~~orange:تجربههای تاریخ نشان داده است که جدایی علم و ایمان خسارت هایی غیر قابل جبران به بار آورده است.~~
^
__~~brown:ایمان را در پرتو علم باید شناخت. ایمان در روشنایی علم از خرافات دور می ماند. با دور افتادن علم از ایمان. ایمان به جمود و تعصب کور و با شدت به دور خود چرخیدن و راه به جایی نبردن تبدیل میشود. آن جا که علم و معرفت نیست، ایمان مؤمنان نادان وسیله ای است در دست منافقان زیرک که نمونه اش را در خوارج صدر اسلام و در دوره های بعد به اشکال مختلف دیده و میبینیم. ~~__
^
^
__~~green:علم بدون ایمان نیز تیغی است در کف زندگی مست، چراغی است در نیمه شب در دست دزد برای گزیدهتر بردن کالا .__
__این است که انسان عالم بی ایمان امروز، با انسان جاهل بیایمان دیروز، از نظر طبیعت و ماهیت رفتارها و کردارها کوچکترین تفاوتی ندارد. ~~__
^
روشنایی و توانایی بودن علم اختصاص به جهان بیرون ندارد، جهان درون ما را نیز بر ما روشن می کند و به ما نشان می دهد و در نتیجه ما را بر تغییر جهان درون نیز توانا میسازد.
پس علم، هم میتواند جهان را بسازد و هم انسان را، پس هم کار خودش را انجام میدهد (جهانسازی) و هم کار ایمان را (انسانسازی). همه اینها صحیح است اما نکته اساسی این ا ست که قدرت و توانایی علم، از نوع قدرت و توانایی ابزار است یعنی بستگی دارد به اراده و فرمان انسان.
علم بهترین مددکار انسان است برای وصول به مقاصد و پیمودن راههایی که انسان برای طی کردن انتخاب کرده است.