برخورد نیکو در قرآن
خداوند در
قرآن کریم، سوره نحل، آیه 125 میفرماید:«
ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله وهو اعلم باالمهتدین » (ای پیامبر، مردم را با حکمت و پندهای نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنها به نحو پسندیدهای بحث کن، چرا که پروردگارت به گمراهان و راهیافتگان داناتر است.»
از این آیه و نظایر آن درمییابیم که برای هدایت گمشدگان و گمراهان از طریق مستقیم، باید به مجادله و گفتگو پرداخت ولی بحث و گفت و شنودی که به طریق نیکو و صحیح باشد.
بحث و جدل دو گونه است:«جدال احسن» و «جدال حرام» که به آن مِراء میگویند.
رسول خدا می فرماید:«پرهیزکارترین مردم کسی است که جدل و و بحثهای غیر منطقی را ترک کند؛ گرچه در سخن خود حق باشد.»
برخورد نیکودر زندگی روزمره
با استفاده از سنت
پیامبر اکرم درباره برخورد نیکو در زندگی روزمره می توان به موارد زیر اشاره کرد
- تبسم همیشگی
- زود سلام کردن
- استفاده از بوی خوش
- آرام و متین راه رفتن
- دست دادن با دیگران و دست خود را نکشیدن
- خوش لباسی
جدال ممنوع
امام صادق علیه السلام در حدیث مفصّلی میفرماید:
جدال ناپسند آن است که با کسی بحث کنی و او دلیل باطلی برای تو بیاورد ولی تو برای او دلیل صحیحی نیاوری، و فقط سخن او را انکار کنی. پس باید برای ابطال هر سخن باطلی دلیل بیاوری. از سوی دیگر، گاهی شخص مقابل حرف صحیحی میزند و تو آن را انکار میکنی، از ترس اینکه نمی دانی راه خلاصی از آن چگونه است. این هم صحیح نیست و بر
شیعیان ما حرام است، زیرا باعث میشود کسانی که با آنها بحث میکنید، چون شما ضعیفتر هستید، در عقیده باطل خود، راسختر و ثابتقدمتر شوند و کسانی که موافق شما هستند و شاهد بحث شمایند، با دیدن ضعفتان، دلهایشان به گمراهی و شک بیفتد. بنابراین اگر در بحث، سخن حقّی گفته شد، قبول کنید.
اما جدال احسن و نیکو، گفتگویی است که طبق اوامر الهی صورت بگیرد؛ به طوری که عذری برای طرف مقابل باقی نماند، بلکه با برهان و دلیل منطقی، شُبَهات بر طرف شود.
پس تنها سخنِ حق گفتن کافی نیست، بلکه باید نحوه گفتن هم به گونه ای باشد که طرف مقابل به لجبازی و دشمنی کشیده نشود.
امام باقر علیه السلام می فرماید:«هر کس به ما با زبانش کمک کند و با دشمنان ما به بحث بپردازد، خداوند او رادر
روز قیامت با همان دلیل به نطق میآورد، یعنی مورد تأیید خداوند است.»
منابع:
بحارالانوار، ج 2، ص 124 تا 140.
بحارالانوار، ج 73، ص 396 تا 409.