تاریخچه ی:
برتری بنی هاشم نسبت به بنی عباس
تفاوت با نگارش: 3
- | ((مأمون|مأمون)) احترامات ظاهری را نسبت به ((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت رضا علیه السلام)) مراعات میکرد، ولی در باطن حسد میورزید و سعی میکرد او را خوار و کوچک کند. یک روز که با امام قدم میزد، گفت:« یااباالحسن! من فکر میکنم فضلیت ما ((خلفای عباسی| بنی عباس )) با شما ((بنی هاشم| بنی هاشم)) مساوی است؛ چون نسبت ما و شما با ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله| رسول خدا )) یکی است و اختلاف پیروان ما بر اساس هوای نفس و عصبیّت است.» |
+ | ((مأمون|مأمون)) احترامات ظاهری را نسبت به ((حضرت امام رضا علیه السلام|حضرت رضا علیه السلام)) مراعات میکرد، ولی در باطن حسد میورزید و سعی میکرد او را خوار و کوچک کند. یک روز که با امام قدم میزد، گفت:« یااباالحسن! من فکر میکنم فضلیت ما ((خلفای عباسی|بنی عباس)) با شما ((بنی هاشم|بنی هاشم)) مساوی است؛ چون نسبت ما و شما با ((حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله|رسول خدا)) یکی است و اختلاف پیروان ما بر اساس هوای نفس و عصبیّت است.»
|
| امام رضا علیه السلام فرمود:« این حرف تو جواب دارد. اگر میخواهی بگویم وگرنه سکوت میکنم.» | | امام رضا علیه السلام فرمود:« این حرف تو جواب دارد. اگر میخواهی بگویم وگرنه سکوت میکنم.» |
| مأمون گفت:« نه، من این را گفتم تا شما نیز آنچه را که میدانید، به من هم بگویید.» | | مأمون گفت:« نه، من این را گفتم تا شما نیز آنچه را که میدانید، به من هم بگویید.» |
| امام فرمود:« اگر خداوند، محمد صلی الله علیه و آله را از پشت این تپّهها ظاهر کند و پیامبر از دختر تو خواستگاری کند، آیا دخترت را به او میدهی؟» | | امام فرمود:« اگر خداوند، محمد صلی الله علیه و آله را از پشت این تپّهها ظاهر کند و پیامبر از دختر تو خواستگاری کند، آیا دخترت را به او میدهی؟» |
| مأمون گفت:« مگر کسی هست که از رسول خدا رو برگرداند! البته که میدهم.» | | مأمون گفت:« مگر کسی هست که از رسول خدا رو برگرداند! البته که میدهم.» |
| امام فرمود:« حالا بگو آیا برای رسول خدا حلال است که دختر مرا خواستگاری کند؟!» | | امام فرمود:« حالا بگو آیا برای رسول خدا حلال است که دختر مرا خواستگاری کند؟!» |
| (یعنی دختران من، از نسل رسول خدا هستند و بر او محرم اند و ازدواج او با آنها حرام است.) | | (یعنی دختران من، از نسل رسول خدا هستند و بر او محرم اند و ازدواج او با آنها حرام است.) |
| مأمون مدت زیادی سکوت کرد و گفت:« به خدا قسم، شما از نظر خویشاوندی به رسول خدا از ما (بنی عباس) نزدیکترید.» | | مأمون مدت زیادی سکوت کرد و گفت:« به خدا قسم، شما از نظر خویشاوندی به رسول خدا از ما (بنی عباس) نزدیکترید.» |
- | منابع: بحار الانوار، ج 49، ص 187، ح 19. |
+ | !منابع: *بحارالانوار، ج 49، ص 187، ح 19. |
- | مراجعه شود به: ((نصیحت ر به مأمون)) |
+ | !مراجعه شود به: *((نصیحت مم را علیه السلام به مأمون)) |