حلم آن حضرت در داستانهای زیر منعکس است.
بخشش مرد شامی
1) مردی شامی با دیدن حضرت شروع به فحاشی کرد و حضرت هیچ نگفت و در پایان فحاشی های او با خنده به او سلام کرد و فرمود: ای شیخ! به گمانم غریبی و شاید مرا با دیگری اشتباه گرفته ای حال اگر از ما بخشش و گذشت بطلبی از تو راضی می شویم واگر ارشاد و هدایت بطلبی هدایتت می نمائیم و اگر او ما خواسته ای داشته باشی به تو می بخشیم و اگر گرسنه، عریان و نیازمند و رانده شده باشی ترا سیر و بی نیاز کرده و بدنت را پوشانده و پذیرایت می شویم حال اگر تا وقت برگشتن به دیارت میهمان باشی برادر تو بهتر است زیرا ما جائی آماده و مکانی گسترده برایت داریم.
مرد شامی در برابر این حلم و گذشت متحول شد و گفت در حالیکه گریه میکرد: من گواهی می دهم که تو جانشین خدا در روی زمینی و خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد. ای حسن! تو و پدرت پیش از این منفورترین خلایق در نزد من بودید و الان محبوبترین خلق نزد من هستید آنگاه میهمان حضرت شد و به محبت آنان دل بست.
طلب استغفار برای دشمنان
2) مردی به حضرت امام حسن (علیه السلام) گفت : فلانی پشت سر شما بد می گوید حضرت فرمود: مرا در زحمت انداختی زیرا من از همین الان تصمیم گرفتم برای خودم و او استغفار کنم.
پاسخ به دشنام مروان
3) مروان بن حکم روزی امام حسن (علیه السلام) را دشنام داد. وقتی فارغ شد حضرت فرمود: قسم به خدا من نمی توانم از زشتیهای تو چیزی را از بین ببرم حال اگر در آنچه تو گفتی راستگوئی، خدا بجهت این راستگوئیت جزای خیرت دهد و اگر دروغگوئی خدا خود جزای شرت دهد و خدا از من به مراتب در انتقام گیری شدیدتر است.
مراجعه شود به:
سیرت باطنی و فضائل ومناقب امام حسن علیه السلام