تاریخچه ی:
بازسازی کعبه و نصب حجرالاسود
تفاوت با نگارش: 5
| وقتی ((حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج))، ((کعبه)) را منهدم کرد، هر کس از مردم مشتی از خاک آن را با خود برد. بعداً وقتی تصمیم گرفتند کعبه را دوباره بسازند، ماری از زیر خاک درآمد و نگذاشت کسی نزدیک محدوده ی کعبه شود. | | وقتی ((حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج))، ((کعبه)) را منهدم کرد، هر کس از مردم مشتی از خاک آن را با خود برد. بعداً وقتی تصمیم گرفتند کعبه را دوباره بسازند، ماری از زیر خاک درآمد و نگذاشت کسی نزدیک محدوده ی کعبه شود. |
| مردم از ترس مار فرار کردند و نزد حجاج رفتند. او که میترسید هرگز موفق به بازسازی کعبه نشود، بالای منبر رفت و مردم را سوگند داد و گفت:« خداوند رحمت کند بنده ای را که چیزی دربارهی این مشکل بداند و بیاید ما را خبر دهد.» | | مردم از ترس مار فرار کردند و نزد حجاج رفتند. او که میترسید هرگز موفق به بازسازی کعبه نشود، بالای منبر رفت و مردم را سوگند داد و گفت:« خداوند رحمت کند بنده ای را که چیزی دربارهی این مشکل بداند و بیاید ما را خبر دهد.» |
| پیرمردی برخاست و گفت:« اگر کسی در این مورد چیزی بداند، ((حضرت امام سجاد علیه السلام|علی بن الحسین علیه السلام)) است.» | | پیرمردی برخاست و گفت:« اگر کسی در این مورد چیزی بداند، ((حضرت امام سجاد علیه السلام|علی بن الحسین علیه السلام)) است.» |
| حجاج گفت:« آری، او همه چیز را میداند.» و کسی را نزد امام سجاد فرستاد. | | حجاج گفت:« آری، او همه چیز را میداند.» و کسی را نزد امام سجاد فرستاد. |
| امام رو به حجاج کرد و فرمود:« ای حجّاج، بنای ((حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم)) و ((حضرت اسماعیل علیه السلام| اسماعیل)) را غارت و نابود نمودی، جوری که گویی ارث پدرت بوده. اکنون بر منبر برو و مردم را سوگند بده که هر کس چیزی از آن برگرفته، برگرداند.» | | امام رو به حجاج کرد و فرمود:« ای حجّاج، بنای ((حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم)) و ((حضرت اسماعیل علیه السلام| اسماعیل)) را غارت و نابود نمودی، جوری که گویی ارث پدرت بوده. اکنون بر منبر برو و مردم را سوگند بده که هر کس چیزی از آن برگرفته، برگرداند.» |
| ::{picture=MAKEH1.jpg height=335 width=641}:: | | ::{picture=MAKEH1.jpg height=335 width=641}:: |
- | حجاج بلافاصله چنین کرد. وقتی مردم همه خاکها را برگرداندند، امام سجاد علیه السلام جلو رفت و پی ساختمان کعبه را به دست خود بنا کرد. |
+ | حجاج بلافاصله چنین کرد. وقتی مردم همه خاکها را برگرداندند، امام سجاد علیه السلام جلو رفت و پی ساختمان کعبه را به دست خود بنا کرد. |
| در این لحظه مار ناپدید شد. | | در این لحظه مار ناپدید شد. |
| امام کارگران را صدا زد و امر فرمود دیوارهای کعبه را بچینند. وقتی دیوارهای کعبه بالا آمد، دستور داد وسط آن خاک ریخته شود، و از همین روست که در خانه خدا مرتفع شده و برای رسیدن به آن باید از پله بالا رفت. | | امام کارگران را صدا زد و امر فرمود دیوارهای کعبه را بچینند. وقتی دیوارهای کعبه بالا آمد، دستور داد وسط آن خاک ریخته شود، و از همین روست که در خانه خدا مرتفع شده و برای رسیدن به آن باید از پله بالا رفت. |
| در همین باره روایت شده است که بعد از بنای کعبه، هر کس میخواست ((حجرالاسود|حجر)) را نصب کند، نمیتوانست و حجر هر بار میافتاد. | | در همین باره روایت شده است که بعد از بنای کعبه، هر کس میخواست ((حجرالاسود|حجر)) را نصب کند، نمیتوانست و حجر هر بار میافتاد. |
| در این هنگام امام سجاد علیه السلام جلو آمد، حجر را برداشت، نام خداوند را بر زبان جاری کرد و آن را نصب نمود. سنگ بر جای خود باقی ماند و همه مردم تکبیر گفتند. | | در این هنگام امام سجاد علیه السلام جلو آمد، حجر را برداشت، نام خداوند را بر زبان جاری کرد و آن را نصب نمود. سنگ بر جای خود باقی ماند و همه مردم تکبیر گفتند. |
| از همین روست که ((فرزدق شاعر اهل بیت|فرزدق)) در شعرش چنین سروده است: | | از همین روست که ((فرزدق شاعر اهل بیت|فرزدق)) در شعرش چنین سروده است: |
| __یکاد یمسکه عرفان راحته رکن الحطیم اذا ما جاء یستلم__. | | __یکاد یمسکه عرفان راحته رکن الحطیم اذا ما جاء یستلم__. |
| !منابع: | | !منابع: |
| *بحارالانوار، ج 46، ص 115، حدیث 1 به نقل از اصول کافی ص 32، حدیث 25 | | *بحارالانوار، ج 46، ص 115، حدیث 1 به نقل از اصول کافی ص 32، حدیث 25 |
| !مراجعه شود به: | | !مراجعه شود به: |
| *((کارهای منحصر به فرد امام سجاد علیه السلام)) | | *((کارهای منحصر به فرد امام سجاد علیه السلام)) |